سنت تفسیری جدید، نگاه فروتنانه به علوم داشته باشد/ پاشنه آشیل تفاسیر
کد خبر: 3762955
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۲
حجت‌الاسلام صادق‌نیا:

سنت تفسیری جدید، نگاه فروتنانه به علوم داشته باشد/ پاشنه آشیل تفاسیر

گروه حوزه‌های علمیه ــ استاد دانشگاه ادیان و پژوهشگر حوزه علمیه با برشمردن پاشنه آشیل تفاسیر گذشته و حال شیعه تاکید کرد: سنت تفسیری کنونی باید نگاهی فروتنانه به علوم مختلف داشته باشد.

سنت تفسیری جدید، نگاه فروتنانه به علوم داشته باشد/ پاشنه آشیل تفاسیربه گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین مهراب صادق‌نیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان 20 آبان در نشست علمی «پاردایم اجتهادی تفسیر» در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه(رشد) گفت: بسیاری از مبانی نظریه تفسیر به تعریف ما از دین در دنیای معاصر باز می‌گردد و تعریف ما از دین است که مفهوم سکولار را هم نشان می‌دهد.

وی با بیان اینکه سنت تفسیری و فهم دین در اسلام دقیقا در ادیان همسایه خود یعنی مسیحیت و یهودیت سنتی سابقه طولانی است، بیان کرد: در طول تاریخ درگیری میان داده‌های وحیانی و غیروحیانی وجود داشته و بخش زیادی از سنت ادیان را به خود مشغول کرده است. مثلا در دوره‌ای نسبت به عقل بدگمانی وجود داشته و در برخی دوره‌ها ادعا شده که تفسیر هرقدر با عقل سازگار باشد از خلوص بیشتری برخوردار و بهتر است. همچنین مفهوم تفسیر به رای که آن را مذموم می‌دانیم، در روزگاری مثبت بوده و امروز نیز در قالب تفسیر اجتهادی مفهوم مثبتی به خود گرفته است.

استاد دانشگاه ادیان افزود: امروز به جایی رسیده‌ایم که آیت‌الله جوادی می‌گویند عقل همانند وحی، خود منبع دین است؛ یعنی به همان اندازه که «الا بذکر الله» گزاره دینی است، تجویز فلان دارو هم دینی است، بنابراین اگر معیار ایشان را در منبعیت عقل بگیریم، مفهوم سکولار وجود خارجی ندارد و چیزی به نام علم غیردینی نخواهیم داشت و هر علمی دینی است.

صادق‌نیا با بیان اینکه اگر امروز تفسیر اجتهادی را لازم بدانیم و شناخت عصری از قرآن را بپذیریم، پیش‌فرض آن این است که گویا به یافته‌های عقلی و بشری بدگمان و بی‌توجه هستیم، لذا دائما به داده‌های وحیانی رجعت می‌کنیم، تصریح کرد: گاهی از دین انتظار کارکرد وسیعی داریم که دین بتواند علاوه بر حوزه فردی، کارکرد وسیع‌تر اجتماعی و ... هم داشته باشد، بنابراین اگر در این زمینه هم‌صدایی وجود ندارد، زیرا در مبانی نظری چالش‌هایی وجود دارد و باید بیشتر به مبانی بازگردیم.

استاد دانشگاه ادیان اظهار کرد: تفاوت پارادایم‌ها در تفاوت آن‌ها در پاسخ به سه پرسش اساسی است؛ پرسش اول اینکه موضوع مورد بحث چیست و چه ماهیتی دارد؛ آیا سیال یا ثابت است و آیا از موضوع ذهنی سخن می‌گوئیم یا غیرذهنی؟ مثلا آیا مفهوم عدالت مفهومی ثابت در تمامی جوامع است؟ یا مفهوم ذهنی سیال در تواریخ و جوامع مختلف است؟ از این رو برخی از الگوها به عینی بودن مفاهیم و برخی به سیال بودن علاقه دارند. مسئله دوم در تفاوت نسبت به فاعل شناسا است؛ در اینجا برخی مانند اثبات‌گرایی معتقد است که نسبت میان این دو تباین است؛ یعنی نه من در معنای آن مفهوم نقش دارم و نه آن مفهوم در من؛ مانند مطالعه آهن توسط یک فیزیکدان که  کیفیات درونی محقق در شی نقشی ندارد و در مقابل این‌ها الگوهای دیگری هستند که قائل به رابطه تمام ‌عیار میان فاعل شناسا و موضوع مورد شناسا است، لذا اگر مفسران تغییر کنند، معنای متفاوتی از نصوص می‌یابیم. سوال سوم نیز این است که از چه منطقی برای فهم نصوص بهره می‌بریم. آیا از منطق آزمایش است و یا از منطق مشاهده؟

تفاوت تفاسیر سنتی و مدرن

وی با اشاره به روش تفسیر پیشرفت‌شناخت و تفاسیر سنتی بیان کرد: مسئله تفسیر در روزگار ما برعکس روزگار سنتی، خدا نیست کما اینکه مسئله الهیات خدا نیست؛ در گذشته در صدد این بودند که بگویند خدایی هست و خدای نامتناهی با جهان متناهی در ارتباط است، لذا ملاصدرا و ابن سینا و ... در صدد اقامه برهان بر وجود خدا هستند و مفسران هم تلاش می‌کردند تا بگویند خدا چه می‌گوید؟ اما در دوره مدرن مسئله الهیات و تفسیر، حل مشکل انسان است؛ یعنی من به عنوان یک انسانی که هولوکاست و جنگ جهانی دوم را پشت سرگذاشته، چگونه می‌تواند مشکلات خود را حل کند؟ بنابراین مسئله دیروز و امروز تفاوت دارد و متن مقدس باید مسئله من را حل کند، نه اینکه قاعده کلی بدهد. به همین دلیل تئوری مفسر به معنای آئینه می‌شکند و مفسر خودش سرشار از مسئله است و در برابر این متن قرار می‌گیرد. در دوره سنتی مفسر اهمیتی نداشت و مهم این بود که متن چه می‌گوید. بنابراین بر خلوص مفسر و داشتن قلب صاف تاکید می‌شد، ولی الان می‌گویند قرار نیست یک فهم برای همه باشد و قرار است تا این متن مشکلات همه را حل کند؛ لذا کلی‌گویی‌های الهیات سابق به درد بشر امروز نمی‌خورد.

این محقق و استاد حوزه تصریح کرد: مسئله «شر» در دوره قبل این بود که چگونه می‌توان میان وجود خدا و شر جمع کرد، ولی امروز سؤال انسان این است که خدایا چرا من مبتلا به شر شده‌ام و این امر، کاملا شخصی است، لذا تفسیر باید این مسائل را جواب بدهد؛ بنابراین موضوع تفسیر فهم انسان است، نه اینکه اراده خدا چیست؟.

صادق نیا با بیان اینکه ما وارد پارادایم جدیدی شده‌ایم، بیان کرد: مفسر در روزگار سنتی، به دنبال اثبات این همانی میان مراد خدا و فهم خود بود، ولی مفسر الان این‎همانی برایش مسئله نیست، بلکه دنبال توجیه است و می‌گوید آن چه من از متن می‌فهمم، موجه و نه ثابت شده است.

استاد دانشگاه ادیان با بیان اینکه ناپختگی از حیث روش‌شناسی در تفسیر جدید وجود ندارد، ادامه داد: گاهی ما انتظاراتی داریم و در برابر متن قرار گرفته و از آن می‌خواهیم که قرآن برای ما نظام حقوقی، سیاسی و اجتماعی و ... بیرون بیاورد و چون این پارادیم تفسیری این نظامات را به ما نمی‌دهد، بر آن ایراد وارد می‌کنیم، در حالی که روش‌های مدرن می‌گوید اساسا از من نباید انتظار داشته باشید که از قرآن برای شما نظام‌سازی کنم.

این محقق بیان کرد: روش مدرن می‌گوید شما اگر می‌خواهید از این متون نظام‌سازی کنید، نمی‌توانید، زیرا شما بر خلاف ما دنبال مراد خدا هستید و در اینجا اصل قصد به میان می‌آید، یعنی ابتدا باید ثابت کنید که خدا قصد گفتن آنچه شما می‌فهمید را دارد. مثلا اگر قرآن فرمود که ارث زن نصف مرد است و آن را به قاعده تبدیل می‌کنید، قبل از آن باید ثابت کنید که قصد خدا در اینجا تقنین است وگرنه نمی‌توانید قاعده درست کنید، زیرا خواهند گفت خدا قصد قانون‌گذاری نداشته و می‌خواسته یک مسئله‌ای را حل کند.

پاشنه آشیل تفاسیر گذشته

صادق‌نیا با اشاره به پاشنه‌های آشیل سنت تفسیر ما گفت: مبانی تئوریک این تفاسیر چندان روشن نیست، مثلا مرحوم طبرسی توجه چندانی به مبانی تئوری این تفسیر ندارد و اگر از منطق فهم آنان بپرسیم جوابی به ما نخواهند داد یا کسانی مانند علامه طباطبایی هم چندان توجهی نداشته است؛ لذا تفسیر دانش تخصصی در عالم اسلام مانند اصول و ... نبوده است، همچنین دانش تفسیر دانش‌های همسایه‌ای دارد که عمیقا در شکل‌گیری پارادایم‌های تفسیری نقش دارند و مفسران ما یا کم اطلاع و یا بی اطلاع بوده و بدون موضع در برابر این دانش‌ها به تفسیر پرداخته‌اند.

صادق‌نیا ادامه داد: چالش دیگر پیش روی مفسران این است که همواره تصور این بوده است که فهم، عملی مقدس است و به همین دلیل بیش از اندازه بر خلوص مفسر توجه شده، در حالی که خلوص زیاد فهم و تفسیر را از موضع سنجش و ارزیابی خارج می‌کند و چالش مهم‌تر نیز این است که در سنت تفسیری ما مفسران همواره از یک اعتبار شخصی خاصی برخوردار بودند و زحمت دفاع از نظر خود را که مستند داشته باشد، نداده‌اند و ما هم چون تقدسی برای مفسر قائلیم، سندی از آنان نمی‌خواهیم، لذا وقتی گفته می‌شود که فلان مفسر در موضوعی فلان نظر را داده آن را مبنا قرار می‌دهیم.

نگاه فروتنانه سنت تفسیر به علوم

استاد دانشگاه ادیان افزود: باید در دوره جدید به دنبال توسعه فهم باشیم تا تعمیق فهم؛ یعنی تفسیر جاده‌ای که مفسر نقش رهگذر را دارد؛ سنت تفسیری در دوره جدید باید فروتنانه به دانش‌های دیگر نگاه و مفسران مدارانه‌جویانه‌تر با دانش‌های جدید برخورد کنند، زیرا هرقدر مفسر آشنایی بیشتری با دانش‌های جدید داشته باشد، فهم‌های بیشتری به دست می‌آورد؛ ما باید آگاهی‌های خود را از دانش‌های دیگر بیشتر کنیم تا فهم ما از متن مقدس توسعه یابد و شعار اینکه قرآن مسائل علوم را هزار و 400 سال قبل گفته است، مشکلی از ما حل نمی‌کند.

صادق‌نیا گفت: تفسیر در شرایط جدید، عملی سکولار در تعریف بنده است، زیرا تفسیر در پارادایم جدید، امری انسانی است و وقتی از امری انسانی سخن گفته شود، از امری نامقدس سخن می‌گوییم و کسی نمی‌تواند بگوید فهم من مقدس است، زیرا این فهم با همه تاریخ زندگی یک فرد مرتبط و لذا سکولار است؛ بنابراین ارتباط میان متن و تکنولوژی و ایدئولوژی کاملا طبیعی است و انجامیدن به امری سکولار هم طبیعی است.

تفسیر جاده‌ای

وی با بیان اینکه البته پارادایم تفسیری جاده‌ای نمی‌تواند حاکمیت را حمل و اداره کند، تصریح کرد: ولی این فهم آن چنان مداراگرایانه است که می‌تواند با عقل و یافته‌های علمی جمع شود و با کمک آن مدلی از حکومت را حمایت کرده و ارائه بدهد یعنی ما از متن و مفسر انتظار معجزه نداریم و مفسر بخشی از کار و بخش دیگر را علم و تجربه برعهده دارد.

صادق‌نیا تصریح کرد: قرآن صورتی دارد که زبان آن است و امری کاملا انسانی است، زیرا خداوند قرار است به زبان انسان سخن بگوید، بنابراین مادامی که خدا با انسان سخن نگفته، زبان امری کاملا متعال است، ولی وقتی قرار است با انسان سخن بگوید سوء تفاهم شروع می‌شود، زیرا زبان نمی‌تواند همه واقعیت را منتقل کند، مانند فیلمبرداری که بخشی از یک صحنه را نشان می‌دهد؛ بنابراین ما در مواجهه با قرآن، نخستین مشکلمان صورت و زبان آن است، لذا تا وقتی تفسیر صورت‌گرا را دنبال می‌کنیم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که قرآن سند پیشرفت و آینده ما باشد، زیرا برای قرن‌ها قبل است؛ بنابراین باید دنبال مفاهیم و جان قرآن و مفاهیمی که در این صورت بیان شده باشیم، زیرا مفاهیم قرآن مانند عدالت، ابدی است و همچنین مفهوم انسان، بهشت و رستگاری و ... که ابدی هستند.

این استاد دانشگاه و محقق تاکید کرد: برای تبدیل قرآن به سند پیشرفت باید نخست از این صورت‌ها بپذیریم، البته تشخیص اینکه کدام صورت و کدام سیرت است، کار سختی است و ماموریت اصلی مفسر هم همین است و اگر این تفکیک را نپذیریم، باید از این دو ادعا یعنی قرآن کتابی ابدی است، دست برداریم و یا از اینکه قرآن، وحیانی است، صرف نظر کنیم.

انتهای پیام

captcha