به گزارش ایکنا؛ نشست نقدی و بررسی کتاب «عقلانیت اخلاقی عربی و تأثیر سنت خسروانی»، اثر محمد عابدالجابری و ترجمه سیدمحمد آلمهدی، روز چهارشنبه، ۱۷ بهمنماه، با حضور مترجم اثر، قاسم پورحسن و علی مرادخانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سیدمهدی آل مهدی در این نشست به بیان اهمیت نقد پرداخت و اظهار کرد: واقعیت این است که نقد باران رحمتی است که به بوستان اندیشه رو آورده است. نقد باید سه کار انجام دهد و به عبارتی سه سود دارد: نخست اینکه تصحیح معرفت میکند؛ دوم اینکه تنوع در تولید اثر دارد؛ سوم فایده نقد هم سهیم شدن در طلب حقیقت است. باید اعلام کنم چون چنین نقدهایی از آثار و اندیشه الجابری صورت گرفته است، ایشان شهره شهر شده و شهرت ایشان نتیجه نقد اوست.
وی ادامه داد: نقد در جهان عربی پیش از اسلام هم وجود داشته است؛ چنانکه در بازار شعرا جمع میشدند و آثار همدیگر را نقد میکردند. البته در آن زمان نقدها ناظر به فرم بوده و بیشتر حاوی پند و اندرز بوده است. بعد از ظهور اسلام فضای دانشگاه بغداد و حلب و سایر دانشگاههای عالم اسلام آکنده از مباحثی پیرامون ایمان و کفر، مخلوق بودن یا مخلوق نبودن قرآن و مسئله جبر و اختیار بوده است. این امر نشان میدهد که بحث و نقد همواره در عالم اسلام وجود داشته است.
وی یادآور شد: کسانی که جابری را نقد کردند بسیارند و نقدهای ایشان مفید و خوب است. اساساً جابری دانشجویان خود را به شکلی تربیت نکرده است که از او دفاع کنند. وقتی آثار جابری را نقد میکنند، ایشان در مقام پاسخ نمیگوید که من میخواهم به شما جواب بدهم بلکه اذعان دارد میخواهم اشتباهاتم را توضیح بدهم. به همین خاطر است که من شیوه تواضع ایشان هستم. الجابری یکسال بعد از انتشار این کتاب بازنشسته شد. ایشان طی همه این سالها حاضر نشد بیرون از کشور مغرب درس بدهد. خصلت دیگر ایشان این است که صاحب مبادی و اصول است و به یکسری مبانی پایبند و معتقد است.
آل مهدی در پایان تأکید کرد: سالی نیست که 8 تا 10 رساله دکتری درباره جابری نوشته نشود. ایشان همیشه مطرح بوده و هست. در پایان من میخواهم بیشرمانه سخن بگویم و به منتقدان جابری در ایران اشاره کنم. حقیقت این است که مطبوعات ایران در خصوص جابری برخورد خوبی داشتند اما در این بین، یک جریان ضعیفی وجود دارد که از نگاه «ما چقدر خوبیم» به جابری نگاه میکند. مثلا یکی از همین مطبوعات در مصاحبهای از من سوال کرد: کدام متفکر ایرانی میتواند با الجابری رویارویی کند؟! سوای مصاحبهها، مقالاتی مثلا با عنوان «آنارشیسم جابری» در مطبوعات منتشر شده است.
در ادامه نشست مرادخانی به بیان نظرات خود پیرامون اثر پرداخت و گفت: فهم من از کتاب با دو ناقد دیگر متفاوت است. من کار الجابری را یک کار کاملاً ایدئولوژیک میدانم. مباحث ایشان در واقع «کلمه حق یراد به الباطل» است. من به ایشان عرض میکنم درست است که شما درد تجدد و توسعه دارید اما مقصر دست نیافتن شما به این دو شیخ الرئیس نیست. من فکر میکنم الجابری میخواهد به توسعه و تجدد برسد اما اینگونه نیست که ایرانیان مقصر عقبافتادگی اعراب باشند.
وی افزود: الجابری مانند استراتژیستها بی درنگ به این سمت میغلطد که نسخه تام و تمامی بر مبنای ایدئولوژی خاص خود ارائه کند. از این منظر فهم من با تلقی اساتید متفاوت است. وانگهی این چیزی نیست که بشود روی آن خط کشید. مسئله جابری مسئله اسلام ایرانی یا به تعبیری، ایران پیش از اسلام و ایران بعد از اسلام است. ایشان ناراحت است از اینکه چرا ما مغز را گرفتیم و پوست را دور انداختیم؛ یعنی معنویت اسلام را گرفتیم و عربیت را کنار گذشتیم.
در ادامه نشست پورحسن به نقد اثر پرداخت و اظهار کرد: پیش از کتاب الجابری، سه کتاب مهم درباره نظام اخلاقی اسلامی نوشته شده است. اولین اثر برای احمد امین است با عنوان «الاخلاق». احمد امین به صراحت اعلام کرده است که اعراب نظام اخلاقی نداشتند و تولید هم نکردند بلکه نظام اخلاقی اسلام را پذیرفتند. دومین اثر، کتاب دکتر مبارک است با عنوان «الاخلاق عند الغزالی» که در آن دیدگاه اخلاقی غزالی را بیان کرده است. کتاب سوم، کتاب «تاریخ الاخلاق» یوسف موسی است. با این توصیف کتاب الجابری چهارمین کتاب درباره سنت اسلامی و اخلاقی است.
وی ادامه داد: من به کتاب الجابری چند نقد دارم. یکی اینکه ایشان فهم بالاستقلال از حوزه عقلانیت ما ندارد. وقتی ایشان از فلسفه عربی صحبت میکند اولین پرسش این است که شما چه تعریفی از این فلسفه دارید؟ فلسفه یعنی تفکر آزاد عقلی و از این جهت ملک طلق کسی نیست. به همین دلیل کسی نمیتواند فلسفه اسلامی را فلسفه ایرانی یا فلسفه ترکی یا عربی بنامد.
پورحسن تصریح کرد: جابری در جدال میان کلام و عرفان و برهان ترجیحش کلام اشعری است. متأسفانه ما فهم درستی از تفکر اشعری نداریم. شهید مطهری صراحتاً میگوید اشعری مخالف عقل است. این تصور بی تردید نادرست است. در عین حال، تفکر اشعری به همراه فقه شافعی در نظریه نظام بیانی الجابری راه برونرفت نیست. الجابری اعلام میکند بنیاد اخلاق عقل است و نمیگوید بنیاد اخلاق اشعریت است. به عبارت دیگر، ما با تفکر اشعری راه برونرفت نداریم.
در پایان یادآور میشود محمد عابد جابری استاد فلسفه و اندیشه عربی اسلامی دانشکده ادبیات در رباط و از روشنفکران بنام معاصر جهان عرب بود. او در سال ۱۹۳۶ متولد شد و در سال ۱۹۶۷ دیپلم مطالعات عالی در فلسفه را گرفت و سپس به مدرک دکترا با موضوع دولت در فلسفه در سال ۱۹۷۰ از دانشکده ادبیات رباط نائل شد. یکی از برنامههای پژوهشی وی که تاکنون منجر به چاپ چهار جلد کتاب شده، نقد عقل عربی است. وی بر آن است میتوان نقد عقل عربی زمینه را برای قرائتی علمی و آگاهانه از میراث مهیا کرد. جابری عقل عربی را نتیجه فرهنگی میداند که بر سه نظام معرفتی استوار است: نظام زبانی عربی یا بیان؛ نظام غنوسی ایرانی هرمسی یا عرفان و نظام عقلانی یونانی یا برهان.
انتهای پیام