پیامبر(ص) و جامعه امروز ما
کد خبر: 3766515
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۴
یک پژوهشگر اهل سنت تبیین کرد:

پیامبر(ص) و جامعه امروز ما

گروه جامعه ــ محمد برفی ضمن توضیحاتی درباره هدف بعثت پیامبر(ص)، ریشه تفرقه در جهان اسلام و ماجرای شکل‌گیری داعش، به بیان راهکارهایی برای تقویت وحدت در جامعه اسلامی پرداخت.

رد نشود//راهکارهایی برای تقویت وحدت در جامعه اسلامیبه گزارش ایکنا؛ هفته وحدت هر ساله می‌تواند فرصتی مغتنم برای بازخوانی اندیشه‌های تقریب‌گرایانه در جهان اسلام و سوق‌ دادن ظرفیت‌های جامعه برای وحدت همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی باشد. چه نیکوست که همه مسلمانان با تکیه بر معجزه جاوید یعنی قرآن کریم، سیره رسول اکرم(ص) و محبت اهل بیت(ع) را، که همه بر آن اتفاق نظر دارند، در مقابل چپاول‌گران غربی و شرقی متحد شوند. از این رو، به مناسبت هفته وحدت و در آستانه سالروز میلاد نبی مکرم اسلام(ص) به گفت‌وگویی با محمد برفی، پژوهشگر دینی اهل سنت و مؤلف کتاب «علی(رض) از منظر اهل سنت»، پرداختیم و از او درباره پیام پیامبر(ص) و وظیفه جامعه امروز در برابر آن پیام پرسیدیم. توضیحات این پژوهشگر تقریبگرای دینی را با هم می‌خوانیم:

پیامبر ما در واقع، حامل یک بسته انسان‌شناسی بودند که انسان را آن‌گونه که خالقش می‌پسندد معرفی می‌کند. این بسته معرفتی یعنی همان قرآن کریم، امروز در اختیار ماست. از طرف دیگر، پیامبر ما مبعوث شد تا ابزارهای معرفتی وجودی انسان اعم از حواس، عقل و دل را شکوفا کند. اگر این ابزارها شکوفا شوند، مسیر انسانیت در انسان پیدا می‌شود. پس پیامبر(ص) ابتدا یک بسته معرفتی عرضه و سپس تلاش کرد ظرفیت‌های وجودی انسان برای رشد را شکوفا کند.

وجه تمایز پیام پیامبر(ص) با سایر مکاتب

وجه تمایز پیام پیامبر با دیگر صاحبان مکاتب این است که فرهنگ ارائه‌شده از سوی ایشان برخوردار از یک نگاه فراگیر و جامع به حیات انسان‌هاست. در معجزه جاوید ایشان یعنی قرآن و در سیره خود پیامبر اکرم(ص) شاهدیم که انسان یک‌بعدی تعریف نمی‌شود، بلکه همه ابعاد و نیازهای او برای رشد دربرگرفته می‌شود.

نکته دوم این است که پیامبر(ص) تمام ظرفیت‌های انسان‌های موجود آن روز را مورد توجه قرار می‌دهد و حتی معرفت درستی را که از گذشته وجود داشته است تأیید و امضا می‌کند. یعنی ایشان دستاوردهای قبل از خویش را نفی نمی‌کند، در حالی که در خیلی از مکاتب اقدام به طرد و نفی مکاتب دیگر و فرآورده‌های بشری پیشین می‌کنند.

نکته سوم درباره تمایز ایشان، اعتماد و اعتقاد ایشان به ظرفیت متفاوت آدم‌ها برای ساخت جامعه بود. به مجرد آنکه افراد ایمان می‌آوردند، پیامبر(ص) به آن‌ها اعتماد می‌کرد، آن‌ها را با آغوش باز می‌پذیرفت و حتی به آن‌ها مسئولیت می‌داد. در حالی که در خیلی از مکاتب امروزی به این راحتی افراد را نمی‌پذیرند و بعد از گزینش‌های مختلف و سخت افراد را به لایه‌هایی سطحی از مدیریت خود راه می‌دهند. اما پیامبر به هیچ‌وجه این گونه نبود.

جامعه اسلامی امروز باید مقصدی را دنبال کند که پیامبر برای آن مبعوث شده و آن مقصد هم غایت دین و دینداری است. مسلمانان امروز عاشقان و شیفتگان پیامبر(ص) هستند اما در نگاه راهبردی به این نکته کمتر توجه می‌کنند که دوست‌ داشتن کافی نیست و باید مقصد دین را بشناسند و دنبال کنند. ریشه این ناآگاهی به تنزل سطح فرهنگ عمومی جامعه اسلامی بازمی‌گردد. این غایت در عمل همه‌جانبه به قرآن معنا می‌یابد. باید سیره و منش رسول خدا(ص) را از نو آموخت، وقتی از همسر ایشان درباره اخلاق پیامبر(ص) سؤال می‌شود، می‌فرماید: «کان خُلقُهُ القرآن»: اخلاق پیامبر تجسم قرآن بود. تبعاً اگر ما نیز به آن فضایل که در قرآن مطرح شده است توجه کنیم و خود را به آن بیاراییم و جان خویش را از رذایل اخلاقی که قرآن از آن نهی کرده است پاک کنیم، در این حالت می‌توانیم بگوییم مؤمنان و پیروان واقعی رسول خدا(ص) هستیم و مقصد مورد نظر ایشان را دنبال کرده‌ایم.

داعش ربطی به اسلام ندارد

اما از یکی فشارهایی که دشمنان به جامعه اسلامی وارد و سعی می‌کنند به واسطه آن پیام پیامبر را مخدوش کنند گروه‌های تکفیری و داعش است. از همان صدر اسلام دشمنان اسلام تلاش‌ کردند تا تفرقه در اسلام به وجود بیاید و نمونه بارز آن هم پیدایش روایاتی مجعول مشهور به اسرائیلیات است که یهود وارد عرصه فرهنگ عمومی مسلمانان کرد. جریان نفاق، یهودیانی که دشمن پیامبر بودند و ... به صورت هدفمند تلاش می‌کردند تا مسلمان‌ها رو در روی هم قرار بگیرند و اسباب اختلاف و جدایی آنان فراهم شود.

این توطئه در دوران معاصر شدت بیشتری به خود گرفته است. به صورتی که گاهی اوقات مدیریت مراکزی فرهنگی در دنیای اسلام ناخواسته با ابزارهای رسانه‌ای سرمایه‌داری و حتی کمونیستی به سوی تفرقه سوق داده می‌شود. مسئله داعش از نمونه‌هایی است که از نظر رفتاری هیچ گونه شباهتی با رفتار پیامبر اکرم(ص)، مسلمانان صدر اسلام و مسلمانان قرون بعدی ندارد. به نظر من در این بهار عربی یا بیداری اسلامی مردمان بعضی از کشورهای اسلامی علیه حاکمان سرسپرده‌ای که در استعمار فرانو بر آن کشورها حاکم شده بودند شوریدند و دشمنان برای انحراف این جریان بیداری چنین جریانی را وارد کردند تا مجدداً فضا برای حفظ سلطه آنان در منطقه مهیا شود.

متأسفانه در دوره معاصر به ویژه در یکصد سال اخیر، گروه‌ها و چهره‌هایی از شرق و غرب عالم همچون هیتلر، استالین، موسولینی و مائو دست به جنایت‌های بزرگ زدند. آیا آن‌ها مسلمان بودند و این همه آدم کشتند؟ آیا جنگ‌های جهانی را مسلمانان به وجود آوردند؟ پس نمی‌توانیم رفتار یک جریان را در این مقطع تاریخی را به حساب اسلام و مسلمانان بگذاریم، چراکه خشونت و خشونت‌طلبی ربطی به دین و مسلک ندارد و می‌تواند در هر لباسی ظاهر شود.

راهکارهایی برای تقویت وحدت

با توجه به توطئه‌هایی که از سوی دشمنان برای ضربه‌ زدن به مسلمانان انجام می‌شود تقویت وحدت ضرورت بیشتری می‌یابد. اولین راهکار من این است که به اولویت‌های جهان اسلام توجه و تمرکز کنیم و اختلافات گذشته را فراموش کنیم. مرحوم آیت الله بروجردی در بحث وحدت اسلامی می‌فرماید: «مسئله خلافت یا جانشینی امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که با هم دعوا کند ... آنچه امروز برای مسلمانان مفید است این است که بدانند احکام را از چه مأخذی اخذ کنند.» به نظر من اولویت جهان اسلام حفظ لایه بنیادین فرهنگ اسلام یعنی توحید، اعتقاد به روز جزا و نبوت است که اگر ضرورت این امر را درک کنیم، یک سری از هنجارها و نمادهای مذهبی نمی‌تواند ما را از هم جدا کند.

راهکار دوم که پیشنهاد می‌کنم به آن توجه کنیم «گفت‌وگو» و شناخت طرف مقابل از طریق منابع مورد قبول است. اگر قرار است اندیشه‌ای را بشناسیم، از طریق منابع مورد قبول آن فرقه اقدام به بحث کنیم، چون در هر فرقه‌ای منابع ضعیف وجود دارد و نمی‌توانیم برای بحث درباره آن فرقه به کتاب‌ها یا احادیث ضعیف آن فرقه ارجاع دهیم.

راهکار سوم پرهیز از طرح مسائل تحریک‌کننده و پرهیز از توهین به اعتقادات یکدیگر است. توجه کنیم که ما مسلمان‌ها به حکم تعالیم قرآن حق نداریم به پیروان سایر ادیان، مشرکان و حتی بت‌ها توهین کنیم. قرآن کریم می‌فرماید: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ»(انعام، 108). با توهین هیچ مشکلی حل نمی‌شود، بلکه برای دعوت به حقیقت باید شعور باطنی افراد را بیدار کرد.

انتهای پیام

captcha