به گزارش ایکنا از خوزستان، بخش نخست نشست «فراز و فرودهای سیرهنگاری نبوی در تاریخ اسلام» با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه، نویسنده، محقق تاریخ و مدرس دانشگاه، عبدالحسین طالعی، سردبیر مجله کتاب شیعه و عضو هیئت علمی دانشگاه قم به همت ایکنای خوزستان روز گذشته منتشر شد. بخش دوم این نشست با محوریت دفاع امام رضا(ع) از عصمت انبیاء و همچنین کمکاری در ارتباط با گردآوری سیره صحیح حضرت محمد صلوات الله علیه به حضور مخاطبان تقدیم میشود.
دفاع امام رضا(ع) از قداست و شرافت انبیاء
سردبیر مجله کتابشیعه اظهار کرد: به مناسبت اینکه این ایام به حضرت رضا(ع) هم تعلق دارد و وظیفه داریم آموزههای رضوی را احیا کنیم، میخواهم به دو حدیث شریف که در کتاب ارزشمند «عیون اخبارالرضا» از مرحوم صدوق در باب عصمت انبیاء هست، اشاره کنم. یکی از جهادهای اصلی حضرت رضا(ع) این بود که در مقابل هجوم مکتب عثمانیها ـ که از زمان امویها شروع شد و زمان بنیعباس همچنان ادامه پیدا کرد ـ از حریم مقدس عصمت، قداست و شرافت انبیاء دفاع کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم ادامه داد: سند زنده مکتب اهلبیت(ع) ولو اینکه حجمش کم است، - که البته حجم برای ما مهم نیست و ما باید از این نقطه گذر کنیم ـ همین دو سه حدیثی است که در کتاب عیون هست که در مجالس رسمی و در کاخ مأمون بیان شده که یکی مناظره با شخص مأمون و دیگری با علیبن جهم که به گفته مرحوم صدوق، ناصبی (دشمن اهلبیت) بود.
وی در ادامه به بیان خلاصهای از تحریفات ایجاده شده در باب انبیاء پرداخت و گفت: اینها قصهای شرمآور را به حضرت داود(ع) نسبت میدهند. اجمالش این است که یک قتل عمد به ناحق، یک خلاف آشکار ناموسی و یک بیتوجهی به نماز در آن هست که عجیب و غریب است. به طوری که وقتی قصه را نقل کردند حضرت رضا(ع) به پیشانی میزد و میگفت: «انالله و اناالیه راجعون» یعنی این مصیبت است که شما حضرت داود را این قدر خطاکار و خیانتکار میدانید؛ حضرت به این مسأله پاسخ دادهاند که جوابش مفصل است.
گرهگشاییهای ارزشمند حضرت رضا(ع) در باب آیات انبیاء
طالعی ادامه داد: درباره حضرت ابراهیم(ع) آیاتی در سوره انعام وجود دارد که گرهگشایی حضرت رضا(ع) در این باره مغتنم است؛ آیات به این صورت است که حضرت ابراهیم ستاره را دید فرمود: «هذا ربی»، ماه را دید، فرمود: «هذا ربی» و بعد خورشید را دید و فرمود: «هذا ربی» که وقتی خورشید غروب کرد فرمود: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»(انعام، 79) حضرت رضا(ع) میفرماید: ابراهیم(ع) این عبارات را «علی الإنکار والاستخبار» فرمود. به تعبیر ما یعنی استفهام انکاری یعنی وقتی ستاره را دید که اینها در مقابلش تعظیم و کرنش میکردند فرمود: «هذا ربی؟!» (خدای من این است؟!) امام فرمود: هدف حضرت ابراهیم(ع) تلنگر زدن به قومش بود؛ لذا حضرت رضا(ع) به آیات بعدی استناد میکنند که میفرماید:«وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ»(انعام، 83) یعنی ما این روش را به حضرت ابراهیم یاد دادیم.
این محقق گفت: اشکال دیگری که جزء مشهورات ما است و در ترجمه ما از آیات قرآن منعکس میشود، قصه معروف آیه معاد است. حضرت ابراهیم(ع) به خدا فرمود: به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟ خداوند فرمود: «قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» میخواهم قلبم مطمئن شود. از این مطلب یک نوع استفاده میشود که گویا حضرت ابراهیم ولو یک جزئی در قضیه قیامت شک داشت. حضرت رضا(ع) توضیح میدهد: خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به مقام نبوت رسانده بود. فرموده بود تو را به مقام خلیل اللهی میرسانم و اگر اراده کردم تو را به این مقام برسانم کیفیت احیای مردگان را به تو نشان میدهم. حضرت ابراهیم وقتی گفت: «لیطمئن قلبی» یعنی قلبم اطمینان یابد به اینکه خلیل اللهی را به من میدهی یا نه؛ نه اینکه معاد حق است یا نه.
وی تصریح کرد: ما در مورد عارف و سالک زمان خودمان میگوییم اصلاً در قیامت شک نکرد اما درباره حضرت ابراهیم میگوییم شک کرد. این نتیجه این است که سراغ حدیث امام رضا(ع) که بیخ گوش ما است، نرفتهایم و مطابق با آنچه در تفسیرها بوده آیات را فهمیدیم که برخی از تفسیرها از مکتب خلفا نشأت گرفته است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم به بیان نمونهای از تفسیر اشتباه در آیات مربوط به حضرت یوسف(ع) پرداخت و گفت: درباره حضرت یوسف(ع) تعبیر این است که وقتی زلیخا او را به عمل خلاف عفت دعوت کرد قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا» ما کوتاهترین راه را انتخاب و ترجمه میکنیم: آن خانم به حضرت یوسف توجه کرد برای عمل خلاف عفت و حضرت یوسف هم به او توجه کرد برای عمل خلاف عفت. امام رضا(ع) چنین فرمودند: «هَمَّتْ بِهِ» یعنی آن خانم به حضرت یوسف توجه کرد برای عمل خلاف عفت و «هَمَّ بِهَا» و حضرت یوسف به او توجه کرد برای اینکه او را قصاص کند؛ چون زن شوهردار بود. زن شوهرداری که بخواهد عمل خلاف عفت انجام دهد حدش قتل است، آن موقع هم قتل بود. حضرت ابراهیم(ع) میخواست او را قصاص کند؛ اما ما به حضرت یوسف توجه دادیم که قصاص قبل از جنایت نداریم؛ «وْلولَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ»
طالعی افزود: خداوند از طریق حضرت یوسف(ع) میخواهد این قانون را به ما یاد بدهد که اگر مطمئن بودید کسی قصد انجام خلافی را دارد تا زمانی که خلاف نکرده است، در مورد او حد و قانونی نباید اجرا شود.
سردبیر مجله کتابشیعه ادامه داد: درباره حضرت یونس(ع) قرآن میفرماید: «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ»(انبیاﺀ، 87) و راحت ترجمه میکنیم که حضرت یونس گمان کرد که ما بر او قدرت نداریم. امام رضا(ع) در معنای آیه میفرماید: یک معنای «ظنّ» یقین است و در قرآن جاهای متعددی به این معنا آمده است (امام استناد میکند) کلمه «نقدر» در اصل به معنی بستن و محدود کردن است. معنی آیه چنین است: حضرت یونس یقین داشت که بر او سخت نمیگیریم. این معنی کجا تا آن ترجمه که ما میگوییم «گمان کرد ما بر او قدرت نداریم.»
به گفته این پژوهشگر، حدیث عصمت انبیاء در کتاب عیون اخبارالرضا(ع) زحمت بزرگ مرحوم صدوق محدث بزرگ شیعه است و اگر به مردم گفته شود، خدا میداند نگاه عموم مردم ما درباره انبیاء از کف زمین به عرش اعلا میرسد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: درباره حضرت موسی(ع)، بعد از آن داستان که قبطی به زمین خورد، حضرت میفرماید: «ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي»(قصص، 16) حضرت موسی(ع) قصد کشتن او را نداشت. امام رضا(ع) میفرماید: بر اساس منطق آنها این کار خلاف بود؛ نه بر اساس منطق حضرت موسی(ع). عبارت «فَاغْفِر» در ظاهر یعنی مرا ببخش. در حالی که اصل لغت «غفر» به معنی ستر و پوشاندن است؛ امام رضا(ع) اینطور آیه را معنا کردند:«استرنی من اعدائک لأن لایظفروا بی فیقتلونی»(مرا از چشم دشمنانت بپوشان که بر من دسترسی پیدا نکنند) چون آنها خیال میکنند من قاتل بودم و میخواهند مرا بکشند. پس «فغفرلی» یعنی «استرنی» این حدیث پیغمبران را از کف به عرش قداست و نزاهت میبرد.
طالعی گفت: حضرت رضا(ع) قانونی دایر میکنند که قانون بسیار زیبایی است. میفرماید بعضی از آیات قرآن بر اساس قاعده «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» نازل شده است؛ یعنی به در میگوییم دیوار بفهمد. حضرت رضا(ع) میفرماید مواردی که شما میبینید یک جور عتابی به پیغمبر(ص) است، نظر خداوند به امت است و براساس همین قاعده امام رضا(ع) نمونههایی از آیات قرآن را ذکر میکند.
سردبیر مجله کتابشیعه در ادامه به آیه 110 سوره یوسف؛ «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» اشاره کرد و گفت: ترجمه رایج ما از این آیه این میشود: «زمانی که پیغمبران از یاری خدا مأیوس شدند و گمان کردند خدا به اینها دروغ گفته است، آن زمان نصرت ما رسید.» اما حضرت رضا(ع) معنا میکنند: «زمانی که انبیاء مأیوس شدند، از چه چیزی؟ از ایمان آوردن مردم (نه از خدا) «فظنّوا» مردم گمان کردند که خدا به پیغمبران دروغ گفته است، در این زمان یاری ما به پیغمبران رسید.» این گرهگشاییها فوقالعاده است و هر جملهاش میطلبد که انسان بعد از آن با ایمان بیشتری به امام رضا(ع) سلام بدهد.
تفسیر امام رضا(ع) از آیات مربوط به رسول الله(ص) در سوره ضحی
وی با اشاره به آیات سوره ضحی درباره پیامبر اکرم(ص) گفت: سوره میفرماید: «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى، وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى، وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَی» ترجمههای رایج این است که خدا تو را یتیم یافت(یعنی پدر نداری، مادر نداری) کسی را سر راهت گذاشت تا بزرگ شوی. دید گمراهی. برخی مترجمان وقتی دیدند کلمه گمراه ناجور است یک قصه ساختند که پیامبر(ص) در راهی میرفتند مسیر خانه را گم کردند، خدا ایشان را هدایت کرد. شما فکر میکنید عقل چه میگوید؟ اینکه پیامبر راه خانه را گم کرده بود، اینقدر مهم است که خدا این مورد را به رخ پیغمبر(ص) بکشد و به ما بگوید این را بخوانید و تدبر کنید؟ ادامه آیه: خدا دید خیلی عائلهمندی، به تو کمک کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با اشاره به تفسیر حضرت رضا(ع) از این آیات گفت: این حدیث جا دارد در یک مجلس کامل و مفصل، بررسی شود؛ فرق معنا با مصطلح تبیین شود، توسعه معنایی کلمات بررسی شود و ... . حضرت فرمود: یتیم در این آیه یعنی فاقد نظیر(نه فاقد پدر) در ادبیات هم این تعبیر را به کار میبریم: «دُرّ یتیم» یعنی گوهری که نمونه ندارد. خدا دید تو بینظیر هستی «َفآوَى» یعنی مردم را در پناه تو آورد. این نوع تفسیر مبانی علم زبانشناسی دارد و قابل اثبات است. «و وجدک ضالاً» کلمه ضالّ معنای گمراه دارد، معنای گمشده دارد، به معنای گمنام هم هست. دید گمنامی و مردم فضل و قدر تو را نمیدانند، «فهدی» پس مردم را به سوی تو هدایت کرد. دید پدر امت هستی پس آنها را به واسطه اینکه در خانه تو آمدند بینیاز کرد.
طالعی گفت: حداقلش این است که در ترجمه همین آیات به سراغ حدیث امام رضا(ع) که در دسترس ما بوده است، نرفتیم.
همچنین حجتالاسلام هدایت پناه در ادامه سخنان خود با بیان اینکه اصحاب ائمه(ع) هم به صورت شفاهی و مکتوب وارد عرصه فعالیت در میراث سیره نبوی شدند، گفت: اصحاب ائمه(ع) به تبعیت از امیرالمؤمنین که خود وارد کتابت شد، وارد کتابت شدند. فهرست علمایی که به تاریخ انبیاء پرداختند، وجود دارد. یکی از مورخان به نام عبدالعزیز جلودی است که 200 کتاب در تاریخ اسلام دارد. متأسفانه یکی از این کتابها هم باقی نمانده است یا فعلاً از آن خبری نداریم. اخبار لقمان بن عاد و کتابهایی که هشام کلبی و برخی از مورخان دیگر که کتب آنها در فهرست شیخ طوسی، رجال نجاشی و فهرست ابنندیم ذکر شده است.
ورود عالمانه و دقیق جابر بن عبدالله انصاری در عرصه ثبت سیره نبوی
این مدرس دانشگاه با اشاره به جایگاه جابربن عبدالله انصاری در ارتباط با ثبت سیره نبوی گفت: این صحابی واقعاً مجاهدت کرد و در مقایسه او با سایر صحابه و حتی تابعین و اتباع تابعین میتوانیم بفهمیم که تلاش او چه مقدار بوده است. جابربن عبدالله انصاری سهم ویژهای در ثبت سیره نبوی دارد که عالمانه و با دقت و امانت وارد این عرصه شده است. لذا گزارشی که در سیره نبوی مسألهدار باشد از طریق جابر نداریم ولی تا بخواهید از زبیریان داریم.
وی با اشاره به آثار متقدم مورخان شیعی در سیره نبوی گفت: خیلی از این آثار در دست ما نیستند؛ اما جسته و گریخته برخی از این گزارشها در منابع متأخر آمده است.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به گردآوری روایت زبیریان از سیره نبوی گفت: در این روایتها که توسط آلزبیر گردآوری شده است تنها سه روایت درباره علیبن ابیطالب وجود دارد. آن هم روایاتی که دو خلیفه در کاری که انجام شده است، شریکند.
هدایتپناه ادامه داد: از جمله افرادی که در ادامه مجاهدت جابر آمد و یک مقداری از سیره نبوی او موجود است؛ ابانبن عثمانبن احمر بجلی کوفی است که از اصحاب امام صادق(ع) است. بخش قابل توجهی از روایات او از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) گرفته شده است که کتاب او توسط استاد جعفریان بازسازی شده است.
کمکاری در عرصه سیره نبوی
این محقق تاریخ اسلام گفت: به هر حال در عصر نبوی اصحاب ائمه هم کار کردهاند. منتها مثل اینکه ما در عرصه سیره نبوی کم کاری کردهایم. قدمای ما، کم کار نکردند ولی بعد از جریانات مربوط به امامت، توجه شیعیان به اصل امامت رفت که امامت ادامه نبوت بود و بایستی حفظ میشد. طبیعی بود که فعالیت اصحاب ائمه(ع) حول و حوش مسأله امامت باشد. کما اینکه فعالیت اهل تسنن علاوه بر سیره نبوی در یک فاز دیگری ادامه یافت که هویت آنها را تشکیل میداد و آن توجه خاص و ویژه به شرح حال صحابه بود.
وی تصریح کرد: طبیعی است که هویت ما در امامت شکل گرفت و به یک نوعی در این میان سیره نبوی مظلوم واقع شد ولی امروز کارهایی در حال انجام است که این خلأها پر شود. در حال حاضر «دانشنامه سیره نبوی» را در دست داریم که طرح آن در سال 80 ارائه شد و گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در حال انجام آن است و چهار جلد آن چاپ شده است.
کمکاری حوزههای علمیه در ارتباط با سیره نبوی
هدایتپناه با تصریح به کمکاری حوزههای علمیه در ارتباط با سیره نبوی گفت: ما تا پیش از علامه سید جعفر مرتضی عاملی یک کتاب درست و حسابی تحقیقی و گسترده درباب سیره پیامبر(ص) نداشتیم. البته کتابی قبلاً نوشته شد که مجموعه مقالات آیتالله سبحانی بود به نام «فروغ ابدیت» که آن موقع کارکرد داشت؛ ولی علامه عاملی که از دانشمندان بنام لبنانی است کتاب «الصحیح من سیره النبی الأعظم(ص)» را نوشت که به پنجاه جلد خاتمه پیدا کرده است.
این مدرس دانشگاه توضیح داد: این کتاب گستردهترین کتاب است که شیعه در سیره نبوی نوشته و به صورت اجتهادی و تحلیلی است و به گونهای زوایای هر مسأله را بررسی کرده از سیره نبوی فراتر رفته و به یک دایرهالمعارف تاریخ اسلام مبدل شده است. کتاب دیگر«مکاتیب الرسول(ص)» آیتالله میانهجی است که تمام نامههایی که پیغمبر(ص) نوشتهاند در آن گردآوری کرده است و آثار استاد رسول جعفریان نیز که الان در محافل تاریخی بینالمللی شناخته شده است.
این محقق سیره در پایان تصریح کرد: با این حال ما کاستیهای زیادی در سیره نبوی داریم و گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه فعالیتهایی در این زمینه انجام داده است که مهمترین آن «دانشنامه سیره نبوی» است که اگر مسئولان توجه ویژهای نشان دهند میتواند به عنوان یک دایرهالمعارف علمی و جامع در سیره نبوی به دنیای اسلام عرضه شود.
انتهای پیام