رفتار، گفتار و منش پیامبر اکرم (ص) در آیینه روایات
کد خبر: 3766887
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۵

رفتار، گفتار و منش پیامبر اکرم (ص) در آیینه روایات

گروه فرهنگی ــ 100 ویژگی از رفتار و گفتار و منش پیامبر اکرم (ص) که بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماع و شیوه زندگی آن حضرت است؛ از کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی استخراج و توسط علیرضا نداف قاری قرآن قزوینی باز ویرایش شده است.

صد ویژگی از رفتار و گفتار و منش پیامبر اکرم (ص)

به گزارش ایکنا از قزوین،‌ صد ویژگی از رفتار و گفتار و منش پیامبر اکرم (ص) که بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماع و شیوه زندگی آن حضرت است؛ از کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی استخراج و توسط علیرضا نداف قاری قرآن قزوینی باز ویرایش شده است را در زیر می‌خوانید.
بی‌شک تأسی به سیره و سنت آن حضرت بر پایهٔ آیه کریمه «و لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه» و ازجمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده، راهگشای جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت .
۲-در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او پیشی نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید.
۶-با مردم چنان برخورد داشت که هرکس گمان می‌کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب (متکبر) با گوشه چشم نظر نمی‌کرد.
۸-هرگز به روی مردم چشم نمی‌دوخت و خیره نگاه نمی‌کرد.
۹-چون اشاره می‌کرد با دست اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود.
۱۱-هرگاه با کس، هم سخن می‌شد به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد.
۱۲-چون با کسی سخن می‌گفت کاملاً برمی‌گشت و رو به او می‌نشست.
۱۳-با هرکه می‌نشست تا او برنمی‌خاست آن حضرت هم برنمی‌خاست.
۱۴-در مجلسی نمی‌نشست و برنمی‌خاست مگر با یاد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک در، می‌نشست نه در بالای آن.
۱۶-در مجلس جای ویژه‌ای را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمی‌زد.
۱۸- بیشتر نشستن آن حضرت روبه‌قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود نادیده می‌گرفت.
۲۰-اگر از کسی خطایی سر می‌زد، آن را بازگو نمی‌کرد.
۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن بازخواست نمی‌کرد.
۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی‌کرد.
۲۳-هرگز سخن کسی را نمی‌برید مگر آن‌که سخن تباه و بیهوده بگوید.
۲۴-پاسخ به پرسشی را چند مرتبه تکرار می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود!
۲۵-چون سخن نادرست از کسی می‌شنید. نمی‌فرمود: «چرا فلانی چنین گفت!» بلکه می‌فرمود «برخی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟»
۲۶-با تهی‌دستان زیاد نشست‌وبرخاست می‌کرد و با آنان هم خوراک می‌شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را می‌پذیرفت.
۲۸-هدیه را قبول می‌کرد اگرچه به‌اندازه یک جرعه شیر بود.
۲۹-بیش از همه پیوند با خویشان را به‌جا می‌آورد.
۳۰-به خویشاوندان خود نیکی می‌کرد بی‌آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق می‌فرمود و کار بد را تقبیح می‌نمود و از آن نهی می‌کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هر آنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر می‌آورد عذر او را می‌پذیرفت.
۳۴-هرگز کسی را خوار نمی‌شمرد.
۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب‌های بد نخواند!
۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد!
۳۷-هرگز عیب مردم را جست‌وجو نمی‌کرد.
۳۸-از شر مردم دوری می‌کرد ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوش‌خو بود.
۳۹-هرگز مردم را سرزنش نمی‌کرد و بسیار آنان را نمی‌ستود.
۴۰-بر گستاخی دیگران شکیبایی می‌کرد و بدی را به نیکی پاسخ می‌داد.
۴۱-از بیماران دیدار می‌کرد اگرچه دورافتاده‌ترین نقطه مدینه بود.
۴۲-سراغ یاران خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد.
۴۳- یاران را به بهترین نام‌هایشان صدا می‌زد.
۴۴-با یارانش در کارها بسیار مشورت می‌کرد و بر آن تأکید می‌فرمود.
۴۵-در میان یارانش دایره‌وار می‌نشست و اگر ناشناسی بر آنان وارد می‌شد نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدام‌یک از ایشان است؟
۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می‌کرد.
۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود!
۴۸-هرگاه چیزی به بینوا می‌بخشید به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را کوتاه می‌کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد.
۵۱- گرامی‌ترین، نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می‌رسید.
۵۲- هیچ کسب از محضر او ناامید نبود و می‌فرمود «برسانید به من نیاز کسی را که نمی‌تواند نیازش را به من برساند.»
۵۳-هرگاه کسی از او درخواستی داشت اگر می‌شد روا می‌فرمود وگرنه با سخن خوش و با وعده‌ای نیکو او را خشنود می‌کرد.
۵۴-هرگز پاسخ رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای گناه باشد.
۵۵- پیران را بسیار گرامی می‌داشت و با کودکان بسیار مهربان بود.
۵۶- غریبان را خیلی مراعات می‌کرد.
۵۷- با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد.
۵۸- همواره لبخند به لب
۵۹- چون شاد می‌شد چشم‌ها را بر هم می‌گذاشت و خیلی اظهار شادمانی نمی‌کرد.
۶۰- بیشتر خندیدن آن حضرت لبخند بود و صدایش به خنده بلند نمی‌شد.
۶۱- مزاح می‌کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، سخن بیهوده و تباه نمی‌زد.
۶۲- نام بد را تغییر می‌داد و به‌جای آن نام نیک می‌گذاشت.
۶۳- بردباری‌اش همواره بر خشم او پیشی می‌گرفت.
۶۴- از برای از دست دادن چیزهای دنیایی ناراحت نمی‌شد و یا به خشم نمی‌آمد.
۶۵- از برای خدا آن‌چنان به خشم می‌آمد که دیگر کسی او را نمی‌شناخت!
۶۶- هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آن‌که حریم حق شکسته شود.
۶۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغ‌گویی نبود!
۶۸-در حال خشنودی و ناخشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
۶۹-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس‌انداز نکرد.
۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
۷۱-روی خاک می‌نشست و روی خاک خوراک می‌خورد.
۷۲- روی زمین می‌خوابید.
۷۳-کفش و جامه را خودش وصله می‌کرد.
۷۴-با دست خودش شیر می‌دوشید و پای شترش را خودش می‌بست.
۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می‌شد و برایش فرقی نمی‌کرد.
۷۶-هر جا می‌رفت عبایی که داشت به‌عنوان زیرانداز خود استفاده می‌کرد.
۷۷- بیشتر جامه‌های آن حضرت سپید بود.
۷۸-چون جامه نو می‌پوشید جامه پیشین خود را به نداری می‌بخشید.
۷۹-جامه فاخری که داشت ویژه روز جمعه بود!
۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می‌کرد.
۸۱-ژولیده مو بودن را کراهت می‌دانست.
۸۲-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
۸۳-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می‌زد.
۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می‌یافت.
۸۵- روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می‌داشت.
۸۶-هرگز نعمتی را سرزنش نکرد.
۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ می‌شمرد.
۸۸-هرگز از خوراکی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
۸۹- هنگام غذا خوردن هرچه حاضر می‌کردند میل می‌فرمود.
۹۰-در سر سفره از جلوی خود غذا میل می‌فرمود.
۹۱- بر سر غذا از همه زودتر حاضر می‌شد و از همه دیرتر دست می‌کشید.
۹۲- تا گرسنه نمی‌شد غذا میل نمی‌کرد و پیش از سیر شدن دست می‌کشید.
۹۳-معده‌اش هیچ‌گاه دو خوراک را در خود جمع نکرد.
۹۴-در هنگام خوردن هرگز آروغ نزد!
۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی‌خورد.
۹۶- پس از خوردن دست‌ها را می‌شست و روی خود می‌کشید.
۹۷- هنگام آشامیدن سه جرعه آب می‌نوشید؛ آغاز آن‌ها بسم‌الله و پایان آن‌ها الحمدالله.
۹۸-از دوشیزگان پرده‌نشین باحیاتر بود!
۹۹-چون می‌خواست به خانه وارد شود سه بار اجازه می‌خواست.
۱۰۰- اوقات درون خانه را سه بخش می‌کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می‌کرد.

انتهای‌ پيام

captcha