به گزارش ایکنا از خوزستان، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه، عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم شب گذشته، 11 آبان در چهارمین جلسه از نشستهای علمی مجموعه فرهنگی آیتالله معزی دزفول در ادامه جایگاه جابربن عبدالله انصاری در سیرهنگاری رسول خدا(ص) گفت: برای تبیین جایگاه جابر در ثبت سیره نبوی، باید او را با صحابه و طبقه تابعین و اتباع آنها در این زمینه مقایسه کنیم.
وی با اشاره به مطالعات 12 ساله خود در ارتباط با صحابهنگاری گفت: جابر سه مشخصه اصلی دارد که تخصص او را در بُعد سیره نبوی برای ما خوب به اثبات میرساند. به عبارتی امتیاز جابر بر دیگر صحابی معلول این سه مشخصه است؛ اولا صحابی و مدنی بودن جابر(یعنی ممکن است کسی صحابه باشد اما از جاهای دیگر باشد) یعنی جابر در مرکز اتفاقات قرار دارد. وقوع حوادث 10 ساله رسالت در مدینه و اطراف آن، مشخصه دیگر اوست و سومین آن حضور فعال جابر در حوادث است. این سه امتیاز جابر است که کمتر صحابهای آنها را باهم داشته است.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم ادامه داد: در ارتباط با اینکه آیا صحابه (در قرن اول هجری) اهل نوشتن بودهاند یا نه؟ با توجه به بحث «منع تدوین حدیث» باید بگویم حداقل در قرن اول هجری ما چیزی به نام مکتوبات نداریم؛ اما تحقیقات انجام شده نشان میدهد که در قرن اول صحابهای بودند که دارای مکتوبات بودند؛ یعنی به سنت منع تدوین حدیث عمل نکردهاند.
هدایتپناه توضیح داد: کتابی به نام «صحائف الصحابه»(دفاتر حدیثی صحابه) توسط شخصی به نام احمد عبدالرحمان الصویان جمعآوری شده است و دیگری استاد محمدرضا جلالی است که کتابی به نام «تدوین السنة الشریفه» نوشته و در این کتاب بحث بسیار مهمی را درباره صحابهای که مشغول تدوین حدیث بودهاند طرح کرده است.
این محقق تاریخی با اشاره به نام صحابه دارای دفاتر حدیثی بر اساس این کتب گفت: از صحابهای که گفتهاند دارای صحیفه بودهاند؛ میتوان انس بن مالک، معاذ بن جبل، ابوذر، حنظله بن ربیع، رافع بن خدیج، ابورافع مدنی، سعد بن عباده، براء بن عازب، عایشه، عبدالله بن عمر بن عاص، ابوهریره، ابوموسی اشعری و .. را نام برد. برای بررسی این موضوع و تعیین سهم صحابه در سیره نگاری رسول خدا(ص) چند کتاب اصلی را میزان قرار دادیم که احادیث این صحابه قاعدتا باید آنجا ذکر شده باشد و از دفاتر آنها در کتب سیره نبوی استفاده میشد. یکی از این کتابها «سیره ابناسحاق» (متوفای 152) که از کتب بسیار کهن است. دیگری «طبقات ابن سعد» (متوفای 230) است که جلد اول و دوم آن مخصوص سیره نبوی است. سومین کتاب، «مغازی واقدی است» (متوفای 207).
وی ادامه داد: اینها 3 کتاب مرجع در سیره نبوی است و قاعدتا روایات این صحابه باید در این سه کتاب باشد. اما براساس تحقیقاتی که انجام دادهام روایات قابل توجهی درباره سیره نبوی از افرادی که نام بردم نیافتم. از این میان تنها کسی که میتواند حرف برای گفتن داشته باشد یکی ابوهریره و دیگری عایشه است.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم ادامه داد: ابوهریره در این 3 کتاب روایت قابل توجهی درباره سیره رسول خدا(ص) نداشت. اما درباره روایات عایشه، 3 مسأله وجود دارد که باعث امتیاز روایات جابر بر روایات عایشه میشود. یک موضوع سن و سال عایشه است کمتر از جابر بوده است؛ این سن و سال اقتضا میکند که عایشه نتوانسته در خیلی از حوادث و غزوات و سرایا حضور داشته باشد و در متن جامعه هنوز آن بلوغ عقلی را نداشته که بخواهد آنها را ثبت و ضبط کند.
وی افزود: دومین موضوع زن بودن او است که نمیتوانست در غزوات شرکت کند و آیه قرآنی «قرن فی بیوتکن» به این موضوع اشاره دارد. سومین موضوع از نظر محتوای سندی است. از نظر سندی بیشتر روایات عایشه به دلیل همین دو مسأله مرسل است؛ یعنی شاهد قضیه نبوده است. در حالیکه هیچگونه از این محذورات برای جابر نبوده است و در تمام غزوات و سرایا (به جز جنگ بدر و احد که اختلافی است) حتی در لحظات آخر حیات رسول خدا(ص) حضور داشته است و شاهد مشاجرات صحابه و خواسته پایانی پیامبر(ص) بود. اتفاقاً در سیرهنگاران طبقه صحابه تنها کسی که قائل به شهادت رسول خدا(ص) است جابر است.
هدایت پناه افزود: چهارمین امتیاز روایات جابر بر روایات عایشه، حب و بغض او نسبت به امیرالمؤمنین(ع) است. اسباب بغض عایشه نسبت به امیرالمؤمنین(ع) را شیخ مفید در کتاب «جمل» آورده است. تأثیر این حب و بغض را در مقایسه روایات برای شما خواهم گفت.
این محقق تاریخ با تصریح به تأثیر حب و بغض در تحریف تاریخ، سانسور حقایق و تغییر آنها گفت: روایات جابر در مقایسه با روایات عایشه هم از نظر کمیت و هم کیفیت و امتیازات که ذکر شد، قابل قیاس نیست و اگر عایشه روایاتی درباره غزوات پیامبر(ص) دارد مرسل هستند یعنی از طبقه احادیث ضعیف هستند.
وی در مقایسه روایات ابنعباس و جابر گفت: از نظر کمیت، روایات ابن عباس قابل قیاس با جابر نیست و از نظر کیفیت غالباً روایات او پراکنده و مختصر است. از طرفی اشتغال ابنعباس به فقه و تفسیر قرآن بیشتر بود.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم در باب مقایسه جابر با تابعین و سیرهنگاران طبقه نخست، نام افراد متخصص در سیره نبوی از طبقه تابعین و اتباع آنها را ذکر کرد و گفت: در این سه کتاب که نام بردم، از مجموع این افراد کسی که میتوانیم بگوییم قابل مقایسه با جابر است، عروة بن زبیر است. از نظر کمّی، جابر و عروة، 71 روایت مابهالتفاوت دارند. البته روایات جابر مفصلتر از روایات عروة است. مسأله دوم در مقایسه روایات جابر و عروه، این است که منبع اصلی عروة در بخش سیره نبوی کسی جز عایشه نیست (عایشه خاله او بوده است).
هدایت پناه تصریح کرد: متأسفانه در هیچ یک از کتابهایی که در ارتباط با تاریخِ تاریخنگاری در بین مسلمین نوشته و تحقیق کردهاند چه شیعه و چه سنی جابر بن عبدالله انصاری در میان مؤلفان سیره نبوی ذکر نشده است.
وی بر اساس نموداری سهم هر یک از تابعین را در کتابهای مرجع سیره نبوی توضیح داد و گفت: در این 3 کتاب، 485 روایت سیره نبوی نقل شده است. در این میان عاصم بن عمر بن قتاده مدنی 14 درصد از این روایات را نقل کرده، عروة بن زبیر 39 درصد و جابر بن عبدالله انصاری 29 درصد از روایات سیره نبوی این سه کتاب را نقل کرده است. پس پایه سیره نبوی یکی بر جابر و دیگری عروة بن زبیر استوار است؛ گرچه روایات عروة بن زبیر از خودش نیست ولی روایات جابر مشاهدات خود او است. این آمار به ما نشان میدهد که چه کسی در سیرهنگاری رسول خدا(ص) سهم دارد.
این مدرس دانشگاه با تصریح به اینکه عدهای نمیخواستند سیره نبوی از طریق جابر بن عبدالله انصاری نقل شود، گفت: چرا برخی میگویند اولین متخصص و نویسنده در سیره نبوی در جهان اسلام باید عروة بن زبیر باشد؟ چرا در طبقه صحابه کسی را نام نمیبرند؟ جابر که هم مدرس است، هم کتاب نوشته و هم صحابی و فقیه است. عروة چه امتیازی دارد که جابر بن عبدالله ندارد؟ میخواهم نشان بدهم چه اتفاقی در بحث تمدنی افتاد. چرا باید جابر در تمدن اسلام کمرنگ شود؟ حتی برخی فضلای ما کتاب نوشتهاند و از کسان دیگری به عنوان اولین نویسنده سیره نبوی یاد میکنند.
وی با اشاره به دو مکتب علوی و عثمانی در جهان اسلام گفت: بعد از قضیه عثمان مسلمین دو گروه شدند، یک عده علوی بودند، این گروه کسانی بودند که حضرت امیر المؤمنین(ع) را ولو به عنوان خلیفه قبول داشتند و میگفتند او دخالتی در قتل عثمان نداشت. در مقابل مکتب عثمانی قائل به دخالت حضرت علی(ع) در کشتن عثمان هستند و معتقدند باید از اصحاب و فرزندانش انتقام گرفت. در قضیه کربلا این تفکر در نامه عبیدالله زیاد مشهود است.
هدایت پناه ادامه داد: در عرصه سیاسی تفکر عثمانی جنگ جمل و صفین را به راه انداخت و در حادثه عاشورا هم این دو تفکر مقابل هم قرار میگیرند. در عرصه فرهنگی نیز این دو جبهه مقابل هم قرار گرفتند؛ به طور مثال در زمینه حدیث در جبهه عثمانی راویان علوی تضعیف و راویان عثمانی مذهب ثقه معرفی میشوند.
این مدرس دانشگاه در ارتباط با شاخصههای مکتب علوی و عثمانی در حوزه سیره نبوی گفت: شاخصه اصلی سیره نبوی بر اساس مکتب علوی این است که ترسیم سیره نبوی بدون امیر المؤمنین(ع) ناقص است و مجاهدتهای حضرت علی(ع) نقش ویژهای دارد. در مقابل مکتب عثمانی بر شیخین(ابوبکر و عمر) و زبیر و آل زبیر تأکید دارد و در عرصه فرهنگی تلاش کردند بگویند اسلام بر پایه شیخین و زبیر استوار شد. زبیریان در تدوین سیره نبوی دست به سانسورهای زیادی زدند و حتی در قضیه مباهله نیز این مسأله دیده میشود. جابر پیشگام مکتب علوی است.
یادآور میشود؛ نشستهای علمی مجموعه فرهنگی آیت الله معزی دزفول از ۸ تا ۱۷ آبان همزمان با دهه آخر ماه صفر در سالن ولایت دزفول واقع در ضلع جنوبی مصلای این شهر برگزار می شود.
در جلسات آینده این سلسه نشست، آقایان هدایت پناه، مصطفی صادقی و عبدالحسین طالعی درباره موضوعاتی مانند نگاه تحلیلی به کتاب لهوف، آشنایی با عیون اخبار الرضا علیه السلام، تحلیل تاریخی سقیفه، نظریه خلافت، نقد خیر کشتار یهود بنی قریظه و جایگاه تاریخی جابر بن عبدالله انصاری در سیره نگاری رسول خدا نتایج تحقیقات و یافته های پژوهشی خود را ارائه خواهند کرد.
انتهای پیام