به گزارش ایکنا از قزوین، تکریم و تعظیم شهیدان، این اسوههای ایثار و شهامت شکر نعمت به شمار میرود چرا که شهدا حق بزرگی بر گردن یکایک ما دارند.
در سال جاری استان قزوین میزبان بزرگترین رخداد فرهنگی یعنی برگزاری کنگره ملی ۳ هزار شهید است. در همین راستا در نظر دارد تا به معرفی تنی چند از شهیدان این سرزمین بپردازد. تا به این بهانه رهتوشهای از باغ معرفت و بصیرت شهدا را برای خود به ارمغان آوریم.
شهید متولد امروز: شهید «مجید ماخانی»، 19 ساله
شهید «مجید ماخانی» دوازدهم آبان ۱۳۴۲ در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، بنا و معمار بود و مادرش شهربانو نام داشت. مجرد بود و تا دوم متوسطه درس خواند. بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه عملیات «والفجر مقدماتی» توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید و اثری از پیکرش نیز به دست نیامد.
خدایا دعاى «اهل معرفت باشیم» را دعاى مستجاب ما قرار ده
این شهید بزرگوار در وصیتنامه خویش چنین نگاشته است:
خدایا ما به تو خیلى نیاز داریم؛ پس به ما آنچنان شعورى بده که به نیازهاى خود پى ببریم. خدایا دردها و گناهانمان زیادند اما هر اندازه هم که زیاد باشند، به اندازه فضل، کَرَم و بخشش تو نیست. خدایا ما آرزوى روزى را داریم که احساس کنیم هیچ گناهى نداریم و هیچ گناهى مرتکب نشدیم؛ پس خدایا گناهانى را که مرتکب شدیم، بر ما ببخش و به ما توفیق بده که از مُحرَّمات تو دورى کنیم تا دیگر مرتکب گناه نشویم. خدایا به ما توفیق بده تا در انجام عبادات پا برجا و راسخ باشیم.
خدایا قرآن میخوانیم؛ اما در قلب ما اثر نمیکند؛ نماز میخوانیم؛ روزه میگیرم؛ اما در قلب ما اثر نمیکند؛ اى خدایی که «مقلبالقلوب» هستى قلبهای ما را تحت تأثیر کلام خود –قرآن- قرار بده. خدایا، خدایا! ما نمیخواهیم زیر بار ذلت باشیم؛ پس -اگر به قیمت جان ما هم شده- این انقلاب را پیروز کن و این امام را از دست دشمنان، حفظ کن.
خدایا از تو میخواهیم مرگ ما با عزت باشد؛ آنهم در میدانهای مبارزه با دشمنان و در راه تو تا شهید شویم. خدایا دعاى «اهل معرفت باشیم» را دعاى مستجاب ما قرار ده و شکرگزارى ما را خالص و بیریا گردان. اکنون که دارم وصیتنامه مىنویسم، در مکان مقدس جبهه هستم؛ همانجایی که جایگاه سربازان اسلام و میعادگاه عاشقان امام حسین(ع) است. من از شهر، دیار و وطنم دست کشیدم؛ چرا که مرا شهر، دیار و وطن اینجاست.
«بیایید اى جوانان! همگى لاله بکاریم/ چون قتلگه اکبر، گل پیراهن اینجاست» شهادت را مدتها به انتظارش نشستم و از شهر و دیارم هجرت کردم، از جایی بهجایی که یاران حسین(ع) -عاشقانه و با نیت پاک- جان خود را فداى الله، قرآن و اسلام میکنند. آرى، برادران! باید گفت و عمل کرد به اینکه: اى حسین!(ع) اگر چه ما در آن زمان نبودیم تا جانمان را فداى تو کنیم؛ ولى بدان که در این زمان، به نداى «هل من ناصرٍ ینصرنى؟» امام عزیزمان لبیک خواهیم گفت و تا پاى جان، براى برقرارى اسلام و قرآن و به اهتزاز در آمدن پرچم توحید در جهان، ایستادگى خواهیم کرد.
این بندهی حقیر، مجید ماخانى، به رسالت انبیا از اول آفرینش معتقد هستم و اینکه حضرت آدم اولین پیامبر خدا و آفتاب نبوت، حضرت محمد (ص) آخرین آنها است. خدا را شُکر که در چنین موقعیت زمانى به دنیا آمدم. هر چند بندهی حقیر، این لیاقت را ندارم تا -بهعنوان یک شخص- به شما امت حزبالله چیزى بگویم؛ ولى این مطلب را بهعنوان یادآورى به شما میگویم: اى امت حزبالله! سعى کنید تا میتوانید، در صحنهی انقلاب باقى بمانید و خستگى را از تن بیرون کنید؛ چرا که این انقلاب باید به انقلاب حضرت مهدى (عج) برسد؛ هر چند به قیمت جانمان تمام شود! در حقیقت، این انقلاب و این ملت رسولالله (ص) است که تا ظهور امام زمان (عج) باقى خواهد ماند.
اى امت حزبالله! نماز جمعه سنگر انقلاب است؛ پس این مکان مقدس و شریف را -که خاری است در چشم دشمنان- خالى نگذارید. آرى! چشم دشمنان اسلام از اینگونه جاها کور شده است که نمیتوانند پیروزى و معجزات انقلاب اسلامى را ببیند. خدا و امام زمان (عج) در همهی نقاط کشور (بهخصوص در جبههها) در کارها دست دارند و هیچ شیطانى نمیتواند در این کشور دست به توطئه بزند که اگر هم توطئهای در کار باشد، به یارى خدا، امام زمان (عج) و رهبرى امام خمینى، خنثى میشود؛ پس بکوشید و مگذارید دست جنایتکاران براى جنایت، بهسوی کشورمان دراز شود.»
روحش شاد و راهش پررهرو
انتهای پیام