حجتالاسلاموالمسلمين سيدابوالفتح دعوتی، پژوهشگر قرآنی، در گفتوگو با ایکنا؛ با اشاره به سیر شکلگیری دانشگاه و جریان علمخواهی در غرب بیان کرد: در دورههای زیادی تقریباً تمام دنیا در مقال غرب موضع تدافعی داشتند و این وضعیت در مسائلی مانند کشورگشایی و مسائل سیاسی و نظامی بود. البته علاوه بر اینها تا حدودی نیز در مسائل علمی منشأ علوم محسوب میشدند. این در حالی بود که غرب دوران قرون وسطا را سپری میکردند.
وی در ادامه تصریح کرد: بعد از اینکه جنگهای صلیبی به پایان رسید و آنها شکست خوردند، در برابر مسلمانان احساس حقارت کردند و تمام مسیحیت اروپا بسیج شدند و بر اثر خیانت حکام ممالک اسلامی چند شهر را نیز تسخیر کردند. در هر صورت آنها پس از شکستهایی که خوردند به کشورهای خود بازگشتند و در برابر مسلمانان حالت خوف و تحقیر پیدا کردند. همین مسئله موجب شد که دست به حرکات و جنبشهایی بزنند و در حالی که کشورهای اسلامی به کارهای دیگری مشغول بودند آنها به علوم پرداختند.
جریان تجددطلبی غرب پس از جنگهای صلیبی
این پژوهشگر علوم دینی بیان کرد: غربیها در مسیر جنگهای صلیبی علوم و فنون را آموختند و به ترجمه کتابهای مختلف پرداختند. آنها راه نجات خود را در این دیدند که با کلیسا و متون مذهبی درگیر شوند. وقتی با کلیسا درگیر شدند و بر آنها غلبه یافتند به کشفیات و علوم دست پیدا کردند که پیشرفتها و تطورات مهمی برای آنها در پی داشت.
وی در ادامه با بیان اینکه غربیان پس از کشف باروت، اسلحه و ... به فکر سلطه بر دنیا افتادند، تصریح کرد: آنها برخی کشورهای آفریقایی را به فتح کردند و سپس به کشورهای اسلامی آمدند، اما در کشورهای اسلامی با مقاومت مردم مواجه شدند. البته این مقاومت بیشتر در بین مذهبیها و علما وجود داشت. همان طور که آنها دین را با کلیسا مقایسه میکردند، همان تصور را در مورد اسلام داشتند و با دیانت اسلامی نیز درگیر شدند.
دعوتی با بیان اینکه غربیان در کشورهای اسلامی به نخبهپروری و به اصطلاح تربیت روشنفکر اقدام کردند، گفت: از آنجا که در مسلمانان احساس عقبافتادگی وجود داشت و جریان اندیشه حرکت داشت، تلاش کردند تا این جریان را مدیریت کنند و البته نقشههایی را نیز در سر داشتند. آنها در مبارزه فرهنگی به این فکر افتادند که فرهنگ را مدیریت کنند. در کشورهای اسلامی فرهنگ و علم وجود نداشت و به همین دلیل سعی کردند که فرهنگ خود را صادر کنند. به همین دلیل نیاز بود تا این مسائل را خود مدیریت کنند.
وی افزود: اگر به تاریخ مدارس ایران نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که مدارس در مقابل مکتبخانهها قرار گرفته که شکل و محتوای آنها نیز متفاوت بود. البته این مدارس برای مردم منافع و در عین حال مسائلی را در پی داشت که از مردم مخفی بود.
تشکیل مدارس و دانشگاهها با غرض تقابل علم و دین
دعوتی در ادامه با اشاره به اغراض تشکیل مدارس و دانشگاهها در ایران افزود: غربیها مدارس را افتتاح کردند و بعد در دورههای بعد مانند دوره رضاخان مدارس را در اختیار گرفتند و به سمت ایجاد دانشگاهها رفتند که البته آن نیز همراه با برنامه بود. هنگامی که این مدارس تأسیس شد، رضاخان نظرش بر این بود که در برابر حوزه قرار بگیرد و آنها را تخطئه و سرکوب کند؛ لذا از ابتدا تقابلی بین علم و دین نبود و هرکجا که حوزه علمیه بود امثال ابنسینا و دانشمندان علم و دین در همین حوزهها درس خوانده بودند، اما اینها قصد داشتند که این تقابل را به وجود آوردند.
این پژوهشگر قرآنی بیان کرد: پس از این جریانات بود که دین و دیانت در کشور فروکش کرد و آن طور که بنده در خاطرم هست در دوره دبیرستان، تنها چند نفر بودند که نماز میخواندند و حتی در پادگانهای نظامی نماز و ... تقریباً ممنوع بود. در هر صورت این تقابل بین حوزه و دانشگاه ایجاد شد و نظر غربیها نیز این بود که نخبگان و دانشجویان به فرمان آنها باشند و این فضا تا زمانی که انقلاب به پیروزی رسید وجود داشت.
دعوتی در ادامه با اشاره به دوران انقلاب و پس از آن تصریح کرد: زمانی که انقلاب پیروز شد، انقلابیها در اقلیت بودند و انجمن اسلامی نیز در دانشگاهها این قدر مطرح نبودند، البته گردوغبار غربیها به دانشجویان رسیده بود و تقریباً آنها نیز مأیوس بودند، اما آنچه در این میان به فریاد اسلام و تشیع رسید توکل و امداد غیبی بود. امام خمینی(ره) پرچمدار این جریان با توکل به خدا جنبش و حرکت انقلابی خود را آغاز کرد که به نتیجه رسید.
وحدت عملی حوزه و دانشگاه در رهبری امام
وی بیان کرد: طاغوتیها وقتی دیدند که یک نفر مانند امام خمینی(ره) آمده و رأس قدرت را نشانه گرفته است، متوجه درایت و توانمندی ایشان شدند؛ زیرا وقتی فریاد امام خمینی(ره) برآمد، دو گروه به این فریاد جواب داند؛ یکی دانشجویان بودند که البته رژیم آنها را برای خود تربیت کرده بود که نتیجه عکس داد و دیگر گروه نیز روحانیت بود که در یک مسیر قرار گرفتند.
این پژوهشگر قرآنی در ادامه با تأکید بر اینکه وحدت حوزه و دانشگاه یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی بود، تصریح کرد: وحدت حوزوی و دانشگاهی در ابتدا در مسیر راهپیمایی برای انقلاب به صورت عینی محقق شد، هنگاهی که امام راحل در فرانسه بودند، حوزویان و دانشگاهیان به اتفاق خدمت ایشان میرسیدند؛ گرچه که در آن زبان به صورت شفاهی بحث وحدت نبود، اما در عمل اینچنین اتفاقی افتاده بود و در واقع خداوند تألیف قلوب انجام داد.
دعوتی بیان کرد: دانشجو و حوزوی در آن مسیر که سازمانیافته هم نبود با یکدیگر به راه افتادند و در سالهای بعد بود که بحث وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شد. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که در زمان انقلاب همه مردم اعم از بازاری و سایر گروهها وحدت داشتنند و همه میدیدند که این حرکت به نتیجه منتهی میشود. لذا به آن ملحق شدند و انقلاب نیز پیروز شد.
وی در ادامه با اشاره شخصیت جامع امام خمینی(ره)، تصریح کرد: امام خمینی(ره) ترکیبی از اینها بود و هنگامی که ایشان به میدان وارد میشد، مشخص بود که طرفداری هر دو گروه حوزوی و دانشگاهی را دارد. همچنین افرادی مانند شهید بهشتی نیز این طور بودند. شهید بهشتی قبل از روحانی شدن استاد دانشگاه بود، در نتیجه یک ترکیب خوبی ایجاد شد، در حالی که حزب و تشکیلاتی نیز در کار نبود.
مشکل غنائم پس از انقلاب
دعوتی بیان اینکه مسیر وحدت حوزه و دانشگاه بعد از انقلاب به چالش کشیده شد، گفت: یکی از آفتهای هر انقلابی این است که تا زمانی که مسیر انقلاب وجود دارد همه در راه هستند، اما وقتی که انقلاب پیروز شد و غنائمی به دست آمد، در این زمان برخی مشکلات پیش میآید؛ همان کسی که شکنجههای ساواک را تحمل کرده بود در جهاد اکبر که خودداری و بیتوجهی به غنائم بود نتوانست توفیقی کسب کند.
این پژوهشگر قرآنی بیان کرد: قبل از انقلاب و در زمان رضاشاه جریاناتی ایجاد شد که به دنبال ایجاد تقابل بین حوزه و دانشگاه بودند که دین را از بین ببرند، اما در ادامه وحدتی به وجود آمد که موجب انقلاب شد و بعد از انقلاب به دلیل سهمخواهیها شکاف بین این دو گروه مجدداً زیاد شد، اما با وجود تمام این مسائل و چالشها عدهای نیز در دام دنیاپرستی و ... نیفتادند.
وی در ادامه با ابراز امیدواری به شکلگیری وحدت اصلی میان حوزوی، دانشگاهی و بازاری در چهلمین سال پپروزی انقلاب اسلامی بیان کرد: در این جریان نوری وجود دارد و فطرتهای بیداری هستند که همان ایمان اولیه را دارند و هستند دانشجویان و حوزویانی که میگویند کار هنوز به اتمام نرسیده و با نابودی اسرائیل کار تمام میشود.
این پژوهشگر قرآنی تصریح کرد: این حرکت نیز ادامه دارد و البته دشمنان نیز فهمیدهاند که این حرکت متوقف نخواهد شد. بنابراین در اینجا به این نکته اشاره میکنم که وحدت حوزه و دانشگاه در ابتدا به صورت فطری ایجاد شد و در ادامه ریزشهایی به وجود آمد که اینها نیز طبیعی است، اما در عین حال شاهد رویش جوانهها نیز بودهایم.
دعوتی در ادامه به ارائه پیشنهاداتی برای تحقق هرچه بیشتر وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت و بیان کرد: حوزویان باید با مسائل دانشجویی آشنا شوند. همچنین در دانشگاهها نیز باید شرایطی فراهم شود که با حوزویان و اندیشههای مراجع تقلید آشنا شوند. گاهی ممکن است دانشجو تصور کند که یک مرجع تقلید از جریانات جامعه اطلاعی ندارد، اما این طور نیست و اگر حوزه و دانشگاه از یکدیگر شناخت بیشتری پیدا کنند این مسائل را نخواهیم دید.
انتهای پیام