به گزارش ایکنا؛ در دهه اخیر شاهد کثرت تولیدات ادبیات مکتوب و شفاهی در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستیم، اما با وجود این حجم از تولیدات ادبی در حوزه اقتباسهای نمایشی و سینمایی و علیرغم آثار ارزندهای که تولید و عرضه شده است، چندان موفق نبودهایم.
به منظور بررسی دلایل این مسئله و موانعی که بر سر راه اقتباس نمایشی در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس وجود دارد با منوچهر اکبرلو، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و مترجم تئاتر و سینما، گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ـ ادبیات مکتوب دفاع مقدس و انقلاب اسلامی حداقل طی دهه اخیر رشد فزایندهای به لحاظ کمیت داشته و حتی بسیاری از این آثار از نظر کیفی هم مطرح هستند. با وجود این چرا از این روایات داستانی اقتباس نمایشی نمیشود؟
کمرنگ بودن امر اقتباس تنها محدود و منحصر به حوزه دفاع مقدس نمیشود و در گونههای دیگر ادبیات داستانی و مبحثی چون خاطره که قرار است آن را تبدیل به یک اثر نمایشی کنیم نیز این خلأ مشاهده میشود. دلیل عمده این امر شاید به این مسئله مربوط شود که دانش اقتباس اساساً وجود ندارد و به افراد مورد نظر برای پرداختن به این عرصه آموزشهای لازم آموخته نشده است. در واحدهای دانشگاهی نیز با مقولهای به نام اقتباس و دانش مربوط به آن و مواد و الزاماتی که نیازمند به آن هستیم برخورد نمیکنیم. لذا به شکلی کاملاً اتفاقی و تجربی برخی افراد فقط با استفاده از اشخاص و رویدادهای موجود در یک روایت داستانی و یا رمان به اقتباسهای نمایشی روی میآورند.
از بُعد دیگری نیز میتوان به این مسئله به ویژه اقتباسهای نمایشی در حوزه دفاع مقدس پرداخت و آن اینکه به دلایل مختلف و البته کمتر واضحی چندان دست نمایشنامهنویس و فردی که قصد اقتباس در این گونه موارد را دارد باز نیست و در نهایت برچسب ضدجنگی یا سیاهنمایی به او زده میشود و معدود آثار خلق شده نیز زیر نظر مستقیم و دقیق برخی نهادهای ذیربط است که این امر ناخودآگاه تبعات و نگرش منفی را در جامعه به این موضوع پدید آورده است.
مسئله دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که با وجود فراوانی آثار ادبی مرتبط با هشت سال دفاع مقدس در قالب داستان و خاطرهگویی، اغلب آنها آثاری با حال و هوای موجود در دهه 60 و مقارن با وقوع جنگ هستند؛ آثاری که اغلب در آنها شرح مبارزات و عملیاتهای رزمندگان ایرانی را شاهدیم؛ در حالی که حداقل در دو دهه اخیر یعنی 80 و 90 روابط و نوع نگاه و برداشتها درباره دفاع مقدس بسیار تغییر کرده است و بیشتر افراد به ویژه نسل جوان تئاتر تمایل دارد که به تبعات اجتماعی و فرهنگی هشت سال دفاع مقدس و تلقی مردم از آن دوران بپردازد.
ـ آیا در جریان نگارش این آثار، که اغلب به شکل خاطرهنویسی تدوین میشوند، به اعمال دیدگاهی متفاوت به منظور قابلیت طرح آنها در مدیومهای دیگری همچون سینما و تئاتر نیاز هست؟
از آنجا که صنعت سینما و تئاتر در ایران اقتصاد ضعیفی دارد، این کار به شکل ایدهآل انجام نمیشود. این اتفاق را میتوان با آنچه مثلاً در آمریکا در حال روی دادن است مقایسه کرد؛ در این کشور به دلیل فرایند نظاممند و دنبالهدار خلق آثار ادبی، شاهدیم که برای مثال وقتی فردی به نگارش زندگینامه خود و یا فرد دیگری مبادرت میورزد و یا مسئول ثبت خاطرات زندگی فردی خاص میشود و یا حتی براساس وقایع تاریخی به شکلی کاملاً تخیلی به نگارش رمانی میپردازد، از ابتدا قراردادهای او با ناشر و اینکه قرار است از این اثر ادبی چه بهرهوریهای دیگری همچون اقتباس نمایشی و یا سینمایی شود نیز مشخص میشود. لذا نگارنده در زمان خلق اثر به همه این وجوه و اینکه اثرش تا چه اندازه باید قابلیت دراماتیک شدن داشته باشد میاندیشد. به هر حال هر مدیوم فرهنگی، ادبی و هنری اقتضا و ویژگیهای خاص خود را دارد و شخص نویسنده باید در زمان پدید آوردن اثر اشراف کامل به مختصات و ویژگیهای سایر عرصههای ادبی داشته باشد.
ـ چه سازوکاری را به منظور تشویق و حمایت از نمایشنامهنویسان برای نگارش آثار اقتباسی از ادبیات دفاع مقدس پیشنهاد میکنید؟
در پاسخ باید به این نکته اشاره کنم که چون حوزه دفاع مقدس منحصر به یک و یا چند نهاد و ارگان خاص شده است، احتمال دارد یک نویسنده در عین علاقهمندی به نگارش آثاری در این حوزه، چندان رغبتی به همکاری با این سازمانها و نهادها نداشته باشد. این امر موجب میشود که خیلی از این نویسندگان در عین شایستگی عطای آن را به لقایش ببخشند که این خود یکی از آسیبهای جدی است که ادبیات نمایشی انقلاب و دفاع مقدس را تهدید میکند.
مسئله بعدی نگاه خاصی است که در برخی از نهادهای متولی وجود دارد و گاه آنچنان بر روی متن و اجرای آثار نمایشی مرتبط با این عرصه دقیق و حساس میشوند که در نهایت آثار تولید و اجراشده را به اثری خنثی یا ضعیف و مقطعی تبدیل میکنند. در چنین شرایطی یک نویسنده وقتی با این دو عامل بازدارنده روبرو میشود ترجیح میدهد که با پرداختن به ژانرهایی همچون اجتماعی و کمدی خود را درگیر مسائل اینچنینی که بسیار نیز دست و پاگیر است نکند. بازخوانی و بازبینیهای مکرر کارشناسان این نهادها در مواجهه با آثار نمایشی ذهنیت منفی را در میان اهالی تئاتر به ویژه نسل جوان فعال در این حوزه ایجاد میکند و در نهایت آنها صلاح میدانند که ظرفیت و توان تخصصی خود را در حوزههای دیگری صرف کنند.
برای برونرفت از چنین وضعیتی که چندان هم به صلاح تئاتر انقلاب و دفاع مقدس نیست، باید سعی و اهتمام ویژهای شود که تولیت این عرصه از دست نهاد و سازمانهای خاصی خارج و به گستره فعالیتهای تئاتری به شکل عمومی آن سپرده شود. این امر که تفکیکی در میان فعالان این عرصه از فعالان سایر عرصهها نمیشود و اینکه مثلاً سالنی صرفاً به نمایش آثار انقلابی و دفاع مقدسی اختصاص دارد، چندان به صلاح هنرهای نمایشی به ویژه در پرداختن به موضوعات خاصی همچون دفاع مقدس نیست و باید اجازه دهیم که تئاتر بتواند حیات طبیعی و عادی خود را داشته باشد و از مدیریت گلخانهای و پرورش عدهای از فعالان تئاتری به منظور تأمین نیروهایی که صرفاً تئاتر انقلابی و دفاع مقدسی تولید کنند بپرهیزیم و اجازه بدهیم همه اهالی تئاتر با تعدد و تنوع سلیقه و دیدگاههای خود در این عرصه همچنان فعال و پویا باقی بمانند.
مسئله دیگری که شاید بتوان در این مرحله به آن پرداخت پرهیز از نگاه غیرفرهنگی در تئاتر دفاع مقدس است. تسلط نگاهی نظامی، خشک و غیرمنعطف راه را برای طرح برخی ایدههای نو و بکر در این حوزه خواهد بست. در نتیجه، در یک بازه زمانی حتی به فرض تولید چشمگیر آثاری در گونه دفاع مقدس شعارزدگی و پرداخت کلیشهای را شاهدیم.
ـ چرا در «تئاتر فجر» بخشی به چهلسالگی انقلاب اختصاص ندارد؟
موافق بودم که اساساً تفکیکی نشود و بخش مستقلی را به چهل سالگی انقلاب اسلامی اختصاص ندهیم، چراکه اصلاً فلسفه وجود جشنوارهای به نام «تئاتر فجر» پیروزی انقلاب اسلامی است و با در نظر گرفتن چنین بخشی در ساختار اجرایی جشنواره آگاهانه و یا ناآگاهانه به دنبال تفکیک و مرزبندی هستیم که این امر ذهنیتهای بدی را در پی دارد و سبب میشود نه تنها مخاطبان بلکه دستاندرکاران جشنواره و آنهایی که در این رویداد بزرگ تئاتری اثری ارائه دادهاند، احساس خودی و غیرخودی پیدا کنند، در صورتی که «تئاتر فجر» باید محلی برای انسجام و همگرایی بیشتر اهالی تئاتر باشد.
ـ نگارش کتابهایی همچون «در پی عشق دویدن»، که در آن نکات دراماتیک آثار ادبی دفاع مقدس وجود دارد، چقدر در بهبود شرایط اقتباسهای نمایشی مثمرثمر است؟
قطعاً انتشار این آثار بسیار به ادبیات داستانی، ادبیات نمایشی و حتی اقتباسهای سینمایی کمک خواهد کرد. همان طور که اشاره شد، متأسفانه به دانش اقتباس طی این سالها کمتر پرداخت شده است و نیازمند آن هستیم که سیری علمی را در این فرایند دنبال کنیم. این کتاب و نمونههایی نظیر آن قادر خواهد بود که مصداقها و نمونههایی واضح و راهگشا را برای علاقهمندان شرح دهد و شگردهای فرایند اقتباس را نیز تا حدودی به مخاطبان بنمایاند. آثاری از این دست به مخاطبان خود به منظور علاقهمندی بیشتر برای اقتباسهای نمایشی از موضوعات ارزشی انقلاب و دفاع مقدس ایده و الگو خواهند داد. باید امیدوار بود که این گونه رویکردهای پژوهشی در زمینه تئاتر دفاع مقدس با قدرت و صلابت بیشتری به انجام خواهد رسید و در آینده شاهد تألیف آثار بیشتری باشیم.
گفتوگو از امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام