روند تنزل کرسی‌های مرجعیت/ نظام تعلیم و تربیت انتقادپذیری را آموزش دهد
کد خبر: 3791027
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۷
مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه‌ تبیین کرد؛

روند تنزل کرسی‌های مرجعیت/ نظام تعلیم و تربیت انتقادپذیری را آموزش دهد

گروه جامعه ــ مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه‌ طباطبایی مرجعیت یافتن گروه‌ها را تابعی از شرایط سیاسی ـ اقتصادی کشور دانست و گفت: وقتی افراد با نگرش انتقادی تربیت نشده باشند، نگاه محدودتری پیدا می‌کنند و در زمینه انتخاب الگو آسیب‌پذیر می‌شوند.

علی اردشیر انتظاری، مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه‌ طباطبایی در گفت‌وگو با ایکنا؛ به نقش گروه‌های مرجع به عنوان الگوهای فرهنگی اشاره و بیان کرد: گروه‌های مرجع قشری هستند که معیارها، سلایق و انتخابات آنان مورد توجه بخشی از افراد جامعه قرار می‌گیرد و در حیات جمعی آنان تأثیرگذار است. این گروه‌ها در گذشته محدودتر بودند، اما امروز در عرصه‌های مختلف شاهد حضور گروه‌های مرجع هستیم.

مرجعیت یافتن گروه‌ها؛ تابعی از شرایط سیاسی ـ اقتصادی کشور

وی با بیان اینکه در برخی دوره‌ها، گروه‌های مرجع به دلیل مشکلات فرهنگی جامعه دچار آسیب شده‌اند، تصریح کرد: این امر از عملکرد غلط مجموعه دستگاه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نشئت می‌گیرد. مرجعیت یافتن سلبریتی‌ها اعم از بازیگران، خواننده‌ها و ورزشکاران در جامعه تابعی از شرایط اقتصادی و سیاسی کشور است چرا که نمی‌توان انتظار داشت نظام بانکداری، بروکراسی و سیاست‌گذاری فرهنگی کشور به صورت غربی باشد، اما افرادی همچون علامه حسن‌زاده به عنوان گروه مرجع مردم جامعه انتخاب شود. نمی‌توان در سیستم غربی یا شبه غربی و مدرن فعالیت کرد، اما یک عارف، روحانی و دانشمند به عنوان گروه مرجع معرفی شود.

جامعه‌ لذت محور

وی از مقتضیات جامعه‌ای که لذت‌محور شده است سخن گفت و اظهار کرد: در چنین جامعه‌ای فردی که شرایط لذت بردن را بیش از سایرین برای مردم تأمین کند، مرجعیت می‌یابد. وقتی الگوهای اقتصادی شبه نئولیبرالی شوند و از آرمان‌های انقلاب و الگوی اسلامی فاصله بگیرند، الگوها و گروه‌های مرجع نیز تابعی از همین شرایط و همسان با الگوهای غربی می‌شوند. همان‌طور که در جوامع غربی مرجعیت به سبب سرگرم کننده بودن به بازیگران، ورزشکاران و هنرمندان اختصاص یافته است، در کشور ما نیز همین وضعیت تسری می‌یابد.

کرسی‌های مرجعیت در جامعه لذت‌زده به سرگرمی‌سازان تعلق می‌یابد‌

وی به مرتبط بودن نظام ارزشی جامعه با انتخاب الگوها اشاره و با بیان اینکه صدا و سیما نیز در خدمت همین جریان رایج در کشور خواهد بود، گفت: در چنین شرایطی رسانه ملی نیز باید تابع علایق مردم باشد، بدین جهت سلبریتی‌ها هر روز نمود بیشتری پیدا می‌کنند و نحوه زندگی و علاقه‌مندی‌های آنان برای مردم بیان می‌شود. در شرایطی که مخاطب صرفا به دنبال لذت بردن است، اگر رسانه ملی به معرفی یک کارآفرین بپردازد، مخاطب خود را از دست می‌دهد؛ بدین‌گونه است که سطح الگوها تنزل داده می‌شود و به سمت مسائل سطحی‌تر می‌رود و جامعه‌ای که باید به سمت تولید و تلاش بیشتر برود، به ظواهر محدود می‌شود و کرسی‌های مرجعیت به سرگرمی‌سازان تعلق می‌یابد‌!

وی جریان جهانی‌سازی را در بعد فرهنگی به دنبال پررنگ کردن و غلبه دادن لذت‌های جسمانی بر لذت‌های معنوی دانست و گفت: جهانی‌سازی در پی آن است که توجه افراد را بیش از درون به بیرون و ظاهر محدود کند و زیبایی‌های جسمانی را بر زیبایی‌های اخلاقی ارجح دارد. به همین سبب شاهد افزایش گسترده میزان استفاده افراد از جراحی‌های زیبایی هستیم. در گذشته اخلاق، تریبت و خانواده افراد در انتخاب آنان به عنوان گروه‌های مرجع بسیار تأثیرگذار بود، اما در شرایط امروزی تنزل دادن ارزش‌ها سبب شده است، گروه‌‌های مرجع نیز کسانی باشند که شاخصه‌های ظاهری مقبول‌تری دارند.

تکلیف خود را با برخی روندها مشخص نکرده‌ایم!

مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه‌طباطبایی با تأکید بر اینکه هنوز تکلیف خود را با برخی روندها مشخص نکرده‌ایم و نتیجه آن آشفتگی فرهنگی موجود شده است، تصریح کرد: در 40 ساله ابتدایی پس از انقلاب اسلامی ایران ناچار بودیم از ابزار و الگوهایی که غرب به ما تحمیل کرده بود استفاده کنیم و از چهارچوب دولت و قانون استفاده کنیم اما باید در 40 ساله دوم انقلاب، تکلیف خود را با موضوعاتی همچون مدرنیته و جهانی شدن روشن کنیم. نمی‌توان جهانی اندیشید و بومی عمل کرد. جامعه با اسم و عنوان اسلامی نمی‌شود، چرا که بلد پلید، نتیجه پلید می‌دهد؛ اگر خواهان نتیجه طیب هستیم، باید بلد را نیز طیب سازیم؛ در غیر این صورت با اختلال فرهنگی در جامعه مواجه می‌شویم و این امر بر نظام تعلیم و تربیت و فعالیت‌های دانشگاهی ما نیز تأثیر می‌گذارد.

وی سکولار شدن را بار معنایی مدرنیته دانست و گفت: چطور می‌توان به دنبال ایجاد کشوری اسلامی بود اما پایه‌های فرهنگی آن را مبتنی بر سکولار شدن بنا نهاد. وقتی کارشناسان ما انقلاب اسلامی را پدیده‌ای مدرن می‌نامند، نمی‌توان انتظار داشت ره‌آوردهای دنیای مدرن که توجه به ظواهر است را در جامعه شاهد نباشیم.

سبک‌های زندگی یکسان، قدرت انتخاب را محدود کرده است

وی سبک زندگی رایج در جامعه را بین عموم مردم یکسان ارزیابی کرد و ادامه داد: نوع تفریح، انتخاب و عملکرد مردم یکسان شده است و این یکسان‌سازی سبب می‌شود در عرصه مختلف همچون الگوگیری نیز دامن‌گیر افراد شود، در صورتی که ما نیاز داریم نظام رسانه‌ای و تعلیم و تربیت زمینه‌ساز ایجاد تنوع شود. وقتی تنها ورزش مورد علاقه مردم فوتبال باشد، صرفا با سرامدان همان رشته آشنا می‌شوند و دایره انتخاب  برای الگوگیری نیز محدود می‌شود.

انتظاری در بخش دیگری از سخنان خود به ابعاد شخصیتی گروه‌های مرجع اشاره و بیان کرد: سلبریتی زمانی باید مرجعیت یابد که به لحاظ اخلاقی دارای مشخصه‌هایی باشد که محبوبیت ایجاد کند، اما در کشور ما هنرمندان صرف انجام و تسلط بر برخی امور هنری در بین مردم جایگاهی پیدا می‌کنند و سپس به ارائه نظر در زمینه‌های مختلف می‌پردازند و بر ذهنیت مرم در عرصه‌هایی بجز هنر نیز تأثیر می‌گذارند در صورتی که در بسیاری از موارد در سایر زمینه‌ها از شایستگی ارائه نظر برخوردار نیستند.

نگاه محدود نتیجه تربیت غیرانتقادی

مدیرگروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه‌طباطبایی غیرانتقادی بودن مردم را نیز در به وجود آمدن چنین شرایطی مؤثر خواند و گفت: وقتی نظام رسانه‌ای و تعلیم و تربیت با الگوهای القایی فعالیت می‌کنند و افراد را انتقادپذیر تربیت نمی‌کنند، افراد نیز نسبت به کسانی که در موقعیت بالاتری قرار دارند، انفعال پیدا کرده و گمان می‌کنند فردی که در یک جنبه از تخصص و مهارت برخورداراست در سایر زمینه‌ها نیز دارای تبحر است، در صورتی که اگر فردی انتقادپذیر تربیت شده باشد، می‌تواند تشخیص دهد که توانمندی‌های افراد در چه شاخصه‌هایی است و آن را تسری به تمام ابعاد وجودی آنان ندهد. وقتی افراد با نگرش انتقادی تربیت نشده باشند، نگاه محدودتری پیدا می‌کنند و آسیب‌پذیر می‌شوند.

انتهای ‌پیام

captcha