به گزارش ایکنا؛ واژه «دانشجو» را میتوان به اندازه ذات جویش دانش، وسیع و پردامنه دانست؛ آنقدر گسترده و عمیق که هرگاه به سوی کرانهاش اشاره کنیم، نسیمی تازه و سرشار از معنا را در آن احساس خواهیم کرد؛ دانشجو به عنوان قشر باسواد و فرهنگی جامعه، افزون بر شخصیت اجتماعی خود، الگوی رفتار و تفکر دیگران است و فعالیت بسیاری از انسانهای موفق و بزرگ در این عرصه چنان چشمگیر بوده، که حتی پس از پیمودن مدارج و موقعیتهای عالی مختلف، همچنان دوره دانشجویی آنان الگوبردار است؛ برای نمونه در ادامه این گزارش و به مناسبت همین روز به سراغ برخی از چهرههای دانشگاهی، مسئولان کشوری و بزرگان علم و فرهنگ رفتیم تا ببینیم آنها در دوران دانشجویی خود چه اقدام و فعالیتی را انجام دادند تا به امروز رسدیدند.
بسیاری از مردم تصور میکنند که برای موفقیت در تحصیل و زندگی به شرایط خاصی مثل پول، امکانات، پشتوانه و امثال آن نیاز دارند. اما بسیاری از آنها نه پولدار بودهاند و نه ویژگیهای خاصی داشتهاند، بلکه آنها تنها رازهای موفقیتی را درک کردهاند که در مسیر زندگی و تحصیل خود به کار بستهاند و با تلاش و داشتن اساتید خوب به این مسیر وارد شدند.
اینها بخشی از سخنان پروفسور حسین باهر، استاد دانشگاه، بنیانگذار مکتب کنششناسی و نویسنده در زمینه رفتارشناسی، جامعهشناسی و مشاوره خانواده است. وی دبیر کل آکادمی مدیریت ایران است و قائم مقام سازمان برنامه و بودجه و معاون برنامهریزی در دولت محمدعلی رجایی و همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی است.
باهر در گفتوگو با ایکنا با اشاره به مسیر موفقیت و تلاش خود در دوران دانشجویی گفت: در سن ۱۹ سالگی، شاگرد اول رشته ریاضی در امتحانات نهائی سراسری ایران شدم و در سن ۲۳ سالگی هم رتبه اول گرایش اقتصاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران را کسب کردم. بعد از آن و در سن ۲۶ سالگی مدرک کارشناسی ارشد اکونومتری و دانشنامه جرمشناسی و زبان شناسی دانشگاه تهران را با کسب رتبه برتر دریافت کردم. در آن دوران بهطور همزمان و با سختی و تلاش بسیار دورههای زبان انگلیسی و زبان عربی را طی کردم و به کانادا برای اخذ B.L. ,E.F.T. , N.G.O. , N.L.P. پژوهش و آموزش در سطوح عالی راهی شدم.
وی افزود: در ۳۳ سالگی با دریافت مدرک فوق دکتری از کانادا به کشور بازگشتم. نقطه اثر من در دوره دانشجویی اساتید بزرگی بود که با آنها برخورد داشتم. در آن دوران نقاط اثر زیادی برایم وجود داشت تا توانستم به این نقطه فعلی برسم. بزرگترین خاطرهای که در این دوران داشتم کسب علم در محضر اساتید بزرگواری بود که هرکدام یک ستون علمی در جهان به حساب میآمدند.
باهر افزود: از سال ۱۳۴۲ در دانشکده حقوق دانشگاه تهران با جمعی از اساتید بزرگی روبه رو شدم که هرکدام یک ستاره در تخصص خود بودند، آنها در جهان نمونه بودند و هرکدام به نحوی بر روی من تاثیر گذاشتند. دکتر منوچهر فرهنگ، دکتر حسین پیرنیا، دکتر سید حسن امامی، دکتر ناصر کاتوزیان اساتیدی بودند که همه بر اساس ضوابط به دانشگاه آمده بودند و روابط جایی برای حضور آنها در دانشگاه نداشت. آنها تجربیات عملی را کامل و در یک دانشگاه معتبر پشت سر گذاشته بودند و به سختی وارد این مرحله شدند.
بنیانگذار مکتب کنششناسی تصریح کرد: امروز میبینیم که بسیاری از فارغالتحصیلان ما در المپیادهای علمی موفقیت کسب میکنند و تئوری خوب میدانند؛ اما در مقام عمل عقبماندگیهای کاربردی دارند. اساتید آن زمان برای من الگوی علمی، ادبی، عرفانی و اخلاقی بودند، ولی امروز استادی که همه این موارد را در کنار هم داشته باشد بسیار کم شده است.
وی بیان کرد: در دوران تحصیلم عقاید دانشجویی بسیار محترم شمرده میشد و هرکسی هر عقیدهای که داشت به راحتی میتوانست بیان کند. دانشجویان شهرستانی با تهرانی هیچ تفاوتی نداشتند و همه با یک چشم دیده میشدند. امروز هم که بیش از ۵۰ سال از دوران دانشجوییام میگذرد هنوز با دوستان و همکلاسان آن دوران جلسات و دیدارهایی را داریم. با یکی دو نفر از اساتید آن زمان هم که در قید حیات هستند هنوز ارتباط دارم و محضرشان میرسم.
سخنان پروفسور باهر این معنا را میرساند که مفهوم «دانشجو» امروز در کشور، نیازمند یک دگرگونی کلی و فکری است؛ دانشجو در آن زمان با تلاش بسیار به یک رتبه و مقام عالی دست پیدا میکرد و ضوابط جایی برای حضور در دانشگاه و موفقیت افراد نبود. فعالیت گسترده ایشان برای خدمت به کشور نشان میدهد که دانشجویی تنها یک مقطع و یا عنوانی برای ورود به یک طبقه خاصی از اجتماع نیست؛ بلکه دانشجویی یک مکتب است که باید همیشه و در طول عمر فرد ادامه داشته باشد.
میگویند موفقیت حتمی است اگر ثبات قدم، پشتکار، انعطافپذیری و هدف متعالی باشد و قطعا میتوان در این صورت به قله آرزوها رسید؛ اینها بخشی از تاکیداتی است که ناصر سیمفروش، مدیر گروه اورولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به آن اشاره دارد و میگوید: که کلید موفقیت، انتخاب یک هدف متعالی و در ادامه توانایی مواجه شدن با شکست، تحمل سختیها و در نهایت انطباق با تغییرات با داشتن اعتماد به نفس کافی است.
اوکه متولد سال ۱۳۲۶ تهران است، پس از طی دوره دبیرستان در مدرسه البرز و کسب رتبه اول و دریافت هدیه سفر مشهد مقدس و زیارت امام رضا (ع)، در سال ۱۳۴۴ با رتبه ۱۱ از بین 60 هزار نفر داوطلب کنکور وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران میشود و سال ششم پزشکی در امتحان ECFMG برای گذراندن دوره تخصصی در آمریکا پذیرفته میشود.
وی درگفتوگو با ایکنا؛ با اشاره به روند تحصیل و کسب مدارج علمی خود، گفت: در سال ۱۳۵۱ از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شدم و پس از سه سال خدمت به عنوان پزشک عمومی برای گرفتن تخصص به آمریکا عزیمت کردم؛ در سال ۱۳۵۹ با موفقیت در رشته جراحی کلیه و مجاری ادراری از امریکا فارغ التحصیل شدم و همان سال با وجود پیشنهادات بسیار برای ماندن، با توجه به نیاز شدید کشور به ایران بازگشتم و در یزد شروع به فعالیت کردم.
مدیر گروه اورولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه داد: با شروع جنگ بنا به خواست وزیر بهداشت به تهران آمدم تا نسبت به راهاندازی یک مرکز درمانی بیماریهای کلیه اقدام کنیم و این کار را در بیمارستان شهید دکتر لبافینژاد شروع کردیم؛ امروز پس از گذشت ۲۸ سال هنوز این مرکز ارجاع بیماریهای کلیه در کشور به شمار میرود و توانسته است متخصصان و فوق تخصصان کارآمدی را در سطح کشور تربیت کند.
سیمفروش هماکنون مدیر گروه اورولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، رئیس بخش ارولوژی مرکز پزشکی لبافی نژاد، رئیس بخش پیوند کلیه این مرکزو عضو هیات علمی انجمن بینالمللی اورولوژی است. وی علاوه بر فعالیت بینظیر در حوزه درمان به نحو برجستهای در بخشهای پژوهشی فعال بوده و مقالات متعددی را در نشریات علمی بینالمللی منتشر کرده است. این استاد برجسته دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در همایش چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار کشوری معرفی شد.
وی در ادامه با اشاره به خاطرهای از دوران دانشجویی خود، به ایکنا گفت: در دوران دانشجویی همکلاسانی داشتم که آمریکا ماندند، ولی من به دلیل احساس نیاز کشورم بازگشتم و امروز میبینم که دستاوردهای زیادی را به لطف خدا به دست آوردیم، که این دستاوردها از فعالیت آن دو دوست و همکلاسی قدیمی بیشتر است. آن دوران آرزو داشتم که به این رتبه برسیم و به همین دلیل با امید و تعالی درس میخواندم و به همین دلیل در اکثر مقاطع تحصیلی شاگرد اول میشدم تا روزی که به این رتبه و وضعیت فعلی برسم.
عضو هیات علمی انجمن بینالمللی اورولوژی با بیان خاطرهای از دکتر قریب، ادامه داد: دوران تحصیل دانشگاهی در خدمت دکتر قریب بودیم و رفتار و منش ایشان بسیار بر روی من تاثیر گذار بود. ایشان بسیار ساده برخورد میکرد و خودشان بیماران را به مطب میآوردند و آنجا معاینه میکردند. بسیار پیگیر وضعیت بیماران خود بودند و از دل و جان برایشان مایه میگذاشت.
سیمفروش با اشاره به مسیر انتخاب رشته خود و موفقیت در آن گفت: در دوران ابتدایی کار پزشکی با بیماران بسیاری مواجه میشدم که به دلیل ضعف امکانات و کمبود پزشک متخصص در بخش کلیه جان خودشان را از دست میدادند. آن زمان دیالیز وجود نداشت و وضع بیماران بسیار سخت بود، چراکه نه پیوند و نه دستگاه دیالیز وجود داشت؛ به همین خاطر بیماران بسیاری در یک دوره جان خودشان را از دست میدادند و همین موضوع من را علاقهمند کرد تا در رشته اورولوژی فعالیتم را ادامه دهم و بتوانم در این زمینه برای مردم و بیماران کلیوی خدمت کنم.
وی افزود: آن دوران درس خواندن در رشته اورولوژی بسیار سخت بود، ولی با توجه به هدفی که داشتم توانستم بورسیه دانشگاه آمریکا را کسب کنم و در این رشته ادامه تحصیل بدهم؛ بهدست آوردن مدرک اورولوژی قله آرزوهای من بود که به آن رسیدم و توانستم در یک دوره ۵ ساله آن را با موفقیت و رتبه برتر دانشگاه طی کنم.
مدیر گروه اورولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ادامه گفت: درست ۱۱ روز بعد از دریافت مدرک آمریکا را ترک کردم و با هدف خدمت به مردمم، به کشور بازگشتم؛ اما هیچکدام از دوستانم به کشور بازنگشتند. من خدا را شکر میگویم که بعد از ۳۰ سال کار و فعالیت، امروز تعداد بسیاری پزشک و دانشجو مانند سیمفروش تربیت کردم که مشغول جراحی هستند. زمانی که به کشور بازگشتم تنها ۱۵۰ نفر جراح کلیه در کشور داشتیم، ولی امروز بیش از هزار جراح در سراسر کشور در این حوزه داریم که رتبه یک منطقه را از آن خود کردهاند.
مهناز ملانظری، رئیس دانشگاه الزهرا فرد دیگری بود که به مناسبت همین روز به سراغش رفتیم؛ وی دکترای حسابداری از دانشگاه پونا هندوستان، کارشناسی ارشد حسابداری از دانشگاه تهران و کارشناسی حسابداری از دانشگاه شهید بهشتی را دارد و بهترین خاطره دانشجویی خود را تحصیل بهعنوان اولین گروه دانشجویان بعد از انقلاب فرهنگی به دانشگاه میداند.
وی در گفتوگو با ایکنا؛ با اشاره خاطرات دوران دانشجویی خود، گفت: در دورانی که وارد دانشگاه شدم، حال و هوای آنجا هنوز درگیر یک دوره توقف بود و به دلیل اتفاقات قبل از آن تعریف مشخصی از فعالیتهای دانشگاهی وجود نداشت؛ لذا سالهای اولیه ۱۳۶۲ در فضای دانشگاه شهید بهشتی خیلی فضای سیاسی حاکم نبود و به آخر دوره تحصیلی که رسیدم، این فضا کم کم به سمت سیاسی بودن حرکت کرد.
ملانظری ادامه داد: فعالیت دوره دانشجویی با شرایط خاص بعد از انقلاب، با جنگ و دوران دفاع مقدس همزمان شد و به همین خاطر بیشتر اتفاقات و خاطرهها به همین مسائل معطوف بود؛ من در همین دوران سعی میکردم که فعالیتهای فرهنگی را در مسائل اضافه کنیم تا از فرهنگ هم دور نمانیم و به موازات بحثهای علمی که دنبال میکردیم مسائل فرهنگی را بیشتر در حوزه کتاب و کتابخوانی ادامه دهیم.
رئیس دانشگاه الزهرإ با اشاره به شخصیتها و کتابهایی که در دوران دانشجویی بر روی وی تاثیرگذار بودند و هدف وی را مشخص کردند، گفت: درآن زمان بهترین و بیشترین کتابهایی که میخواندم در دو حوزه کتابهای شهید مطهری و کتب اقتصادی بود؛ با توجه به رشتهام بحث اقتصاد اسلامی هم برایم جذابیت خاص و ویژه داشت. از ابتدا که وارد دانشگاه شدم تصورم این بود که به عنوان یک معلم و استاد نتیجه فعالیتهایم به ثمر بنشیند و توجه ام به همین هدف معطوف بود و خدا لطف کرد و امروز به این هدف رسیدم.
امام علی(ع) میفرماید: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نیز گمراهی و انحراف است.» در مکتب اسلام، همان قدر که عمل کردن به علم اهمیت دارد، عمل بدون علم نیز نکوهش شده است. علمِ معرفتآور و بینشزا به عمل فرد ارزش میدهد. نگاهی دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسیاری را روشن میکند.
دانشجویانی که در دانشگاه دفاع مقدس، تئوریهای خود را به آزمون میگذاشتند، افرادی بودند که آگاهانه در مسیر رشد خود گام برمیداشتند؛ این دقیقا همان هدفی بود که ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت در دوران دانشجوییاش به آن تاکید داشته و میگوید: مهمترین توفیقی که در دوران دانشجویی داشتم حضور در جبهه جنگ و خدمت به کشور و رزمندگان بود.
وی با اشاره به دوران تحصیل خود گفت: تحصیلات ابتداییام را در دبستان شهرزاد و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان صفا آغاز کردم و در سال ۱۳۶۳ موفق به اخذ مدرک دیپلم شدم؛ تحصیلات عالی خودم را در سال ۱۳۶۳ در رشته پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران آغاز کردم و در سال ۱۳۷۲ فارغالتحصیل شدم؛ در میان همین سالها بود که به جبهه رفتم و آن دوران بیشترین و بهترین خاطرات تلخ و شیرین من در مقطع دانشجویی رخ داد.
حریرچی ادامه داد: بعد از آن دوران و در سال ۱۳۷۷ موفق به اخذ درجه تخصصی در رشته جراحی عمومی از دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم؛ و امروز عضو هیئت علمی و دانشیار گروه جراحی در بخش جراحی ۲ انستیتوکانسر و در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران هم مشغول به کار هستم.
سخنگوی وزارت بهداشت با اشاره به تصورات دوران دانشجویی خود از آینده کاریاش، گفت: تصویری که داشتم این بود که بتوانم یک پزشک خدمتگذار برای مردم باشم و همچنین بتوانم فعالیتهای اجتماعی، بهداشتی و درمانی اثرگذاری داشته باشم. فکر میکنم در مقاطعی توانستهام قسمتی از آرزوهایم را برآورده کنم و در جهت آنها حرکت کنم.
تمامی این گفتوگوها بخشی از مسیر زندگی دانشجویانی را به ما یادآوری کرد که همزمان با تحصیلشان و در زمانی که کشور شاهد هجوم اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری بود، تلاش خود را برای حرکت در جریان مبتنی بر آموزههای اسلامی و علائق ملی انجام ادامه دادند و سعی کردند علاوه بر حضور تأثیرگذار و پرسشگر در جریانات و رویدادهای مهم کشورشان هم اثرگذ ار باشند.
دانشجو اینگونه باید باشد که لحظهای از تحول و اصلاح خود غافل نماند و به سان رودی که جاری و زلال است، تلاش کند تا ضمن اصلاح خود، جامعه را هم اصلاح کند؛ تلاش صادقانه دانشجویان برای اعتلای کشورشان در ارتقای جایگاه و منزلت مردم و جامعه نیز نقش بسیاری دارد و میتواند رشد و پیشرفت همه زمینههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را محقق کند.
در پایان باید امید است با شرایط خاص کشور که شاهد تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران هستیم، دانشجویان و دانشگاهیان ما برای برونرفت از این وضعیت، ضمن تلاش علمی خود و فراگیری آموزهای بزرگان این عرصه مفهوم و معنای یک دانشجویی حقیقی را محقق کنند و در کنار آن مسئولین را با نقد مشفقانه برای اصلاح امور و پاسخ به مطالبات مردم بهویژه در حوزههای اقتصادی و اجتماعی یاری دهند.
گزارش از وهاب خدابخشی
انتهای پیام