به گزارش ایکنا؛ در شماره دوم از مجله علمی ـ پژوهشی «روانشناسی و دین» مقالاتی با عناوین «طراحی و ارزیابی اثربخشی آموزش آموزههای دینی ـ روانشناختی بر روابط سالم و مهارتهای ارتباطی» نوشته هادی بهرامیاحسان، جنان نوین و سیدمحمدرضا رضازاده؛ «عوامل و الگوی انگیزش از دیدگاه آیتالله مصباحیزدی: نگاهی تحلیلی ـ روانشناختی» نوشته محمدحسین امینی، ابوالقاسم بشیری و رحیم ناروئی نصرتی؛ «مدلیابی خودشکوفایی بر پایة هوش معنوی، هوش اخلاقی و بهزیستی روانشناختی دانشآموزان تیزهوش» به قلم عزت زمانیان قوژدی، زیبا برقی ایرانی و مهناز علیاکبری دهکردی؛ «اثربخشی آموزش مؤلفههای معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانشآموزان پرورشگاهی» تالیف حسن عظیمینژاد، مسعود کریمیفر، احسان دینرور و بدرالسادات دانشمند منتشر شده است».
همچنین مقالات «بررسی و مقایسة اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و چندوجهی معنوی ـ مذهبی بر شدت علائم روانشناختی (اضطراب، افسردگی، جسمانیسازی) در بیماران مبتلا به سوءهاضمة کنشی» نوشته، نیلوفر میکائیلی، نادر حاجلو، محمد نریمانی و سبحان پورنیکدست؛ «تأثیر آموزش خودبخشودگی بر شیوههای فرزندپروری و عاطفة مثبت و منفی» به قلم ابوالحسن حقانی خاوه، بشری موسوی، محمد زارعی توپخانه و سیدمحمدرضا حسنی و «بررسی نقش تعدیلکنندة پایبندی مذهبی در رابطة روانبنههای ناسازگار اولیه با باورهای غیرمنطقی» تالیف عباسعلی هراتیان، مسعود جانبزرگی و مژگان آگاههریس از دیگر مقالات منتشر شده در این شماره از مجله هستند».
در چکیده مقاله «طراحی و ارزیابی اثربخشی آموزش آموزههای دینی ـ روانشناختی بر روابط سالم و مهارتهای ارتباطی» میخوانیم «این پژوهش، به هدف شناسایی اثربخشی بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزههای دینی – روانشناختی بر روابط سالم و مهارتهای ارتباطی طراحی و اجرا گردید. جامعه آماری شامل زنان متأهل ساکن منطقه یازده و دوازده تهرانی است که حداقل، یک سال و حداکثر پانزده سال از زمان ازدواج آنان گذشته است. نمونه آماری، شامل ۳۶ زن متأهل در منطقه ۱۱ و ۱۲ تهران است که با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. از مقیاس مناسبات سالم و مقیاس مهارتهای ارتباطی استفاده شد. ابتدا، از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد، آنگاه، گروه آزمایش طی هفت جلسه دو ساعته، تحت آموزش بسته آموزشی طراحی شده قرار گرفت. پس از پایان آموزش، مجدداً از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. برای مقایسه نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که آموزش بسته آموزشی بر روابط سالم و ابعاد روابط سالم و مهارتهای ارتباطی، تأثیر مثبت دارد».
در بخش نخست از مقاله «عوامل و الگوی انگیزش از دیدگاه آیتالله مصباحیزدی: نگاهی تحلیلی ـ روانشناختی» آمده است «هدف این پژوهش، شناسایی عوامل انگیزشی رفتار بر اساس دیدگاه آیتآلله مصباحیزدی و طراحی الگوی نظری انگیزش، در چارچوب دیدگاه ایشان میباشد. بدینمنظور، ابتدا به آثار آیتالله مصباحیزدی مراجعه و نقطه نظرات ایشان در ارتباط با عوامل و فرایندهای انگیزشی انسان جمعآوری گردید. سپس، به روش توصیفی - تحیللی دیدگاه و طرح انگیزشی ایشان، با نگاهی روانشناختی بسط و گسترش داده شد و در قالب یک نمودار شبکهای، بهعنوان الگویی اولیه برای انگیزش رفتار ارائه گردید. بر اساس دیدگاه ایشان، انسان دارای دو ساحتی، هدفمند، جاودانه، ذاتاً دارای اختیار و قدرت انتخاب، عالیترین موجود و نزد خداوند دارای کرامت است و گرایش به سمت کمال دارد. در بعد انگیزش و انرژی رفتار، انسان دارای پویای نفس، گرایشهای بنیادی نفس، شناخت، نحوه جهانبینی و اراده مؤلفههای انگیزشی رفتار میباشد. به علاوه، با توجه به الگوی ویژهای که ایشان برای ساختار نفس ارائه کردهاند، خود نفس و گرایشهای بنیادی آن، اصالت داشته و تأمینکنندة انرژی و جهت همه رفتارها میباشد».
نویسنده مقاله «مدلیابی خودشکوفایی بر پایة هوش معنوی، هوش اخلاقی و بهزیستی روانشناختی دانشآموزان تیزهوش» در چکیده مقاله خود آورده است «این پژوهش، با هدف مدلیابی خودشکوفایی بر پایة هوش معنوی، هوش اخلاقی و بهزیستی روانشناختی انجام شده است. جامعة آماری پژوهش را دانشآموزان تیزهوش استان سمنان تشکیل میدادند. جهت تعیین حجم نمونه، ابتدا توسط نمونهگیری تصادفی ساده، دو شهر شاهرود و دامغان برگزیده شدند که از مدارس تیزهوشان این شهرستانها چهارصد دانشآموز با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب گردبدند. برای جمعآوری اطلاعات، از مقیاسهای هوش معنوی، هوش اخلاقی، بهزیستی روانشناختی و خودشکوفایی ASAI استفاده شد. دادههای پژوهش به روش معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که هوش معنوی بر خودشکوفایی اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد و همچنین بهزیستی روانشناختی نقش واسطهگری برای هوش معنوی و خودشکوفایی تیزهوشان را دارد؛ بدینمعنا که افزیش هوش معنوی، بر بهزیستی روانشناختی فرد اثر مثبت میگذارد و بهزیستی روانشناختی مثبت باعث افزایش خودشکوفایی فرد میشود. هوش اخلاقی نیز به صورت غیرمستقیم و از طریق تأثیر بر بهزیستی روانشناختی، بر خودشکوفایی اثر مثبت معنادار دارد؛ اما اثر مستقیمی بر خودشکوفایی ندارد. در نتیجه، گنجاندن آموزشهایی برای بالابردن سطح هوش معنوی، هوش اخلاقی و بهزیستی روانشناختی در مدارس و کتب درسی برای پرورش دانشآموزانی خودشکوفا، از اهمیت بسزایی برخوردار است».
در چکیده مقاله «اثربخشی آموزش مؤلفههای معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانشآموزان پرورشگاهی» میخوانیم «معنویت بهعنوان یک عامل مؤثر، نقش مهمی بر سلامت جسم و روان افراد و بهویژه نوجوانان ایفا میکند. توجه به این متغیر، زمانی که فرد بدون والد و سرپرستی باشد، بیش از گذشته ضرورت مییابد. این پژوهش، با هدف اثربخشی آموزش مؤلفههای معنوی، بر احساس تنهایی و حرمت نفس، در نوجوانان پرورشگاهی انجام شد. نمونه پژوهش، 40 نوجوان ساکن در پرورشگاههای شهر کرمان بودند که به صورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. به دو گروه آزمایشی، مؤلفههای معنوی در 10 جلسه 90 دقیقهای ارائه شد و دو گروه كنترل، برنامهای دریافت نكردند. با توجه به روش آماری، فقط از یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل پیش از اجرای برنامه درمانی پیشآزمون گرفته شد، اما پس از اجرای برنامة درمانی، هر 4 گروه به پرسشنامههای احساس تنهایی و حرمت نفس پاسخ دادند. نتایج نشان داد كه آموزش مؤلفههای معنوی تأثیر معناداری بر احساس تنهایی نوجوانان داشته است (05/0P<)، اما بر مؤلفه حرمت نفس اثربخش نبوده است. مؤلفههای معنوی، با اصلاح و بازسازی و سپس، نوسازی درونی و برونی افراد، زمینه رشد، شکوفایی و رستگاری او فراهم میکند».
نویسنده مقاله «بررسی و مقایسه اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و چندوجهی معنوی ـ مذهبی بر شدت علائم روانشناختی (اضطراب، افسردگی، جسمانیسازی) در بیماران مبتلا به سوءهاضمة كنشی» در چکیده مقاله خود آورده است «این پژوهش با هدف مقایسة اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و چندوجهی معنوی- مذهبی بر شدت علائم روانشناختی در بیماران سوءهاضمة کنشی طراحی و اجرا گردید. این پژوهش، تجربی و كاربردی است و با طرح پژوهشی پیشآزمون- پسآزمون با كنترل انجام میشود. جامعة پژوهش، بیماران گوارشی منطقة 5 تهران بوده و 54 بیمار به روش نمونهگیری در دسترس و با گمارش تصادفی و در قالب دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم کوتاه علائم روانشناختی بوده و دادهها از طریق تحلیل واریانس با اندازههای تکراری چندمتغیری و آزمونهای تعقیبی بونفرنی و با بهکارگیری نرمافزار SPSSتجزیهوتحلیل شدند. یافتهها نشان داد که درگروههای آزمایشی، در هر سه مؤلفة علائم روانشناختی، به هنگام ورود به پژوهش و بعد از درمان و در دورة پیگیری، اختلاف معناداری وجود داشته است؛ درحالیکه در گروه کنترل، از این نظر تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین از این لحاظ بین گروههای درمانی، تفاوت معناداری دیده نمیشود. بنا بر نتایج یادشده، امکان بهرهگیری از مداخلههای پیشگفته را در بیماران یادشده فراهم ساخته است».