به گزارش ایکنا از خوزستان، کتاب «نگاهی گذرا به تاریخ تشیع در خوزستان» چندی پیش توسط انتشارات بوستان کتاب چاپ و منتشر شد. این کتاب به قلم عبدالکاظم علینژاد با هدف ترسیم تلاش مستمر مردم خوزستان در اشاعه اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) و شناساندن معارف اهل بیت(ع) به رشته تحریر درآمده است.
«نگاهی گذرا به تاریخ خوزستان»، «آشنایی مختصر با تشیع»، «آغاز تشیع خوزستانیها»، «فعالیتهای برخی از فرقههای مذهبی در خوزستان»، «دولتهای شیعی در خوزستان»، «شماری از علمای برجسته شیعه خوزستان»، «ولایتمداری عشایر عرب خوزستان»، «تشیع در سایر نقاط خوزستان»، «خوزستانیها و رواج تشیع در شبه قاره هند و سایر نقاط جهان»، «نقش جهادی و مبارزات مردم خوزستان»، «تشیع در آثار ادبا، شعرا و اندیشمندان معاصر خوزستان» و «اماکن و بقاع متبرکه خوزستان» عناوین 12 فصل این کتاب را تشکیل میدهند.
عبدالکاظم علینژاد مؤلف کتاب «نگاهی گذرا به تاریخ تشیع در خوزستان» با حضور در تحریریه خبرگزاری قرآنی خوزستان به معرفی این کتاب پرداخت.
متن زیر گفتوگوی ایکنای خوزستان با مؤلف این کتاب است.
لطفا درباره کتاب «نگاهی گذرا به تاریخ تشیع در خوزستان» و انگیزه تألیف آن توضیح دهید:
پس از فرمایش مقام معظم رهبری در سال 75 که به خوزستان تشریف آوردند و فرمودند: «ملت ایران برای تشیع، وامدار دو مجموعه انسانی هستند؛ یکی اهواز و یکی جبل عامل» همان موقع در یکی از جراید استان دو مقاله درباره علمای جبل عامل نوشتم. از سالهای قبل از آن، ستونی در روزنامه جمهوری اسلامی داشتم به نام «مشاهیر خوزستان» که در آن علمای استان را معرفی میکردم، در جراید دیگر نیز مطالبی در این باره نوشتهام.
زمانی که مسئولیت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان را داشتم؛ دو کنگره برگزار کردیم که یکی از آنها به نام «خوزستان؛ دروازه ورود تشیع» بود. سال 89 مقاله مفصلی تحت عنوان «گذری بر تاریخ تشیع در خوزستان» نوشتم و تلاش کردم آن را تکمیل کنم و به مرور به این کتاب تبدیل شد.
قبلاً نیز گفتهام یک محقق کتاب نمینویسد که به او بگویند محقق یا یک شاعر، شعر نمیسراید که به او شاعر بگویند؛ ضرورتی ایجاب میکند که اثری نوشته شود. این ضرورت وجود داشت و خیلی هم اساسی بود و آن تلاش دشمنان قسم خورده اهل بیت(ع) به سرکردگی عربستان و اسرائیل و امارات است که سالها تلاش میکنند وهابیت را در این منطقه توسعه بدهند و ادعا میکنند که مردم این منطقه سنی بودهاند و به زور شمشیر دولت صفوی شیعه شدهاند.
ما وظیفه داشتیم بر اساس مطالعات تاریخی اعلام کنیم چنین چیزی خلاف واقع است. یک دلیل که برای رد این ادعا کافی است این است که دولت شیعی مشعشعیان حدود نیم قرن قبل از صفویه در این منطقه تأسیس شد؛ یعنی قبل از اینکه ایران، صاحب یک دولت مرکزی شیعی شود، خوزستانیها دولت شیعی تشکیل دادند. البته آن دوره، یعنی مدتی قبل از روی کار آمدن صفویه، دولت مرکزی عملاً وجود داشت. دولت شیعی مشعشعیان در سال 845 در اینجا تأسیس میشود؛ در صورتی که دولت صفوی در سال 907 شکل میگیرد. این واقعیت تاریخی، آن ادعا را رد میکند.
علاوه بر این، هزار سال قبل از این، دولت شیعی آلبویه اینجا هم حکومت میکرد. خلاصه تشیع در خوزستان ریشه عمیقی دارد؛ یعنی به زمان پیغمبر(ص) برمیگردد. سلمان فارسی از خوزستان اولین ایرانی است که اسلام را پذیرفت و از همان موقع ولایت به اهلبیت(ع) را در پیش گرفت.
پس از آن شخصیتها از زمان حضرت علی(ع) و دیگر ائمه اطهار(ع) در خوزستان حضور داشتهاند؛ از خاندان حصینی(یا حضینی) و شخصیتهای دیگر همچون حسین بن سعید اهوازی، حسن بن سعید اهوازی و ... که شخصیتهای مهمی هستند تا برسد به علی بن مهزیار اهوازی. میتوان گفت قسمت عمدهای از روایات اهلبیت(ع) که بعدها در کتب معروف به کتب «اربعمأة» ذکر شدهاند، از طریق خوزستانیها روایت شده است.
اولین شهید راه اهلبیت(ع)، ابنسکیت دورقی اهوازی است که در قرن سوم هجری میزیست. او در راه دفاع از اهلبیت(ع) به دستور متوکل؛ خلیفه ظالم عباسی به شهادت رسید. این سند دیگری است که تشیع در اینجا ریشه دارد. این مسیر تا زمان حال حاضر استمرار مییابد و شخصیتهایی چون آیتالله وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری، شیخ شوشتری، آیتالله کرمی، سید علی بهبهانی و ... این مسیر را ادامه میدهند.
در کتاب «نگاهی گذرا به تاریخ تشیع در خوزستان» از شعرا و علما و شخصیتها و خاندانهای شیعی خوزستان یاد میشود. این کتاب در دوازده فصل تنظیم شده است و در پایان آن، اماکن مذهبی خوزستان به همراه تصویر آنها توضیح داده شده است. در کنار آن از اقلیتهای مذهبی استان نیز یاد کردهایم که بگوییم اینجا استانی است که آزادی مذهبی و همزیستی مسالمتآمیز بین ادیان وجود دارد.
اخیراً برخی به دلایلی مثل پولهایی که عربستان خرج میکند و مضیقه مالی، گرایش وهابیت پیدا کردهاند که این ریشهدار نیست و آنچه از روی عمق ایمان نباشد، اصالت ندارد. خوزستان شیعه بوده، هست و خواهد بود.
آیا در این کتاب به ارتباط شخصیتهای خوزستانی با ائمه اطهار مثل نامههایی که امام صادق(ع) برای نجاشی(حاکم اهواز) و امام هادی(ع) برای مردم اهواز نوشتهاند، اشاره شده است؟
بله. البته در حکومت خلفای بنیعباس، اگر میفهمیدند کسی شیعه است، دودمان او را به باد میدادند. بنیعباس نمیدانستند که نجاشی شیعه است؛ شیعه در آن زمان تقیه میکند و این خود یک مسئلهای است. خیلی از شخصیتهایی که برخی فکر میکنند اهل تسنن هستند در واقع شیعه هستند. یک نمونه از دشمنی بنی عباس با شیعیان این است که خلیفه عباسی المعتصم بالله، چنگیزخان مغول را برای حمله به ایران تشویق کرد که اسماعیلیه را از بین ببرد. البته طوری شد که هلاکوخان هم اسماعیلیه را سرکوب کرد و هم بغداد را گرفت و حکومت عباسی را پس از 524 سال نابود کرد و کید دشمن به خودش بازگشت. پس از آن تشیع قدرت بیشتری پیدا کرد چون مغول مذهب نداشت و اصراری نداشت که مذهب خاصی را ترویج دهد در نتیجه کمکم مسلمان شدند و پادشاهان آنها شیعه شدند.
ارتباط شاعران خوزستانی با ائمه(ع)
ما شاعرانی داریم که ارکان ادبیات عرب هستند؛ ابونواس اهوازی شعر بسیار جالبی در مدح اهلبیت(ع) دارد که در کتاب آن را ذکر کردهام. وقتی از او میپرسند چرا در مدح امام رضا(ع) شعر نمیگویی حال آن که مقام علی بن موسی الرضا(ع) را بهتر از دیگران میدانی؟ فی البداهه این اشعار را سرود:
قیل لی أنت أوحد الناس طرا/اذ تفوهت بالکلام البدیه
لک من جواهر الکلام مدیح/یثمر الدّر فی یدی مجتنیه
فعلی ما ترکت مدح ابن موسی/و الخصال التی تجمعن فیه
قلت لا استطیع مدح امامٍ/کان جبریل خادماً لأبیه
در این شعر جواب میدهد: به من گفته شد، در شعر میان مردم یکتایی، آن هنگامی که فی البداهه سخن میگویی، برای تو ماهیت شعر، مدح نیکویی است، پس چرا رها کردی مدح بن موسی و خصلتهای نیکویی را که در او جمع شدهاند؟ گفتم: در توانم نیست امامی را مدح کنم که جبریل خدمتگزار پدرش(جدش) بوده است. زبانهای فصاحت در وصف او قاصرند.
شاعر دیگری داریم به نام «دعبل» که قصاید او معروف است. او قصیدهاش را در محضر امام رضا(ع) قرائت کرد. او نیز با توطئه حکام بنیعباس به شهادت رسید.
شخصیتی به نام ابوهلال عسکری داریم که او نیز شخصیت عجیبی دارد؛ ابن خلّاد رامهرمزی و شاعران دیگری در دوره آلمشعشع مثل ابومعتوق حویزی و دیگران. این شخصیتهای بزرگ را تا دوران معاصر یاد کردم و در کتاب از شخصیتهای معاصر چون مرحوم حبیبالله معلمی، سنگری و دیگر شخصیتهای مؤثر یاد شده است. خوزستان کارنامه درخشانی در تشیع دارد.
خشم دشمنان اهل بیت(ع) از انتشار کتاب
کتاب وقتی منتشر شد، دوستان از آن حمایت کردند، به همان نسبت هم دشمن عصبانی شد و در فضای مجازی کتاب را شدیداً مورد تهاجم قرار داد. برخی از آنها حکم مذهبی صادر کردهاند که خواندن این کتاب جایز نیست و بنده را به تحریف تاریخ متهم کردهاند. البته حملات دشمن به کتاب دور از انتظار نبود. بنده از هر گونه انتقادی از سوی دوستان استقبال میکنم. آنچه در این کتاب آمده بر اساس سند و مدرک تاریخی گفته شده است؛ اما اگر اشکالی در کتاب میبینند، اعلام کنند که در چاپ دوم لحاظ شود.
تلاش کردهام در این کتاب از منابعی که چاپ بیروت، قاهره و یا عربستان باشد، استفاده کنم که متهم نشوم ایرانیها متون تاریخی را عوض کردهاند و این کتاب مستند نیست. از همین رو از کتابهای خودشان استفاده کردم.
یکی از آرزوهایم این است که این کتاب با حضور دوستان صاحبنظر نقد و بررسی شود و با روی گشاده انتظارات سازنده را میپذیرم. یکی از دلایل نوشتن این کتاب مقابله با بحث تجزیه طلبی است. امروز همه باید دست به دست هم بدهیم؛ برای اینکه با دشمنان قدر و غدّاری روبهرو هستیم. ما دیدیم چطور شیعه را در لبنان، سوریه و یمن به خاک و خون کشیدند.
کدام یک از عناوین فصول کتاب را شایسته تحقیق بیشتر میدانید و توصیه میکنید طلاب و دانشجویان مطالعات خود را به آن حوزه سوق دهند؟
عمداً نام کتاب را «نگاهی گذرا به تاریخ تشیع» گذاشتهام و ادعا ندارم که همه چیز را در کتاب گفتهام. این کتاب نگاهی گذرا است و به گفته آیت الله طبسی در مراسم رونمایی کتاب، این کتاب فتح بابی برای کارهای بیشتر در زمینه تاریخ تشیع در خوزستان است و کار بیشتری باید انجام شود و کار یک نفر هم نیست. هر کدام از عناوینی که در این کتاب است میتواند موضوع پژوهش جداگانه باشد؛ مثلاً شهدای اهلبیت(ع) در خوزستان که از ابنسکیت در قرن سوم شروع میشود و تا امروز ادامه دارد یا شاعران خوزستانی، یا شخصیتهای علمی شیعه در خوزستان، یا حوزههای علمیه و ... هر کدام برای خود جای پژوهش جداگانهای میطلبد و میشود درباره آن کتابها نوشت؛ اما امکانات خاص خود را میطلبد و مسئولان هم باید به کمک بیایند. متأسفانه تاکنون حمایتی مشاهده نکردهام.
ما خوزستانیها در این زمینه کمکاری کردهایم
مثلاً شما خرمشهر را در نظر بگیرید؛ در دوره قاجار به «النجف الصغری» معروف بود. شخصیتهایی مثل سید عدنان غُریفی که هم عالم است و هم شاعر است و شخصیتهای دیگر که قابل توجه هستند. در اینباره خیلی کم کار شده است. بنده تقاضای یک مؤسسه پژوهشی کردهام که در مراحل نهایی صدور مجوز آن هستیم. فرض کنید این مؤسسه هم راهاندازی شود، نیاز به حمایت دارد. همه شخصیتهای اندیشمند و محقق را دعوت میکنم که دست به دست هم دهیم و کارهای بزرگی را در این زمینه رقم بزنیم.
یکی از موضوعات شایسته تحقیق، سخنان تند یاقوت حموی در کتاب معجم البلدان نسبت به مردم خوزستان، اهواز، دورق و هویزه است. سخنان حموی در این کتاب نشان میدهد که او شناخت کافی از این منطقه ندارد. متوجه شدم اتهاماتی که به مردم این منطقه زده شده است به دلیل این است که مردم این منطقه پیرو اهلبیت(ع) هستند. اینها جواب میخواهد. باید اعتراف کنیم ما خوزستانیها در این زمینه کمکاری کردهایم.
در سال 75 که مقام معظم رهبری به خوزستان تشریف آوردند ملاقاتی با ایشان داشتیم که در این دیدار تأکید کردند روشنفکران، نویسندگان و شاعران عرب باید سفیران انقلاب اسلامی در جهان اسلام باشند. خیلیها از این مسائل اطلاع ندارند و ما باید این کارها را گسترش دهیم.
انتهای پیام