سینمای انقلاب، عنوانی است که طی چهار دهه گذشته بارها مورد بررسی قرار گرفته است، حتی جشنوارههایی با این محوریت نیز راهاندازی شده، اما آنچه در عمل میبینیم گواه موفقیت این ژانر سینمایی نیست. در همین راستا، خبرنگار ایکنا گفتوگویی با سید جمال ساداتیان انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است و همواره یکی از فاکتورهای مهم در نگاه انقلاب بعد فرهنگی آن است، به نظر شما آیا سینما در این عرصه موفق بوده است؟
توجه فراگیر به موضوعات انقلابی در دهه 60 چندان دور از انتظار نبود، زیرا جامعه نیازمند پرداختن به این موضوعات بود و ناخودآگاه هر تهیهکنندهای علاقه داشت به این حوزه ورود کند و البته در آن دوران شرایط فیلمسازی در این حوزه سخت نبود، زیرا مهمترین عامل ساخت فیلم که همان لوکیشن است بهراحتی در اختیار فیلمساز قرار داشت، اما امروزه نمیتوان فیلمی را تولید کرد که تهران سال 57 را به خوبی ترسیم کند به همین جهت تولیدکنندگان از چنین موضوعاتی استقبال نمیکنند.
جدا از سختافزار، مشکلات جدیتری در پرداختن به موضوعات انقلابی وجود دارد، زیرا از این حوزه انتظار میرود تا از مضامین روایت خاصی داشته باشند. برای همین کارها عمدتاً کلیشهای هستند، آثاری که دیگر دیدن آن برای تماشاگر جذابیتی ندارد. این اتفاق تنها برای سینمای انقلاب رخ نداده است، بلکه سینما دفاع مقدس هم از این آسیب بهشدت رنج میبرد.
از گفتههای شما میتوان اینگونه استنباط کرد که خطوط قرمزی که در بسیاری از مواقع وجود دارند بی مورد هستند و سبب میشوند تا فیلمها جذابیت خود را از دست دهند. چرا این شرایط در سینما حاکم شده است؟
اگر فیلمسازی بخواهد به موضوعی انقلابی بپردازد بدون اینکه خواست و سلیقه بسیاری از نهادها را مدنظر قرار دهد، باید پاسخگوی تکتک آنها باشد، برای همین اعمال سلیقهها، عموماً سینماگران کمتر دست به ریسک در این حوزه میزنند، چون میدانند، ممکن است سرمایه آنها تحت تأثیر برخی اظهارنظرهای سلیقهای قرار گیرد. شاید به رنگ ارغوان مثال مناسبی در این زمینه باشد، این اثر بهترین فیلم جشنواره شد، اما برخوردی که با آن صورت گرفت سبب توقیف این فیلم برای چند سال شد، درحالیکه همین کار چند سال بعد رفع توقیف شد.
البته نمایش به رنگ ارغوان در آن مقطع، دیگر کارایی لازم را نداشت، چون برخی آثار به دلیل پرداختن به موضوعی که جزء دغدغههای روز جامعه است تنها در یکزمان بهخصوص مخاطبان فراوانی دارد، اما همان مفهوم در زمانی دیگر ممکن است مخاطب لازم را نداشته باشد. این آسیبی بود که به شدت به فیلم به رنگ ارغوان صدمه زد. نمونه دیگر به فیلمی مربوط میشود که اخیراً تولید آن را شروع کردهام. این فیلم سینمایی که درباره مواد مخدر است بهاندازهای برای من حاشیهساز شده که در آینده دیگر به ساخت این قبیل تولیدات، نزدیک هم نخواهم شد، چون هر سازمانی که به ما کمک میکند، متوقع است در فیلمنامه اعمالنظر کند.
آیا صرفاً تولید فیلمهایی با محوریت انقلاب و دفاع مقدس میتواند جریانساز باشد؟ برای مثال آیا کارهایی که در دهه 60 تولید شد، توانست جامعه را به سمت مفاهیم انقلابی سوق دهد؟
اگر تولیدات دهه شصت توانسته بود جریان خاصی را در جامعه ایجاد کند، آیا شاهد چنین وضعیتی در جامعه بودیم؟ فیلمهای آن دوران بیشتر بر پایه احساسات شکلگرفته بود که هیجانات انقلابی تماشاگران را هدف قرار میداد. برای همین در آن دوران با استقبال تماشاگران هم مواجه شد، اما در زمان حال اگر این فیلمها در سینمای اکران شود، مطمئناً تماشاگر لازم را نخواهد داشت.
یکی از روشهای متداول برای پرداختن به شخصیتهای انقلابی در سینما پرترهنگاری از آنها است. در این زمینه نیز ما بسیار کمکار هستیم، درصورتیکه شخصیتهای برجسته انقلابی در کشورمان، تعدادشان معدود نیست. دلیل این کمکاری از دیدگاه شما چیست؟
برای شخصیتپردازی موفق در سینما نیاز است پیرامون کاراکترها به نقاط سیاهوسفید، توأمان بپردازیم، اما این اتفاق در سینمای برای شخصیتهای انقلابی عملاً ممکن نیست. پس در این زمینه، فیلمی که چندان قابلاعتنا باشد در سینما تولید نشده است. مثلاً اگر بخواهیم شخصیت آیتالله بهشتی را در یک اثر سینمایی ترسیم کنیم آیا اجازه داریم که به برخی نقاط خاکستری هم توجه داشته باشیم؟ مسلماً جواب خیر است. به همین دلیل فیلمسازان ترجیح میدهند در این ژانر کار نکنند تا اثرشان در دام کلیشه، شعار و توقیف گرفتار نیاید.
این اتفاق درباره شخصیتهای صدر اسلام نیز صدق میکند، جدا از ائمه که عاری از گناه هستند، آیا اجازه داریم به برخی از اشتباهات احتمالی افراد بپردازیم؟ جواب این سؤال نشان میدهد که در حوزه موضوعات دینی و انقلابی دست ما بسته است، برای همین هم تعجبی ندارد که در این زمینه کم کاریم.
فکر میکنید روزهای خوبی در انتظار سینمای انقلاب است؟
برای اینکه به نتیجه دلخواه برسیم باید در گام اول به یک اجماع خوب در سینما دست پیدا کنیم. تا زمانی که این خواسته محقق نشود هر تلاشی بینتیجه است، چون هر کس میخواهد باور و اندیشه خود را ملاک درستی قرار دهد؛ اتفاقی که متأسفانه در سینمای اجتماعی بهخوبی شاهد آن هستیم، زیرا یک فیلم از دیدگاه عدهای اثری خوب محسوب میشود که در آن نقد اجتماعی انجامشده، اما تعدادی دیگر ممکن است آن کار را یک اثر سیاه توصیف کنند.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام