به گزارش ایکنا؛ نشست «ما و خوانشهای قرآن کریم» با سخنرانی منصور پهلوان، عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، امروز، 17 آذرماه، در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
پهلوان در ابتدای سخنان خود اظهار کرد: خوانش مانند دانش بوده و در حقیقت اسمی است که اگر بخواهیم معادل عربی آن را بگوییم به معنای قرائت یا خواندن خواهد بود. از این مطلب دو برداشت میتوان داشت که یکی بحث از قرائات سبعه و چهاردهگانه است که در علوم قرآنی بحث میشود. هفت قاری بودهاند که هر یک دو راوی داشتهاند که میشود 14 نفر و این قرائات هفتگانه، دهگانه و چهاردهگانه نیز ضوابطی دارد.
این استاد دانشگاه با بیان نظر آیتالله خویی در این باره تصریح کرد: آیتالله خویی در کتاب البیان خود آوردهاند که قرآن متواتر است، ولی قرائات متواتر نیست و در واقع اعتبار دارند، اما متواتر نیستند که البته حرف ایشان درست است. به این دلیل که این قرائات اگرچه در قرنهای بعدی متواتر شده، اما از خود قاری نسبت به رسول خدا(ص) یک یا دو نفر آن را نقل کردهاند و متواتر نیستند. اما آیتالله خویی بحثی دارند که قرآن خودش متواتر است. نظر ایشان این بوده که قرآنی که در قرن اول در اختیار مردم بود قرآن متواتر است و این قرائت متواتر نیز روایت حفص از عاصم است.
وی در ادامه بیان کرد: این قرائت از نظر تاریخی نیز در اکثر کشورهای اسلامی، قرائت رسمی و مشهور بوده است، گرچه در مشارقه و مغاربه جهان اسلام قرائات دیگری نیز مطرح بوده، اما این قرائت حفص از عاصم رواج بیشتری داشته است. عاصم شاگرد امام علی(ع) بوده است و از این طریق این روایت اعتبار پیدا میکند. اینکه ائمه(ع) فرمودند قرآن را همانطور که مردم میخوانند بخوانید، یعنی روی قرائات شاذ نباید وقت صرف کرد و همین قرائت مرسوم را باید مورد توجه داشت و به مدالیل آن توجه کنیم.
پهلوان تصریح کرد: قرآن قرائات مختلفی دارد و هر کسی قرائت خودش را از قرآن مطرح میکند و برداشت خود را میگوید، دلیلش نیز این است که آراء و افکار مختلفی وجود دارد. از مجسمه گرفته که به همین آیات استناد میکردند تا افراد دیگری که مباحث توحیدی را برداشت میکردند، در این طیف جا دارند. در حال حاضر نیز عدهای مانند داعش و ... برداشتی از قرآن دارند و ما هم در ایران برداشتی از قرآن و توحید و ... داریم، حتی برخی از کشورها نیز جمهوری اسلامی هستند، مانند پاکستان و ... اما هر یک برداشتهای خود را دارند. اما باید دید ما و خوانشهای متفاوت از قرآن چطور است و تکلیف ما در این میان چیست.
وی در ادامه افزود: اگر کسانی ادعا کنند که چون قرائات مختلفی وجود دارد، باید قرآن را کنار گذاشت، یقیناً حرف باطلی گفتهاند. در مباحث هرمنوتیک نیز میگویند مسئله مفسرمحور است و نه مولفمحور و مسئله مهم، برداشتهای مفسر است.
پهلوان بیان کرد: وقتی این طرز فکر را از برخی اندیشمندان هرمنوتیک مطالعه میکردم، به یاد تاریخ فلسفه و سوفسطاییان 2500 سال قبل میافتم. در کتب تاریخ فلسفه آمده است که در مقابل فلسفه، سوفسطائیان میگفتند که ما از دریچه چشم خود به جهان مینگریم و این ما هستیم که بو را تند احساس میکنیم و در خارج چیزی وجود ندارد و ما خارج را میسازیم. ایدهآلیستها با همین مبنا حرکت میکردند. این مبنا مشابه بحث هرمنوتیستهاست که میگویند این قرائت ماست و ما اینطور برداشت میکنیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر یک نفر بگوید جهان خارج و واقعی وجود ندارد، به قول برخی از فلاسفه، اگر به او سیلی محکمی بزنید، احساس میکند که جهان خارج نیز وجود دارد. در واقع نمیتوان منکر جهان خارج شد و نمیتوان گفت که متون مقدس وجود ندارند و هر کسی هر چه دارد از نزد خود درست کرده است. در همان تاریخ فلسفه آمده است که برخی از فلاسفه گفتهاند باید ببینیم آیا چیزهایی که خارج از ذهن ما هستند، ما میتوانیم برای آنها ثوابتی را پیدا کنیم یا خیر و دیدند که در جهان ثوابتی وجود دارد که خارج از تصور ما است.
پهلوان بیان کرد: بنابراین همواره با این تصور که ما نمیتوانیم از قرآن استفاده کنیم، مخالف هستم و هر کسی مطابق ظرفیت خود از قرآن استفاده میکند، اما معنایش این نیست که حقیقیت در خارج وجود ندارد و باید سعی کنیم برداشت ما از قرآن مطابق با واقع باشد. بحث از تفسیر کتب مقدس نیز بحث دیرینهای است. علم هرمنوتیک برای تفسیر متون مقدس است و مسیحیان در عالم خودشان با توجه به امکاناتی که داشتهاند به آن اهمیت دادهاند. اما نتیجهگیری کلی این است که این بحث از 800 سال قبل مطرح بوده که چطور باید کتاب مقدس را تفسیر کنیم و آنها حرفهای خوبی نیز دارند. مثلا اینکه میگویند این متن کلام چه کسی بوده است و یا اینکه شنونده چه کسی بوده است، محیط جغرافیایی و قرائت حالیه و مقالیه چه بوده است که حرفهای خوبی است و مشابه این حرفها را در کتب تفسیر خود داریم که در این مسئله بحثی به نام شأن نزول مطرح است.
وی در ادامه افزود: شأن نزول یعنی حال و هوایی که آیه در آن نازل شده، چه بوده است که به فهم کمک میکند. مسیحیان در این باب پیشگام تئوریزه کردن این مباحث هستند و با عنوان هرمنوتیک مباحث را مطرح نکردهایم و همینطور ارباب اصول که مباحثی دارند و نزدیک به مباحث هرمنوتیک است. هرمنوتیک در منطق و اصول و ... نیز وجود دارد.
پهلوان گفت: نکته مهم این است که آنها برای متن دینی که دارند، معلم ندارند و یک کتب مقدس یک متن خودآموز است. ولی برای ما اینطور نیست، قرآن کتابی است که طبق برخی از آیات معلم و مبین دارد و خودآموز نیست. عقیده بنده این است که جایگاه و وظیفه رسول خدا(ص) تعلیم و تبیین کتاب است. بنابراین تفاوت میان قرآن و کتاب مقدس این است که قرآن احتیاج به معلم دارد و در وهله اول پیامبر(ص) معلم آن است و در وهله بعدی ائمه(ع) هستند.
وی در ادامه افزود: در بین نمایندگان بزرگی که این بحث هرمنوتیک دارد، شاید بتوانیم دو نقطه عطف مطرح کنیم، یکی نظرات ماخر است و کتبی که در این باره نوشته است و یکی هم هایدگر و گادامر هستند که جنبه فلسفی هرمنوتیک را معرفی کردهاند. البته نظریه ماخر به عقاید ما نزدیکتر است و هرمنوتیک او را دستوری و نحوی میگویند. ماخر مسیحی بود و برای رفع تناقض از انجیل این نظریه را مطرح کرد و به مقدار زیادی از استعاره و ... استفاده کرد و خواست یک فهم بدون نقص از اناجیل مطرح کند. نظریه او بر نسبیت فهم استوار است و میگوید که فهم ما از کتاب مقدس نسبی است و هرکسی به اندازه ظرفیت خود از آن استفاده میکند و منکر وجود خارجی برای اناجیل هم نیست، ولی نسبیت را نیز قبول دارد، همانطور که ما نیز آن را قبول داریم.
پهلوان بیان کرد: در معرفت ما از قرآن نیز تفاوت وجود دارد و برخی کمتر و برخی بیشتر از آن بهره دارند. این نسبیتی که ماخر در آثارش دارد، این حرف درستی است و با اندیشه ما نزدیکی دارد، اما بعد از او گادامر است که شاید یک قرن بعد از او آمد و از هایدگر نیز کمک گرفت. آنها با یک نوع شکاکیتی به آن متن مینگریستند و میگفتند که باید مفسرمحور بود و نه مؤلفمحور، درباره متن معتقد بودند که مؤلف از بین رفته است و مفسر هرطور که دوست داشت، میتواند برداشت کند و این چیزی است که متأسفانه برخی از روشنفکرانی که به دنبال هایدگر و ... رفتهاند نزدیک به این خط هستند.
این استاد گروه قرآن و حدیث دانشگاه تهران تصریح کرد: مطلب دیگر اینکه ما در علم اصول بحثی به نام حجیت ظنون را داریم. همه اصولیون به حجیت ظواهر اعتقاد دارند. یعنی اگر قولی دو معنا داشته باشد، استعمال لفظ در معنای راحج را ظاهر میگویند، گرچه معنای دیگری نیز داشته باشد. ما در زندگی خود نیز به ظواهر حجیت میدهیم. نصوص ما در قرآن بسیار اندک است، نصوص آن است که فقط داری یکی معنا باشد و اکثرا ظواهر است و اینها نیز حجت هستند و به آن نیز عمل میکنیم، چون سیره عقلا است.
وی در ادامه بیان کرد: مفسران به مطالبی که در هرمنوتیک اهمیت دارد توجه کردهاند. همچنین ذکر این نکته نیز مهم است که برای نوشتن تفسیر به علوم مختلف نیاز است که شاید بالغ بر 40 علم را مطرح کردهاند. اعتقاد نداریم که قرآن با خود قرآن تفسیر میشود و نیازمند به غیر نیست. حتی در بحث تفسیر المیزان نیز مقالاتی دارم و منصفانه بحث کردهام. علامه برای بنده قابل احترام است و ایشان معتقد به ولایت و امامت و احادیث و سنت هستند. اما در تفسیر خواسته است هنرنمایی کند و بگوید با استفاده از قرآن چطور میتوانیم قرآن را تفسیر کنیم. البته ایشان برخی از آیات مانند آیاتالاحکام را استثنا میکنند و میگویند که درباره آنها باید به روایات استناد کرد.
پهلوان در انتهای سخنان خود با پرداختن به یکی از نظرات شیخ صدوق بیان کرد: شیخ صدوق در قسمتی از کتاب اعتقادات درباره احادیث طبی بحثی دارد که به بحث ما مرتبط است. وی میگوید که برخی از این احادیث صحیح هستند و باید به آنها عمل کنیم. اما برخی از مطالب پزشکی مربوط به زمان و مکان خاص خود است که باید شرایط زمان و مکان را در نظر گرفت، ولی اگر کسی بخواهد بگوید که به دلیل امکان برداشتهای مختلفی که از قرآن میتوان داشت باید لامذهبی را ترویج کرد، با این نظر قطعاً مخالف هستم.
انتهای پیام