«سوآرم»؛ تأکید بر نظام‌مندی ذرات کائنات و اقرار به خدایی که ناظم آن است
کد خبر: 3789911
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۰

«سوآرم»؛ تأکید بر نظام‌مندی ذرات کائنات و اقرار به خدایی که ناظم آن است

گروه هنرــ نمایش«سوآرم» که از کشور مجارستان در جشنواره «تئاتر فجر» شرکت کرده با بیانی بدیع و با استفاده از شیوه اجرای یک نمایش مدرن و فیزیکال سعی در بیان موجز اما کافی نظام‌مندی جهان و تمامی ذرات عالم با تکیه بر اراده الهی دارد.

به گزارش ایکنا؛ تالار قشقایی تئاتر شهر، روز سه‌شنبه 23 بهمن، میزبان اجرای نمایش «سوآرم» به کارگردانی گابور گادا از کشور مجارستان در بخش تئاتر ملل سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی«تئاتر فجر» بود؛ نمایشی که با استفاده از برخی ایده‌های نمایش خلاق و تئاتر مشارکتی سعی در القای یک تفکر انسانی و ارزشی داشت، چیزی که از آن می‌توان تعبیر به عنصر وجودی هر یک از مخلوقات الهی در کره خاکی کرد و همچنین تأویل آن به سمت و سوی مبدأ خلقت بود.

«سوآرم» با استفاده از سبک تئاتر مدرن و پیشرو و به دور از فضای متعارف تئاتری متکی بر سیستم بسته تئاتری که هیچ‌گونه تعاملی با مخاطب به عنوان ضلع و یا دیوار چهارم صحنه ندارد، به شکلی کاملاً کارگاهی و خلاقانه به روی صحنه رفت و البته در این سبک و شیوه اجرای تئاتر همواره باید انتظار هر گونه پیامد و یا پیشامد غیرمترقبه را داشت که مسیر و روند نمایش را تا رسیدن به نقطه مطلوب که هدف از آن است، منحرف می‌سازد اما این نمایش فارغ از اینکه روند اجرایی خود را به یک برایند و نتیجه غایی ختم کند، درصدد بود تا با درگیرکردن ذهن مخاطب خود در یک فرایند طرح شده، به مدد برداشت و میزان درک مخاطب خود، همه آنها را تنها نسبت به یک موضوع محتوم در کائنات به تفکر وادار نماید، چه بسا که این تفکر برخلاف ایده‌پرداز نمایش باشد و یا در راستای آن.

نمایش اجرا شده از سوی گروه آرتوش کشور مجارستان را می‌توان از منظر ساختاری به دو بخش و البته اپیزودیک تقسیم کرد به این معنی که هر چند این دو بخش مستقل از یکدیگر هستند اما از نظر مضمونی قرار است بخش دوم، ایده طراح و کارگردان آن را در بخش اول، کامل کند.

در بخش اول، کارگردان به عنوان تسهیلگر در صحنه حاضر شده و به توضیح در مورد هدف و فلسفه اجرای این نمایش که البته پیش از آن توضیحات را به شکل ترجمه شده در اختیار مخاطبان گذاشته است، می‌پردازد و بعد با استفاده از چراغ‌های لیزری(laser pointer) که آنها را در اختیار مخاطبان نمایش قرار می‌دهد، از آنها می‌خواهد نقاط نورانی قرمز رنگ آن را بر روی صفحات بک‌گراند صحنه و بر روی مفاهیم خاصی که  بر روی آن پدیدار می‌شود بیاندازند؛ در حقیقت این تستی نمایشی است که میزان پراکندگی افکار مخاطب و تمایل آنها به همگرایی و ایجاد اتحاد در نقطه‌ای مشترک را می‌سنجد و تلویحاً تأکید بر این نکته که هر کدام از ما  صرفنظر از همه قابلیت‌ها و توانایی‌هایی که داریم، در موقعیتی مشابه بسان یک نقطه نورانی ناچیز و کم‌ارزشی هستیم که اگر در یک جا گردآییم قادر هستیم بر اثرگذاری خود، قوت و توان بیشتری ببخشیم.

«سوآرم»؛ تأکید بر نظام‌مندی ذرات کائنات و اقرار به خدایی که ناظم آن است

مخیرکردن مخاطبان در انتخاب برخی واژگان برحسب علاقه و اینکه ممکن است در مواجهه با برخی از این واژگان مشارکت حداکثری و فراوانی را شاهد باشیم، نشان از این مسئله دارد که در صورت اتحاد و انسجام اغلب ما بر روی یک مسئله و عزم و اراده برای به دست آوردن آنها قادر به تحقق آن نیز خواهیم بود و این امر یک قرار و قانون محتوم در کلیه مناسبات کهکشانی و کائناتی است که قائل به وحدانیت خالق آن هستیم.

درخواست از مخاطبان به منظور تاباندن نور چراغ‌های لیزری بر روی بدن بازیگر رقصنده نمایش در فضایی موهوم و نسبتاً تاریک صحنه که با حرکات موزون و منسجم او نیز همراه می‌شود، به نوعی تداعیگر این نکته است که می‌توان حتی به قدر نقطه نورانی کوچکی، حرکت و تکاپویی هر عنصر حرکتی و کنشگر و سیال در مدار کائنات را در اختیار گرفت و بر روی آن اثر گذاشت.

تا به اینجا بخش نخست نمایش به مدد مشارکت مخاطبان آن به پایان می‌رسد و با آغاز بخش دوم، شخص بازیگر نمایش که در مقابل ویزور دوربینی قرار گرفته است و چهره او در ابعاد وسیع روی پرده در مقابل مخاطب است انگار که از آنچه چهره او را منعکس کرده است، خرسند نیست و سعی در شکستن آینه فرضی دارد اما با شکسته شدن آن شاهد هستیم که همان چهره نه‌چندان مقبول او نیز در  ابعاد مختلفی انعکاس می‌یابد؛ به شکلی این کنش نمایشی تأکید بر بازگشت به خویشتن خویش دارد و بازشناسی خود نه از روی غرور و تکبر بلکه با پذیرفتن وضعیت موجود و سعی در بازگشت به اصالت همانند مثل معروفی که می‌گوید: «آینه چون نقش تو بنمود راست/ خود شکن آینه شکستن خطاست» و در نهایت بازیگر نمایش آینه را به حالت اولیه خود باز می‌گرداند.

بازی با براده‌های آهن، میخ و پیچ با استفاده از صفحه‌ای سفید که پشت آن آهنربایی قوی کار گذاشته شده است و یا تصویر کردن حرکات فرم بازیگر با استفاده از سنسور‌های تصویری بر روی پرده در قالب مجموعه ذراتی که گردهم می‌آیند تا پیکره او را تشکیل دهند و بعد متفرق شده و دومرتبه در قالب پیکره مرد بازیگر تجمیع می‌شوند اگر گزافه نگفته باشیم حکایت از نشر و حشر انسان در پایان این دنیا و آغاز دنیایی جدید دارد؛ «سوآرم» به طرز جالبی و با استفاده از ابزاری نه‌چندان ویژه به شکلی نمایشی اصل معاد؛ پدیده باورپذیر برای تمامی ادیان الهی را در جلوی چشمان مخاطب نمایش تداعی می‌کند.

بلافاصله حرکات بدن بازیگر این نمایش در تفرقه و تجمیع به مثابه پیکر یک انسان به صحنه‌ای از افق آسمانی متصل می‌شود که در آن، کوچ پرندگانی از قبیل سار یا پرستو که با حرکات مواج‌گونه خود در آسمان همان حس را به ذهن تقریب می‌سازند، نمایان می‌شود که حاصل از نگاه تیزبین طراح این نمایش به پدیده و رویدادهای پیرامون ما دارد و آن اینکه اتفاقاتی که شاید در نگاه نخست چندان اهمیتی نداشته باشند اما چنین پیش‌زمینه‌ای ذهنی که کارگردان از خلال اتفاقات نمایش تا به این لحظه آنها را به طرز ماهرانه‌ای چیدمان کرده است، ما را به این تفکر وامی‌دارد که بسیاری از پدیده‌های کم‌اهمیت و گذرا در طول زندگی ما، تذکر و تلنگر تصویری از آنچه هستند که باید نام آن را نظام‌مندی این جهان با جزئی‌ترین اجزای آن نامید.

«سوآرم»؛ تأکید بر نظام‌مندی ذرات کائنات و اقرار به خدایی که ناظم آن است

نظم اثبات‌شده از خلال این روند نمایشی، در پایان با تابلویی مبتکرانه که حاصل نگاه خلاقانه کارگردان است به این معنا ختم می‌شود که وقتی چنین تفکری حاکم شود که انسجام و اتحاد میان ذرات عالم را تصادفی و اتفاقی تلقی کند و آن را حاصل یک نیرو و قدرت لایزال نداند آن زمان است که همه چیزی را باید معلق و بی‌معنا مشاهده کرد و زمانی که با تمهید کارگردان نمایش، صندلی، میز، آدم‌های درون صحنه، نوازندگان و سازهای آنها در فضا به حالت معلق از یکدیگر می‌پراکنند، آن زمان است که باید به این موضوع اذعان کرد که قطعاً ذره ذره وجودی تمام پدیده‌های آفرینش، خالق و ناظمی داشته و دارد و خواهد داشت.

به قلم امیرسجاد دبیریان

انتهای پیام

 

captcha