به گزارش
ایکنا از اردبیل، رشاد خلیفه در خانوادهاى از صوفیان مصر در شهر طنطه متولّد شد و در سال ۱۹۷۱ میلادى در شهر مکه رسماً در جرگه نائبان مکتب تصوّف درآمد. او تحصیلات خود را تا کارشناسى در دانشکده کشاورزى عینالشمس قاهره گذراند و سپس کارشناسى ارشد خود را در دانشگاه آریزوناى آمریکا سپرى کرد. آنگاه دکتراى خود را در دانشگاه کالیفرنیاى آمریکا در رشته بیوشیمى گیاهى دریافت کرد.
او به مدت سه سال با استفاده از رایانه در مورد قرآن تحقیق کرد و کتاب خود را تحت عنوان «معجزة القرآن الکریم» در سال ۱۹۸۳ به رشته تحریر درآورد و به زبان انگلیسى نیز در آمریکا منتشر ساخت.
وى تمام کوشش خود را براى کشف معانى و اسرار حروف مقطعه قرآن به کار برد و هدفش این بود که اثبات کند رابطه نزدیکى میان حروف مقطعه قرآن وحروف سورهاى که در آغاز آن قرار گرفته وجود دارد.
او معتقد بود مثلاً تعداد حرف «ص» که در سوره ص آمده به تناسب مجموع حروف سوره از هر سورهاى بیشتر است و نیز حرف «ن» در سوره قلم بزرگترین رقم نسبى را در ۱۱۴ سوره قرآن دارد. وى علاوه بر این به سراغ عدد ۱۹ رفت و معتقد بود که آن، یک عدد اساسى در قرآن مجید است که از تسعة عشر(که در آیه ۳۰ مدثّر آمده است) گرفته شده و اعداد بسیارى از آیات و کلمات قرآن بر آن منطبق است و یک نظام ریاضى را ارائه مىدهد.
پس از وى عدّهاى به طرفدارى از او و جمعى به مخالفت با او برخاستند و سرانجام ثابت شد که ادعاهاى او در موارد متعددى پذیرفته نیست و باید آن را سلیقهاى دانست و متوسّل به تکلّفاتى شد. مثلاً در مورد حرف «ق» و این که عدد آن در سوره ق به نسبت از همه سورهها بیشتر است تردید به وجود آمد، و یا درمورد عدد نوزده در مواردى به تکلّف افتاد؛ مثلاً تعداد حروف سوره «ن والقلم» قابل تقسیم بر عدد نوزده نیست. او ناچار شد «ن» را به صورت «نون» بنویسد و محاسبه کند تا نتیجه درست از آب دربیاید، و یا واژه «اسم» در قرآن مجید که او آن را نوزده بار مىدانست، معلوم شد ۲۲ بار آمده است به همین دلیل مواردى از آن را به بهانههاى مختلف به حساب نیاورد تا عدد نوزده درست شود.
به طور کلّى او اسلوب منطقى را در موارد شمارش اعداد رعایت نکرد. بعضى به دلیل اصرار او در مورد عدد نوزده که یکى از شعارهاى بهاییان است(ماههاى سال را نوزده ماه و هر ماه را نوزده روز حساب مىکنند) وى را متهم به بهائى بودن کردهاند.
بى آن که بخواهیم او را متّهم به این موضوع کنیم، این مطلب معروف است که او در اواخر عمر خود از اسلام فاصله گرفت و مدّعى نبوّت شد. هواداران او از او برگشتند و سرانجام او را کشتند.
اکنون به سراغ شرح کشف مزبور مىرویم:
رشاد مىگوید: مىدانیم که قرآن ۱۱۴ سوره دارد که از میان آنها ۸۶ سوره در مکّه نازل شده و ۲۸ سوره در مدینه، و از میان مجموع سورههاى قرآن ۲۹ سوره است که در آغاز آنها «حروف مقطعه» آمده است.
جالب این که این حروف مجموعاً درست نصف حروف بیست و هشتگانه الفباى عربى را تشکیل مىدهد و این حروف مقطعه عبارتاند از: ا، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ک، م، ن، هـ، ى که گاهى آنها را «حروف نورانى» نیز مى نامند.
او مىگوید: سالها بود که مىخواستم بدانم معناى این «حروفِ به ظاهر از هم بریده» در آغاز سورههاى قرآن چیست؟ و هرقدر به تفاسیر مفسّران بزرگ وآراء مختلفى که در این زمینه داده بودند مراجعه کردم قانع نشدم، از خداوند بزرگ یارى جستم و به مطالعه دست زدم؛ ناگهان به این فکر افتادم که شاید میان این حروف، و حروف همان سورهاى که آنها در آغازش قرار گرفته، رابطهاى وجود داشته باشد.
امّا بررسى تمام حروف چهارده گانه نورانى در ۱۱۴ سوره قرآن و تعیین نسبت هریک از آنها و محاسبات فراوان دیگرى که مىباید در این زمینه انجام بشود چیزى نبود که بدون استخدام کامپیوتر امکان پذیر باشد؛ لذا قبلاً تمام حروف مزبور را در ۱۱۴ سوره قرآن به طور جداگانه و همچنین مجموع حروف هر سوره را دقیقاً تعیین کرده، با شماره هر سوره، به کامپیوتر(براى انجام محاسبات بعدى) سپردم. این کار و مقدمات دیگر در مدّت دو سال عملى شد.
سپس یک سال تمام براى انجام محاسباتى که به آن اشاره شد وقت گذاشتم. نتیجه این محاسبات جالب بود و براى نخستین بار در تاریخ اسلام پرده از حقایق تازهاى برداشت که اعجاز قرآن را از نظر ریاضى(علاوه بر جنبه هاى دیگر) روشن کرد.
این محاسبات براى ما روشن ساخت که میزان هر یک از حروف چهاردهگانه در هرسوره از ۱۱۴ سوره قرآن، به نسبت مجموع حروف آن سوره، چند درصد است. به عنوان مثال، پس از محاسبه مى یابیم که نسبت حرف «ق» که یکى از حروف نورانى قرآن(حروف مقطعه) است، در سوره «ق» بزرگترین رقم را دارد(۷۰۰/۶ درصد) و در درجه اوّل در میان سوره هاى قرآن است. بعد از آن سوره «قیامت» قرار دارد که تعداد قاف هاى آن نسبت به حروف سوره مزبور (۹۰۷/۳ درصد) مى باشد و پس از آن سوره «الشمس» است (۹۰۶/۳ درصد)؛ و همان طور که ملاحظه مى کنیم تفاوت سوره قیامت و الشَّمسْ فقط یک هزارم درصد است!
و به همین ترتیب این نسبت را در تمام ۱۱۴ سوره قرآن به دست مىآوریم(نه تنها درباره این یک حرف، بلکه درباره تمام حروف چهارده گانه نورانى) وبدین شکل، نسبت مجموع حروف هریک از سورهها با یکایک این حروف روشن مىشود.
اکنون به نتایج خوبى که از این محاسبات به دست آمده توجّه فرمایید:
۱) نسبت حرف «ق» در سوره «ق» از تمام سورههاى قرآن بدون استثناء بیشتر است. یعنى آیاتى که در طى ۲۳ سال، دوران نزول قرآن، در ۱۱۳ سوره دیگر قرآن آمده آن چنان است که حرف «ق» در آنها کمتر به کار رفته است، و این راستى حیرت آور است که انسانى بتواند مراقب تعداد هریک از حروف سخنان خود در طول ۲۳ سال باشد، و در عین حال آزادانه مطالب خود را بدون کمترین تکلفى بیان کند. مسلماً چنین کارى از عهده یک انسان بیرون است، حتّى محاسبه آن براى بزرگترین ریاضى دانها بدون کمک مغزهاى الکترونیکى ممکن نیست.
اینها همه نشان مىدهد که نه تنها سورهها و آیات قرآن بلکه «حروف قرآن» نیز روى حساب و نظام ریاضى خاصى است که فقط خداوند، قادر به حفظ آن مىباشد. همچنین محاسبات نشان داد که حرف «ص» در سوره «ص» نیز همین حال را دارد. یعنى مقدار آن به تناسب مجموع حروف سوره، از هر سوره دیگر قرآن بیشتر است؛ و نیز حرف «ن» در سوره «ن وَ الْقَلَمِ» بزرگترین رقم نسبى را در ۱۱۴ سوره قرآن دارد. تنها استثنائى که در این زمینه وجود دارد، سوره «حِجْر» است که تعداد نسبى حرف «ن» در آن بیشتر از سوره «ن و الْقَلَمِ» است، امّا جالب این است که سوره حِجْر یکى از سوره هایى است که آغاز آن «الر» مىباشد و بعداً خواهیم دید این سورهها که آغاز آنها «الر» است باید همگى در حکم یک سوره محسوب شود، و اگر چنین کنیم نتیجه مطلوب به دست خواهد آمد؛ یعنى نسبت تعداد «ن» و مجموع سورههاى مذکور از سوره «ن وَالْقَلَمِ» کمتر خواهد شد.
۲) چهار حرف «المص» را در آغاز سوره اَعْراف در نظر بگیرید، اگر الفها، لامها، میمها، و صادهایى را که در این سوره وجود دارد با هم جمع کنیم، و نسبت آن را با حروف این سوره بسنجیم، خواهیم دید که از تعداد مجموع آن در هر سوره دیگر قرآن بیشتر است.
همچنین چهار حرف «المر» در آغاز سوره رَعْد همین حال را دارد، و نیز پنج حرف «کهیعص» در آغاز سوره مَرْیَم اگر روى هم حساب شوند، از مجموع این پنج حرف در هر سوره دیگر قرآن فزونى دارند.
در این جا به چهره تازه ترى از مسئله برخورد مى کنیم که نه تنها یک حرف جداگانه در این کتاب آسمانى روى حساب و نظم خاصى گسترده شده، بلکه حروف متعدّد آن نیز چنان وضع حیرت آورى دارد.
استاد مزبور ضمن این مطالعات به نکات دیگرى نیز دست یافته که به ضمیمه نکات تازهاى که مى توان از آن استنتاج کرد از نظر خوانندگان مىگذرانیم:
۱- رسمالخط اصلى قرآن را حفظ کنید
او مىگوید: تمام این محاسبات در صورتى صحیح است که به رسمالخط اصلى و قدیمى قرآن دست نزنیم(مثلاً اِسْحق و زَکوة و صَلوة را به همین صورت بنویسم، نه اسحاق و زکات و صلاة) در غیر این صورت محاسبات ما به هم خواهد خورد.
۲- دلیل دیگرى بر عدم تحریف قرآن
این تحقیقات نشان مى دهد که در قرآن مجید حتى یک حرف نیز کم وزیاد نشده، و الّا به طور مسلم محاسبات ما روى قرآن کنونى صحیح از آب درنمى آمد.
۳- اشارات پرمعنا
در بسیارى از سوره هایى که با حروف مقطعه آغاز مى شود پس از ذکر این حروف، اشاره به حقانیت و عظمت قرآن شده است، مانند:
الم * ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ
و این خود اشاره لطیفى به ارتباط حروف مزبور با اعجاز قرآن است.
نتیجه
از مجموع بحث فوق چنین نتیجه مىگیریم که حروف قرآن کریم که طى ۲۳ سال بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حساب دقیق و منظمى دارد و هر یک از حروف الفبا با مجموع حروف هر سوره داراى یک نسبت ریاضى کاملاً دقیق است که ایجاد و نگهدارى چنین نسبتى براى بشر در کلمات و نوشتههاى خود ـ بدون استفاده از مغزهاى الکترونیکى ـ امکان پذیر نیست. شکى نیست که بررسىهاى دانشمند مزبور، چون آغاز راه است خالى از نقایصى نیست که باید با حوصله تمام به وسیله دانشمندان دیگر تکمیل یا اصلاح گردد، به همین دلیل ما هیچ گونه تضمینى بر درستى و نادرستى آن نمى دهیم تا مطالعات دیگرى روى آن انجام شود.
این نکته نیز حائز اهمیت است که نامبرده که در آمریکا مىزیست، با نهایت تأسف بعد از مدتى به طورى که معروف است، از راه راست منحرف شد و سخنان نسنجیدهاى گفت و اصالت اسلامى خود را از دست داد.
در این اواخر افراد دیگرى سعى کردهاند نظم ریاضى و اعجاز عددى قرآن را گسترش دهند و بین الفاظى مانند لیل و نهار، جنت و نار، ارض و سما، شمس وقمر، مانند آنها روابط خاصى پیدا کنند که آن هم کوشش موفقى نبوده است.
منبع: کتاب مبانی تفسیر قرآن، اثر آیتالله ناصر مکارم شیرازی، چاپ اول، ۱۳۹۵.
تهیه و تنظیم: تقی قاسمیخادمی