فقر و فراق
کد خبر: 3765409
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۳
حکمت‌های امیر/ برداشت پنجاه و ششم

فقر و فراق

گروه معارف - براساس حکمت 56 نهج‌البلاغه در تعبیر از فقر؛ این سخن ما را به حس فراق و دوری و احساس تنهایی و غم غربتی توجه می‌دهد که در زیر گوش‌مان و بین بخشی از هموطنان‌مان و در زیر پوست شهرمان جریان دارد و ما از آن غافلیم.

فقر و فراق

به گزارش ایکنا از اصفهان، در حکمت پنجاه و ششم نهج‌البلاغه امام علی آمده است: «الْغِنَى فِى الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِى الْوَطَنِ غُرْبَةٌ ؛ ثروتمندى در غربت، چون در وطن بودن و تهيدستى در وطن، غربت است». 
واقعیت‌های اقتصادی فقیر و غنی و مفاهیم در وطن بودن و حس آشنایی، یا در غربت بودن و احساس بیگانگی، در این کلام امام علی(ع) به هم آمیخته و ارتباط داده شده‌اند.
بیگانگی و تنهاییِ ناشی از آن، نام دیگر فقر شده است، تا فقر و فراق، هم ذات و همزاد هم تلقی شوند، حتی اگر در سرزمین خود بوده باشی و در آن به سر بری و در مقابل توانگری و دارایی همچون آشنایی و احساس حمایت شدگی و شبیه حس حضور در جمع خویشان و هم وطنان نامیده شده است، حتی اگر در سرزمین خود نباشی و در غربت به سر بری.
گاهی که از وطن و غربت نام برده می‌شود، مهاجرت و هجرت اولین موضوعاتی می‌شوند که به ذهن می‌آیند. گویی بدون مهاجرت، احساس در وطن بودن و حس تعلق به سرزمین یا غم غربت و فراق و تنهایی، بی‌معنا می‌شد.
سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات /  تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی (سعدی)
و شاید در پرتو همین مفهوم هجرت، و بر بستر همین مفهوم اجتماعی بهتر بتوان سخن امام را درک کرد. مهاجران فقیر یا غنی و برخوردار؟ شاید مسئله این بوده است! تاکیدی بر هجرت کنندگان و مهاجرانی که در کار انتقال دین و عبور دادنش از مرزها بوده‌اند، تا اینکه بیگانگی‌شان را با تلاش وکسب ثروت و موقعیت در جامعه جدید به آشنایی مبدل سازند. اینکه نباید جامعه مهاجرانی که بر اساس عقیده شان هجرت کرده‌اند فقیر و منزوی و تنها مانده باشند، که این با اصل هدف از هجرتشان نمی‌خواند.
از طرفی این سخن برآن است تا با نشان دادن فقر ما را به حس فراق و دوری واحساس تنهایی و غم غربتی توجه دهد که در زیر گوش‌مان و در بین بخشی از هموطنان مان و در زیر پوست شهرمان جریان دارد و ما از آن غافلیم. گویی فقر مرز وطن را می‌شکند! و احساس تنهایی و غربت و بنابراین عدم تعلق به بار می‌آورد. نتیجه‌ای وحشتناک که گسیختگی اجتماعی و ملی و میهنی دراثر یورش ویرانگرِ فقر را خبر می‌دهد. اگر بخشی یا گروهی از جامعه‌تان در فقر زندگی کنند گویی دیگر در بین شما زندگی نمی‌کنند. آن‌ها شما را هم وطن خویش نمی‌بینند و اساسا خود را در وطنی احساس نمی‌کنند، مگر نه آن است که فراموششان کرده‌ایم؟ گویی فقر، تعلقِ انسان را از سرزمین می‌بُرد و او را به بیرون آن پرتاب می‌کند. انسان‌های غریب و رانده شده حتی در بین شهر و زادگاه خود.
ز چشم دوست فتادم به کامه دل دشمن /  احبتی هجرونی کما تشاء عداتی
اگر بخواهیم به زبان سیاست حرف بزنیم، باید گفت، ناسیونالیسم و حس میهن دوستی، بدون عدالت و رفع فقر در جامعه، دیری نخواهد پایید و از بین رفتنی است که فقر از آن قوی‌تر است. متاسفانه فقر حتی از ایمان نیز قوی‌تر است و با آمدنش کفر در کمین است.
یادداشت از داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان
انتهای پیام

captcha