به گزارش
ایکنا؛ مراسم بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، دانشگاه مکگیل با عنوان «نیم قرن، از مونترال تا تهران» شامگاه روز گذشته، ۲۲ دیماه، با حضور مهدی محقق، توفیق سبحانی، نوش آفرین انصاری، علی سلطانی، منوچهر صدوقی سها، حجج اسلام هادی خامنهای، محمود دعایی و محمدرضا نوراللهیان در کتابخانه ملی برگزار شد.
نوشآفرین انصاری، همسر مهدی محقق، در این نشست به بیان خاطرات خود از حضور در دانشگاه مک گیل پرداخت و اظهار کرد: سال ۴۴ به دانشگاه مک گیل رفتیم. در آن هنگام تصوری از مرکز مطالعات اسلامی آن دانشگاه در ذهن نداشتیم. اساتید برجستهای در آن مرکز دورهم جمع شده بودند. یکی از ویژگیهای مرکز مطالعات اسلامی این بود که همه اساتید و دانشجویان باید در اتاقی مخصوص دور هم جمع میشدند و به بیان مباحث علمی میپرداختند. به واسطه شرکت در همین جلسات توانستم با همسران برخی از اساتید دانشگاه آشنا شوم.
وی ادامه داد: برخی از گفتهها و آموزههای اساتیدی که در آن دانشگاه حضور داشتند وارد زندگی مشترک ما شد و تا امروز هم همراه ماست. پروفسور ایزوتسو بسیار شیفته استاد محقق بودند. به همین خاطر میخواست جایی زندگی کند که نزدیک استاد باشد. از همین رو ما و ایزوتسو در یک ساختمان ساکن شدیم. پروفسور ایزوتسو شبها کار میکرد و روزها میخوابید. برخلاف ایشان، مهدی محقق شبها میخوابید و روزها کار میکرد. قرار شد ایزوتسو با محقق شبها بنشینند و با هم فلسفه زبان بخوانند و مباحث آن را با اصول فقه تطبیق کنند. وقتی گفتوگوی ایشان شروع میشد استاد محقق بعد از یک ساعت به ایزوتسو میگفتند «thank you» و جلسه پایان مییافت.
وی در ادامه یادآور شد: حسن عمده تشکیل مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل در شهر تهران معرفی جهان ایرانی و سیطره آن به جهان غرب و شرق بود. متأسفانه علیرغم اینکه مؤسسه با این رویکرد فعالیت خود را آغاز کرد مسائل به گونهای دیگر جریان پیدا کرد. با این وجود استاد از پا نایستاد و از بنده قول گرفت که غیر از زبان فارسی و انگلیسی، در انجام سایر کارهای مؤسسه همکاری داشته باشم.
در ادامه نشست مهدی محقق به بیان نظرات خود پرداخت و اظهار کرد: از کتابخانه ملی بسیار سپاسگزارم که این مجلس را فراهم کرد. در هر حال این مجلس برای اجلال و تکریم مؤسسه مطالعات اسلامی تشکیل شده است که در این ماه ۵۰ ساله میشود. در ۲۴ دیماه سال ۴۷ این مؤسسه را افتتاح کردیم. ماجرای حضور من در دانشگاه مک گیل به این صورت بود که از سوی آن دانشگاه درخواست کرده بودند که یک استاد فارسی برای دانشگاه اعزام شود. شرط کرده بودند که علاوه بر فارسی، زبان عربی هم بداند تا به دانشجویان دکتری عربزبان هم کمک کند. به همین جهت دانشگاه تهران من را به کانادا اعزام کرد و در آنجا تدریس فارسی را شروع کردم.
وی ادامه داد: در آن زمان پروفسور ایزوتسو فلسفه و کلام درس میداد. ایشان از من تقاضا کرد که در جلسه درس فارسی من شرکت کند. بنده در بین تدریس فارسی به مناسبت از اشعار حاجی سبزواری استفاده میکردم و آنها را پای تخته یادداشت میکردم. یک روز پس از پایان کلاس، ایزوتسو به من گفت که مایه تأسف است که شما چنین دانشمندانی دارید و کسی در دنیا اینها را نمیشناسد. ایزوتسو کتاب شرح منظومه حاجی سبزواری را مشاهده کرد و گفت که این بهترین کتابی است که من دیدهام و در آن فلسفه و عرفان و کلام آمیخته شده است. از همانجا قرار گذاشتیم که این کتاب را به زبان انگلیسی ترجمه کنیم. هفتهای دو نوبت و در هر نوبت، سه ساعت کتاب را ترجمه میکردیم. این روند ادامه داشت تا زمانی که قرار شد به ایران بازگردم، چون دانشگاه تهران اجازه نمیداد بیش از این در خارج کشور حضور داشته باشم.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران تأکید کرد: همزمان با مراجعت من به تهران، ایزوتسو از دانشگاه ژاپن استعفا داد و همراه من به ایران آمد. در نهایت ترجمه تکمیل شد و در شهر نیویورک منتشر شد. من این توفیق را از کرامات حاجی سبزواری میدانم. در فرآیند ترجمه اثر هر کاری میخواستیم بکنیم همه درها به روی ما باز بود و هیچ دری بسته نبود. این را از کشف و کرامات حاجی سبزواری میدانم. بنده نزد مرحوم عصار تلمذ میکردم. وقتی قرار شد متن عربی منظومه را چاپ کنم پدر ایشان چند صفحه نقد نسبت به کتاب نوشته بود. نزد عصار رفتم و گفتم میخواهم نقد پدرتان را هم در کتاب بیاورم. با گفتن این حرف رنگ مرحوم عصار پرید و گفت که نمیشود با این حرفها جلوی نورانیت حاجی را گرفت. قدرت معنوی حاجی سبزواری طوری است که مرحوم عصار نقد پدر خودش را مورد غفلت قرار میدهد.
انتهای پیام