نشست «برخوان سعدی» در شیراز برپا شد
کد خبر: 3781475
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۸

نشست «برخوان سعدی» در شیراز برپا شد

گروه فرهنگی ـ بیست و یکمین نشست از سلسله نشست‌های سعدی‌شناسی با عنوان «برخوان سعدی» در سرای سخن شیراز برگزار شد.

به گزارش ایكنا از فارس، بیست و یکمین نشست از سلسله نشست‌های سعدی‌شناسی با عنوان «برخوان سعدی» عصر دیروز، 24 دی‌ماه توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز و با همکاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس و مرکز سعدی‌شناسی در سرای سخن شیراز برگزار شد.
در این نشست ابتدا اطلس اثنی‌عشری، مدرس دانشگاه با اشاره به دیباچه گلستان به توصیف ویژگی‌های آن پرداخت و گفت: سعدی در ارائه اندیشه‌اش بسیار متعادل رفتار می‌کند؛ او هرگز به تملق و اغراق و دعاهای تایید که مرسوم بوده، روی نمی‌آورد.
اثنی‌عشری گفت: سعدی می‌داند که ما همه از مادر، مرگ را زاده‌ایم و همه یکسر شکار مرگ هستیم. سعدی برای پادشاه دعا می‌کند اما نه دعای تابید او؛ بلکه دعا می‌کند که فرمانروا عمر طولانی کند برای خدمت به مردم. او برای بقای زادبوم، نه برای بقای حاکمان دعا می‌کند. او برای سرزمین پارس دعای تایید و ماندگاری می‌کند.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: سعدی مردی مذهبی است و به آخرت باور دارد اما با اندیشه خیامی مبنی بر گذرایی عمر نیز آشناست.
وی ضمن اشاره به مدیحه‌گویی شاعران گفت: مدیحه‌های سعدی جنبه آموزشی و تعلیمی دارد و نشان دادن الگو و نمونه. سعدی در مقدمه کتابش با ما از انگیزه پرداختن به کتابش سخن می‌گوید، با ما درد دل می‌کند از خروشی که در جان او پدید آمده؛ او از درد و ترس نیست شدن با ما سخن می‌گوید و در پی راهی برای جاودانگی است. سعدی در جدال با درون خود بوده برای درک حقیقت هستی. درد سعدی، درد انسانی است که می‌داند که می‌میرد. او هستی را و زندگانی را دوست دارد و اگر چه در جای جای کلیاتش از ناپایداری زندگی و گذرایی عمر سخن می‌گوید، اما به هستی و زندگی قدرشناسانه می‌نگرد.
در ادامه این نشست، لیلی افخمی فریدونی با نگاهی به شاخصه‌های فکری سعدی در غزل، به غرل‌خوانی سعدی پرداخت و گفت: غزل عرصه اندیشه عاشقی سعدی و سخن گفتن از عشق و عاشقی برای اوست؛ عرصه‌ای که به زیبایی و با ظرافت تمام و با پیکرتراشی زیبا در آن به ما می‌آموزد که تردامن نباشیم و از آموزه‌های نادرست دست برداشته، به سوی اندیشه درست گام برداریم؛ از آموخته‌های بی‌تحقیق رها شویم و به سوی حقیقت حرکت کنیم. به پاکدامنی، صفا و یکرنگی روی آوریم و دلق ازرق فام را به یکسو نهیم. اینجاست که بر خلاف روند غزل؛ سعدی بازهم به تعلیم عشق، وفا و یکرنگی می‌پردازد.
افخمی با تاکید بر اهمیت پاکسازی درون و بینش انسان‌ها گفت: شرک تقوا نامی که سعدی از آن یاد می‌کند و ما را از آن برحذر می‌دارد؛ همان بت‌هایی است که برای خود ساخته‌ایم و ناگزیر از رها کردن آن‌ها و خودیم. به باور او این همان شیوه عاقلانه‌ای است که سعدی از آن یاد می‌کند و ما را بدان فرا می‌خواند. اما باید آگاه بود که از عقل آموخته شده و عقل خورانده شده برحذر بود؛ باید همچون سعدی عقل و دل را به هم پیوند زد تا به درک رسید؛ چنانکه می‌گوید: دریاب اگر صاحبدلی.
در ادامه افخمی ضمن اشاره به برخی ظرافت‌های زبانی و محتوایی در اندیشه سعدی، عشق را از دیدگاه سعدی سلطانی دانست که در خانه وجود خیمه می‌زند و از آن پس در وجود آدمی جز عشق چیزی به کار نمی‌آید.
انتهای پیام

captcha