شهید احمد کاظمی؛ سبزپوش روسفید میدان‌های نبرد
کد خبر: 3779854
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۵

شهید احمد کاظمی؛ سبزپوش روسفید میدان‌های نبرد

گروه جهاد و حماسه ــ شهید احمد کاظمی، سردار رشید سپاه اسلام، همواره فرماندهی شجاع و رزمنده‌ای دلاور بود که روز 19 دی‌ 1384 بر اثر سانحه هوایی به یاران شهیدش پیوست.

شهید احمد کاظمی؛ سردار سبزپوش روسفید میدان‌های نبردبه گزارش ایکنا؛ ۱۹ دی‌ماه، سالروز شهادت سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی، سردار سبزپوش سپاه اسلام، بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آخرین دیدارش با این شهید والامقام چنین روایت می‌کنند؛ قلمی‌ توانا، تفکری دقیق، دلی آگاه و نگاهی عمیق و بصیر می‌خواهد؛ سرداری که از تبار عاشوراییان زمان و تربیت‌یافته‌گان مکتب پیر جماران حضرت امام خمینی(ره) بود.
شهید کاظمی، دوم خرداد ۱۳۳۸ در خانواده‌ای مذهبی در محله کوچه ملای شهر نجف‌آباد اصفهان متولد شد. در هفت سالگی به مدرسه دهقان رفت. سپس هنرآموز هنرستان صنعتی دکتر شریعتی شد. در عاشورای ۱۳۵۶ مبارزی بود، به همراه سه تن از دوستانش در میان مردم نجف‌آباد. بعدازظهر همان روز تبدیل شد به جوانی بازداشتی که علیه مصالح مملکت شعار داده است. تا پانزده روز، با نام یک بازداشتی اغتشاشگر شناخته می‌شد. روز بعد، جوانی آزاد بود که شهربانی وظیفه داشت مواظبش باشد و چندی بعد، نامش به یک جوان تحت تعقیب تغییر یافت. سپس مخفی شد تا نام جدیدی بیابد. شهربانی نجف‌آباد این نسبت را به او داد: مجرم فراری که باید بازداشت شود.
انقلاب که پیروز شد، اسم جدیدی در کارنامه زندگی‌اش نقش بست؛ مردی از مردان پیروز. یک سال پس از انقلاب، با مدرک دیپلم، فارغ‌التحصیل هنرستان کشاورزی شد. سپس در کارگاه پدر، برای چند ماه، شاگرد نجاری شد. سپس به همراه دوستانش شهید محمد منتظری، شهدی غلامرضا صالحی و شهید غلامرضا یزدانی مسافران هواپیمایی بودند که عازم سوریه بود. چندی بعد در پادگان حموریه سوریه، کنار مبارزان فلسطینی به‌ عنوان یک چریک مبارزه کرد و به دلیل آموزش‌های سخت و طاقت‌فرسایی که دیده بود، توانست در کنار فلسطینی‌ها با رژیم صهیونیستی بجنگد.
پس از آن به جنوب لبنان اعزام شد و در گردان نظامی اطراف بیروت در جمع مبارزان فتح بود که در این مرحله باید به ایران بازمی‌گشت و در کردستان علیه هجوم ضدانقلاب مبارزه می‌کرد. شصت روز از ورودش به کردستان سپری شده بود که به نجف‌آباد بازگشت و در همین ایام (۱ خرداد سال ۵۹) عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و این بار با گروه ۳۵ نفره با پادگان توحید سنندج اعزام شد تا جاده سقز- دیواندره را از وجود ضدانقلاب پاکسازی کند. او طی این عملیات، مجروح شد و برای استراحت به خانه پدری‌اش می‌رود.
با آغاز جنگ تحمیلی به اهواز می‌رود. با شروع عملیات طریق‌الدقدس، مأمور تشکیل تیپ مستقلی می‌شود تا بهتر بتواند استعداد‌های خود را بروز دهد. روز سوم آذر، تیپ قدرتمند ۸ نجف اشرف، فعالیت خود را آغاز کرد. سردار جوان جبهه، وارد جبهه دارخوین شد تا در کنار هم‌رزمانی نظیر احمد متوسلیان، ابراهیم همت، حسین خرازی، برادران باکری و بسیاری دیگر، رخدادی بزرگ را در تاریخ ایران رقم بزند.
سحرگاه سه‌شنبه سوم خرداد ۱۳۶۱، احمد کاظمی و حسین خرازی، فرماندهان تیپ‌های ۸ نجف اشرف و ۱۴ امام حسین(ع)، نخستین کسانی بودند که پیشاپیش نیرو‌های خود، قدم در شهر خونینی گذاشتند که ساعتی پیش دشمن از آن به نام «محمره» یاد می‌کرد و فخر می‌فروخت که دروازه ایران را در دست دارد. خرمشهر آزاد شد و فرمانده جوان و دلیر، یکی از فاتحان این آزادسازی بود. در عملیات رمضان در سال ۶۱ شرکت کرد و نام‌آور شد و در عملیات محرم درخشید. در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک، علاوه بر فرماندهی لشکر نجف اشرف، به عنوان فرمانده سپاه هفتم حدید، چند لشکر و تیپ سازمانی سپاه را فرماندهی کرد.
در عملیات والفجر دو، به منطقه حاج عمران رهسپار شد، یک ماه بعد در عملیات والفجر چهار در پنجوین عراق، عرصه را بر دشمن تنگ کردند. در اسفند ۶۲ جزایر مجنون را به تصرف درآوردند و در همین جا بود که بار دیگر مجروح و جانباز شد.
در عملیات بدر، قادر، فاو (والفجر هشت) فرماندهی دلاور، شجاع و رزمنده‌ای پیروز بود. در حد فاصل بین دو عملیات در سال ۶۴ ازدواج کرد و صیغه عقد از زبان امام خمینی (ره) جاری شد.

در عملیات والفجر هشت، جراحت شیمیایی برداشت. در سال ۶۵ به همراه همسرش به سرزمین وحی مشرف شد و پس از آن اولین فرزندش به دنیا آمد. او در طول عمرش، میدان‌های نبرد مختلفی را تجربه کرد، اما همواره در حسرت شهادت بود. به طوری که در یک سخنرانی می‌گوید؛ «خدا را شاهد می‌گیرم که هیچ روزی نیست که از واماندگی از این کاروان، غبطه و حسرت نخورم...»
پس از جنگ تحمیلی، معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه پاسداران و با حفظ سمت فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف بود. در سال ۷۲ به دلیل بروز ناامنی در منطقه کردستان، فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) شد. در سال ۷۹ فرمانده نیروی هوایی سپاه شد و این مأموریت ۶ سال و نیم به طول انجامید. سال ۸۴ فرمانده نیروی زمینی سپاه شد. سه ماه فعالیتش همراه با بیش از یکصد سفر برای سرکشی به یگان‌های تحت امرش در نیروی زمینی بود. تا اینکه در یکی از همین سفرها، صبحگاه نوزدهم دی ۱۳۸۴، همراه با ۱۰ نفر از یارانش، در آسمان منطقه ارومیه، در اثر سانحه هوایی به شهادت رسید و در تکیه شهدای اصفهان، کنار دوست شهیدش حسن خرازی آرام گرفت.

انتهای پیام

captcha