به گزارش
ایکنا؛ نشست «نگاهی فلسفی به رابطه علم و عموم مردم؛ علم و شبهعلم» در راستای نشستهای علمی-ترویجی جشنواره علمی-دانشجویی روز جهانی علم، عصر امروز یکشنبه، ۲۷ آبانماه در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران و با حضور حسین شیخ رضایی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و امیرمحمد گمینی، استادیار پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران برگزار شد.
گمینی در آغاز این نشست به ارائه سخنان خود پیرامون حوزههای معرفتی شبهعلم به طور ویژه طالعبینی پرداخت و اظهار کرد: اگر به کتابفروشیهای تهران مراجعه کنید، کتابهایی مانند عرفان و فیزیک جدید، اخترفیزیک، فیزیک و متافیزیک، طلای خدایان و ... خواهید دید. اما باید بررسی شود که آیا متن این کتب سلایق و دیدگاههای شخصی نویسنده است یا خیر.
وی با بیان اینکه طالعبینی و کتابهای این حوزه، جزء موضوعاتی است که در سراسر جهان علاقهمندان زیادی دارد، ادامه داد: این یک صنعت سودآور است و شرکتهایی این خدمات را ارائه میدهند. اما چرا طالعبینی علمی نیست؟ یک استاد روانشناسی گزارش جدول ماههای تولد و ویژگیهای شخصیتی متولدین هر ماه را به دانشجویان خود داد و از آنها خواست که به متن توصیف شخصیت آنها نمره دهند تا معلوم شود ویژگیهای شخصیتی آنها با متن پیش رویشان سازگاری دارد یا خیر؟ بعد از پاسخ دانشجویان و نمرهدهی آنها، دریافتند ۷۰ تا ۸۰ درصد متن درست و مطابق با شخصیت آنهاست. سپس این استاد به دانشجویان خود گفت: من این نوشتهها را به هم ریختم. در واقع جنس این متنها، حرفهای کلی است؛ متولدین دیماه خوش قلب هستند، ولی کسی به آنها توجهی ندارد و یا در جایی برای متولدین ماه دیگری نوشته شده به زودی به سفر میروید. بسیاری از انسانها به سفر علاقهمند هستند.
گمینی افزود: اگر در نوشتارهای شخصیتشناسی بر اساس ماه تولد حتی یک مورد هم درست باشد، انسان را جذب خود میکند. اما واقعیت این است که دانشمندانی که علم نجوم کار میکنند، اینها را به عنوان کار پژوهشی دنبال نمیکنند. اما پس چرا این موضوعات در جامعه گسترش مییابد؟ دو دلیل عمده وجود دارد؛ نخست چیزهایی مطرح میشود که از جنس مسائل خصوصی و روان آدمها است و دیگری وجود کتابهایی در حوزه متافیزیک و طالعبینی است.
آشنایی با تاریخ علم جلوی بدفهمیها را میگیرد
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه پژوهشهایی هم به صورت محدود انجام پذیرفته، گفت: در سال ۱۹۵۵ یک روانشناس فرانسوی به نام گکلین، بر روی ۲۰۸۸ ورزشکار فرانسوی و بلژیکی کار پژوهشی انجام داد. وی لحظه تولد این ورزشکاران را یادداشت و سپس آسمان را به ۱۸ قاچ تقسیم کرد تا بفهمد در لحظه تولد این ورزشکاران موقعیت هر یک از سیارات در کجای آسمان قرار گرفته است. وی در این پژوهش به یک نمودار دست یافت که طبق آن مشخص شد سیاره مریخ بر تولد ورزشکاران اثر دارد. وی در تحقیقات دیگری نشان داد که سیاره مشتری بر روی هنرمندان و زحل روی دانشمندان و فلاسفه تاثیر دارد و مقالاتی هم در ژورنالهای معتبر چاپ کرد و خیلی هم سر و صدا کرد. اما در نهایت مشخص شد که این محقق بخش زیادی از دادههای موجود از ورزشکاران را حذف کرده تا به نتیجه دلخواه خود برسد. در واقع دادهها دستکاری شده و این پژوهشگر بیطرفی لازم را به کار نبرده است.
وی افزود: بر اساس این تحقیقات گکلین، بسیاری از سایتها در قبال دریافت پول و سال تولد افراد، به آنها میگویند چه شغلی را انتخاب کنید تا فرد موفقی باشید.
گمینی گفت: علاقهمندان به طالعبینی، استدلالهای دیگری هم برای مورد قبول واقع شدن این دست شبه علمها دارند و میگویند بر اساس نظریه گرانش نیوتن، این علم معتبر است و یا دلیل دیگری میآوردند و آن اینکه وقتی جزر و مد باعث بالا و پایین شدن آب اقیانوسها میشود، آیا نمیتواند بر پایین و بالا کردن آب بدن انسان اثر بگذارد؟ اما واقعیت این است که اینها نوعی کمسوادی است. دلیل جزر و مد هم عمدتا گرانش خود ماه نیست، دلیل آن تفاوت گرانش ماه در طرفهای مختلف زمین است.
وی ادامه داد: از جهات مختلف، تودههای مردم و اغلب کمسواد جامعه به طالعبینی علاقه نشان میدهند، اما این مشکل نیست، ایراد کار آن جایی است که تحصیل کردههای جامعه گرفتار این مقولهها میشوند، در حالی که نمیدانند سازوکار علم چیست. اگر مردم و به ویژه تحصیل کردهها با تاریخ علم آشنا شوند، میتوان جلوی این بدفهمیها را گرفت.
در ادامه این نشست، حسین شیخ رضایی به بحث درباره ترویج علم از دریچه فلسفه پرداخت و اظهار کرد: باید به این مسئله بپردازیم که رابطه علم با مردم چطور تغییر کرده و نیز با توجه به اینکه همواره گفتهایم علم برای مردم چه کرده، به این پرسش پاسخ دهیم که مردم برای علم چه کردهاند. به تاریخ نگاهی بیاندازیم: علم جدید و مدرن در قرن ۱۷ در حال شکلگیری و نقطه عطف انقلاب علمی (science) است. در انگلستان مجمعی به نام «مجمع سلطنتی علوم» شکل میگیرد و در آنجا عدهای علاقهمند و آماتور به همراه افراد حرفهایتر کارهای مختلفی انجام میدهند. نظریهها مطرح و پیرامون آنها بحث میشود. یکی از روسای این مجمع آقای بویل است. او ایدهای داشت و آن اینکه توده مردم را وارد فرایند علمآموزی کند. دستگاه پمپ خلاء یکی از اختراعهای آن روزها بود. این اختراع محفظهای است که با کمک مکانیزمی هوای داخل آن خالی میشود و خلاء ایجاد میشود. بویل این دستگاه را در معرض دید عموم مردم قرار میدهد و از آنها برای دیدن آن دعوت میکند. در این فرایند یک موش را درون دستگاه قرار میدهد و هوای آن را خالی میکند و فضای خلاء و بدون اکسیژن را ایجاد میکند تا نشان دهد چه بلایی سر این موش میآید. سپس از مردم میخواهد بر اساس مشاهدات خود شهادت بدهند و آن را مکتوب کنند.
این عضو هیئت علمی ادامه داد: در مقابل بویل افراد دانشگاهی بودند. آنچه که در دانشگاه آن موقع وجود داشت، متاع و کالایی بود که به درد عموم مردم نمیخورد. از آن سو انجمن سلطنتی سبک زندگی جدیدی ارائه میدهد و به جای حل دعواها با استدلالهای فلسفی آن را به میان مردم و طبیعت میبرد و حل میکند. اینگونه سبک زندگی جدیدی در جامعه ایجاد میشود که گروهی طرفدار آن هستند و عدهای هم با توجه به این موضوع میخواهند توجه عموم را به خود جلب کنند.
نگرش مثبت و دانش علمی مردم علم را فزون میبخشد
شیخ رضایی در ادامه به فعالیتهای فضایی جنگ سرد در آغاز قرن ۲۰ میان آمریکا و شوروی اشاره کرد و گفت: روسها در این مقطع در رقابت فضایی پیش میافتند و اتفاقات بسیاری را سبب میشود و نقطه آغازی برای بازنگری آموزش در غرب میشود. سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ تحولات علمی زیادی رخ میدهد و مردم آمریکا در مورد دانشمندان خود و کار آنها اعتماد بیشتری پیدا میکنند و حاضر میشوند پول خود را خرج برنامهها و پروژههای علمی بکنند.
وی افزود: نکته حائز اهمیت این است که اعتماد اجتماعی و سواد علمی مردم چقدر است. اندازهگیری شود که سواد علمی افراد جامعه و نگرش مثبت آنها به علم چه میزان است. در این زمینه آمریکا از سوی بنیاد ملی و NSF پرسشنامههایی را تهیه و آمارهایی را به دست میآورند که این آمارگیری همچنان ادامه دارد. در آن زمان مشخص شد شهروندان آمریکایی دانش علمی و نگرش مثبت علمی داشتهاند. در این پروژه آماری اگر نگرش مردم خوب باشد، هزینهکرد آنها برای علم بیشتر خواهد بود.
ایجاد رابطه میان متخصصان آکادمیک و غیر آکادمیک
شیخ رضایی گفت: از دهه ۸۰ و ۹۰ در قرن ۲۰ یک عده نظریه دیگری را مطرح کردند و آن اینکه برخلاف مدل بالا و اندازهگیری اعتماد و سواد مردم عمل کنیم. در واقع به جای آن که دانشمندان حقایق مبتنی بر علمی را تولید کنند و بعد سنجش کنیم که اینها را مردم خوب یاد گرفتهاند یا خیر و فقط رابطه را اینگونه در نظر بگیریم که مردم پذیرنده باشند و به دانشمندان چیزی ارائه نمیدهند، باید یک رابطه دو سویه میان مردم و دانشمندان برقرار شود. بر این اساس که دانشی مبتنی بر تجربه زیسته افراد وجود دارد، به طور مثال کشاورزان دانشی از خاک زمین و کشت محصول و برداشت و ... دارند که همه اینها را با تجربه کسب کردهاند. اینها دانشهای عمومی است که در غیر از مراکز آکادمیک حاصل میشود. اما میتوان بر اساس این دیدگاه، رابطی بین متخصصان غیرآکادمیک و آکادمیک ایجاد کرد. در هند از این متخصصان به شکل گستردهای استفاده میشود.
نظارت مردم بر فعالیت نهادهای علمی
وی افزود: دیدگاه دیگری هم وجود دارد و آن اینکه فقط نباید مردم بگویند چه دانشی دارند و فرایند توسعه را تکامل ببخشند. در یک نظام دموکراتیک هر کجا صحبت از بودجه عمومی و مالیات مردم به میان میآید، میبایست تحت نظارت عمومی هم قرار بگیرد. این یک اصل اخلاقی است که نظارت به نحو درستی باشد. در عین حال یکی از مهمترین مراکز دریافت بودجه، نهادهای علم و فناوری است. مردم درباره این نهادها چه میتوانند بگویند؟ آیا میتوانند نظری درباره هزینهکرد بودجه این نهادها داشته باشند؟ مردم یک جامعه حساسیتهای اخلاقی، ارزشی و محیط زیستی بیشماری دارند و حق دارند بدانند و این را مطالبه کنند که آیا علم به اینها پایبند است؟ نظرخواهی شود آیا در جایی که زندگی میکنند، میخواهند سد ساخته شود و یا محصولات تراریخته تولید شود یا خیر؟ و سوالاتی از این دست.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: بر همین اساس مدلهایی پیشنهاد شد و شروع به دخالت دادن مردم در امور برای کنترل و جهت دادن به علم در دو جهت کردند. نخست اینکه علمی ایجاد شده و مردم میگویند آن را میخواهیم یا خیر و دیگری آنکه سرمایهگذاریها در حوزههایی باشد که مردم بر اساس ملاحظات شهری میخواهند. طبق این دیدگاه سازوکاری به کار گرفته شد و کنفرانسهای اجماع شکل گرفت. افراد از مشاغل مختلف در این اجماع شرکت میکردند و از دانشمندان میخواستند درباره پدیدهها و دیدگاههای علمی اطلاعات فنی کافی بدهند و اینها به رای گذاشته میشد. این دموکراسی شورایی یا اقناعی است و باید یکدیگر را قانع کنند. آنچه که خروجی این اجماع است، برای دولت الزامآور میشد که از انجام کاری دست بکشد یا خیر.
وی افزود: در هر حال، علم و تکنولوژی مناسبات زیست انسان را بر هم میزند و شهروندان حق دارند بگویند این تغییر را میخواهیم یا نمیخواهیم. لزوما یک دانشمند هر چقدر هم که اطلاعات و دانش فنی کافی داشته باشد، نمیتواند صد در صد مسئلهای را حل کند. در واقع این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند سرمایههای آنها بیشتر صرف چه حوزههایی شود، البته این به معنی جانشینی مردم به جای کار فنی نیست، در واقع مردم اولویتگذاری میکنند.
گزارش از مریم روزبهانی
انتهای پیام