هنر صبر ورزیدن
کد خبر: 3760653
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۳
حکمت‌های امیر/ برداشت پنجاه و پنجم

هنر صبر ورزیدن

گروه معارف - دشت صبر را باید آبیاری کرد تا از دل این برهوتِ موجود، وجودِ ناموجود سربرآورد، نور خورَد، ساقه زند، رشد کند و بر پای ایستد و بالا گیرد و والا شود.

هنر صبر ورزیدن

به گزارش ایکنا از اصفهان، در حکمت شماره 55 نهج‌البلاغه امام علی(ع) آمده است: «الصبر صبران صبر علی ما تکره و صبر عما تحب؛ صبر، بردوگونه است؛ صبر بر آن چه تورا ناگوار است (تحمل)، و صبرازآن چه بدان علاقه مندی (پرهیز)».
این سخن از چه زاویه و منظری بیان شده است؟ و چه اهداف اجتماعی و فردی را دنبال می‌کند؟ از چه ضرورتی برخاسته است؟ آیا فقط توصیفی ساده و دسته بندی‌ای نظری در حوزه اخلاق است که در قالب تعلیم و درس بیان شده و یا توصیه‌ها و مقاصدی دیگر هم می‌توان در آن یافت؟

انسانِ ترازِ مکتب علی(ع) انسانِ برخوردار از توانایی صبر ورزیدن است

انسانِ ترازِ مکتب علی(ع) انسانِ برخوردار از توانایی صبر ورزیدن است و این توانایی با دو بال مدارا و پرهیز، فرد را به پرواز در می‌آورد. هیچ امری مانند صبر، خویِ وحشی و خشنِ انسان را مدنی و پذیرای حقوق دیگران نمی‌کند و مانند آن، او را به تحمل و مدارا و پرهیز فرا نمی‌خواند و چون او انسان را انسان نمی‌سازد. تحمل و پرهیز در جهان تضادها و بر بستر تزاحم منافع، چشمان بسته شده بر دیدن و رعایت غیر را باز کرده، بر امیال سرکش و خودخواهانه‌ای که راه هر نوع ارتباط سازنده با غیر را می‌بندند و دیگران را بدون هرگونه حقی می‌انگارند، مهار زده و بدینسان راه رشد و آنگاه مدنی شدن انسان و سپس گذار تکاملی او در دل دهلیزهای پیچیده تاریخ را می‌گشاید و این یکی از مهمترین کارکردهای اجتماعی کردن انسان‌هاست که با داروی تلخ صبر فراهم می‌آید.

صبر، روح تقواست

صبر، روح تقواست؛ روح خودنگهداری و پرهیز است، در دست نیازیدن به مناهی رشد انسان؛ و روح تحمل سختی‌های این راه است، در مداومت و ایستادگی و نلغزیدن و سست و نومید نشدن بر‌غم  ناگواری‌ها. صبر نشانه جدا شدن انسان از خویش است و فراتر رفتنش به ماورای خویش؛ صبر، عبوراز خویش است با مرورِ عصیان و ایستادگی! عصیان علیه «خود» و ایستادگی در راه و به سویِ ماورای خود! باید دشت صبر را آبیاری کرد تا از دل این برهوتِ موجود، وجودِ ناموجود سربرآورد، نور خورَد، ساقه زند، رشد کند و بر پای ایستد و بالا گیرد و والا شود. ماندن در خانه محقرِ تمنیات و خو کردن و دنبال کردن و پرهیز نداشتن از لذت‌های چسبناک و آلوده و زهرآگینِ آن، ما را در زیر آوارِ بودمان نابود خواهد ساخت. در جهان گذران، راهی جز گذاردن و رفتن نیست واین پرواز، میسر نمی‌آید جز بر بال‌های پرهیز و تحملِ ستیز،  بال‌های گذاردن و رفتن، رهاکردن و گرفتن، و دوباره باز تکرار همین راه، و مگر هیچ حرکتی را می‌شناسیم جز بر پایِ این دوپای، ممکن و استوار؟

نسخه علی(ع) برای جامعه‌ بیماری که قدرت صبرورزی‌اش را از دست داده است
اما این سخن، توصیه‌اش را در دل خود و در دل شرایط تاریخی و اجتماعی زمان علی(ع) و در پشت مسئولیت‌های او به عنوان یک امام پنهان کرده است؛ جمله‌ای کوتاه است، اما اگر در متن مقاصد علی قرار گیرد و در امتداد پروژه او در اجرای دین و فراهم سازی زمینه‌های اجرای آن و در راستای رشد دادن انسان بررسی شود، مفهوم آن به درستی درک خواهد شد و الا در حد یک توصیف ساده علم اخلاق باقی خواهد ماند. علی(ع)، در این سخن در قامت یک طبیب ظاهر شده و این سخن در حکم نسخه کوتاه اما موثر او برای انسان و جامعه بیماری است که قدرت صبرورزیش را از دست داده یا هنوز به آن نرسیده و راه درازی را در رشد فردی و مدنی‌اش در پیش روی دارد. او می‌خواهد انسان‌ها توانایی عشق ورزیدن به خداوند را بیابند و علاقه و حب‌شان از اسب و شتر و شمشیر و فرزند و زن و قبیله‌شان بالاتر بیاید و چشم به زیباتری بیندازند و دل به بالاتری ببازند. در این راه او اما این هنر عشق ورزیدن را وابسته و منوط به توانایی صبر ورزیدن می‌یابد و به شرح و بسطش می‌کوشد.
مخاطبانش شاید سربازانش بوده‌اند، هنگامی که وارد سرزمین‌هایی می‌شده‌اند تا نسبت به مال و ناموس و عرض دیگران دست تعدی نگشایند و یا شاید والیان و گماشتگانی که بر سرزمین‌هایی می‌فرستاده است، باز به همان دلایل و یا شاید روزه دارانی در روزهای گرم و داغ، تا تحمل کنند و یا شاید پس از نماز و بر سر منبر یا در صحنه نبرد یا در دعوتشان برای حضور در نبرد و یا ...  . چندان تفاوتی هم نمی‌کند؛ جامعه آن روز و شکوه‌های گاه و بیگاه او از آن، هر احتمالی را ممکن می‌نماید، جامعه و مردمانی که خشونت و جهالت وحشی‌شان ریشه درروحِ بی صبر و نا متحمل شان داشته است. و در این راه او بر پشتوانه ذهنی و قلبی اش از قرآن متکی است. گویی این آیه را شرح می‌کرده است که «عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شرلکم(216 بقره)». شاید هم همراهانش را برای راه سخت آینده آماده می‌کرده است و توصیه قرآن به تواصی به صبر را و سوره مبارک والعصر را فرا یاد خویش داشته است، آنگاه که قرآن از تواصی به صبر یاد کرده است؛ تواصی، امری بین الافرادیست و حکایت از کارکرد جمعی صبر دارد، صبری که باید به ایمان گره بخورد و به عمل صالح به عنوان نتیجه و مقوم آن ایمان منتهی شود و به حق به‌منزله معیار و ملاک آن اعمال متکی باشد که جز آن، خسارت و آن هم خسارتی نه در سود که در اصل سرمایه، زندگی‌مان را زیانبار و وجودمان را خواهد سوخت. صبری مومنانه و صالحانه، صبری متکی بر عقیده و عشق، صبری در مسیر اصلاح و رشد و برخوردار از میزان حق، و قسم به زمان‌ها و زمانه‌ها که پاکند و به همین دلیل شایسته قسم‌اند و به شهادتشان که انسان بدون آن در خسران و زیان است.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان
انتهای پیام

captcha