به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم افتتاحیه دومین همایش ملی «علوم انسانی قرآنبنیان»، امروز، ۲۹ بهمن، با حضور جمعی از استادان دانشگاه، دانشجویان و علاقهمندان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم حجتالاسلام بصیری بیان کرد: بحث تحول در علوم انسانی مدتهاست که مطرح است و ادبیات تحول نیز ادبیات غالبی است. ادبیاتی که از طرف حاکمیت و به طور خاص از جانب رهبر انقلاب مطالبه شده و در حیطههای دانشگاهی و حوزوی در حال پیگیری است.
وی در ادامه افزود: مسئله تحول در علوم انسانی این گونه است که اکنون از ضرورت آن عبور کردهایم و افراد نیز روی مبانی و روش در تحول بحث میکنند. امروزه تحول در علوم انسانی ضرورت جهانی پیدا کرده است، اما در ایران اسلامی به برکت انقلاب و وجود بنمایههای نخبگانی، مسئله تحول در علوم انسانی شتاب بیشتری گرفته است و الا در میان همه اندیشمندان مسئله تحول در علوم انسانی جدی شده است.
بصیری تصریح کرد: مبانی علوم انسانی و ایجاد آن از قرن ۱۹ در غرب شکل گرفت. وقتی گفته میشود علوم انسانی خاستگاهش غرب است، اختلاف ما با غرب اختلاف جغرافیایی نیست. دلیل این اختلاف در مبانی و دوم در مسائل است. علوم انسانی در غرب بومی بود و با مسائل خاص خودشان شکل گرفت، در حالی که مشرق زمین مسائل و معضلات غرب را ندارد.
وی در ادامه بیان کرد: لذا اگر از تحول در علوم انسانی صحبت میکنیم و معتقدیم که باید علوم انسانی غرب نقد شود، بحث جغرافیایی مراد نیست. این تحول نیز باید در چهار ساحت باشد، یکی محتواست که از آن به اسلامیسازی تعبیر میکنیم، دیگری بومیسازی است، یعنی اینکه علوم انسانی چه مسائلی را باید حل کند؟ همچنین روزآمدی و کاربردمندی نیز ساحات سوم و چهارم هستند.
دبیر دومین همایش ملی علوم انسان قرآن بنیان تصریح کرد: در اسلامیسازی باید تحول قرآنبنیان رخ دهد؛ لذا نقش قرآن در تولید محتوای علوم انسانی بسیار مهم و محوری است. به نظر بنده بزرگترین شاخص در تحقق علوم انسانی قرآنبنیان، عدم مخالفت با قرآن است. برای اینکه از محصولات دیگران نیز استفاده کنیم، بزرگترین شاخص این است که ببینیم قضایایی که در علوم انسانی است، مخالفتی با قرآن دارد یا ندارد. اگر مخالفتی نداشته باشد، میتواند مورد توجه قرار گیرد.
وی در ادامه افزود: یکی از خاستگاههای اصلی این تحول نیز دانشگاه علامه طباطبایی با بیش از ۵۰۰ عضو هیئت علمی است و این دانشگاه زمینه بسیار مهمی است. از لحاظ اداری نیز پژوهشکده تحول در علوم انسانی و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ایجاد شده است؛ لذا از همه جهت برای رسیدن به تحول در علوم انسانی در این دانشگاه برنامهریزی شده است.
بصیری بیان کرد: این همایش از حدود سه سال قبل رقم خورد و اولین همایش در اردیبهشت ۹۵ برگزار شد. رئیس دانشگاه پیشنهاد دائمی و بینالمللی شدن آن را بیان کردند و امروز نیز دومین همایش را برگزار میکنیم. طبق برنامه در آذرماه ۹۹ نیز سومین همایش را خواهیم داشت که محورهای آن نیز حول مبانی خواهد بود، چراکه مبانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
وی تصریح کرد: در همایش نیز به لوازم، روشها و شاخصهای علوم انسانی قرآنبنیان توجه شده است. مقالاتی نیز در این همایش به ما رسید و شاید بیش از ۲۲۰ چکیده دریافت کردیم. به دلیل اینکه دقت داریم که مقالات با محورهای همایش منطبق باشند، حدود ۷۰ چکیده را قبول کردیم. حال اینکه مقالات وزینی رسیده بود. حتی به این فکر بودیم که مقالات ارزشمند دوره قبل را که مربوط به محورهای ما نیست نیز به نحو دیگری چاپ کنیم.
دبیر دومین همایش علوم انسانی قرآن بنیان در انتهای سخنان خود بیان کرد: مراکزی از جمله مرکز رشد با ما در برگزاری این همایش همکاری داشتند. در این همایش دو کتابچه نیز که از منشورات همایش است ارائه میشود. یکی چکیدههاست و یکی دیگر نیز مجموعه سخنرانیها و مصاحبههایی است که در مورد علوم انسانی قرآنبنیان اجام شده است. در آینده نیز این بنا را داریم که در شش محوری که تا به حال برگزار شده است، شش مقاله از مجموعه نظراتی را که به ما رسیده است تنظیم کنیم تا برای همایش سوم در آذرماه ۹۹ آماده و به علاقهمندان ارائه شود.
حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، به عنوان دیگر سخنران این مراسم بیان کرد: نکته اول این است که به مناسبت این همایش نگاهی به تعابیری که از آیه «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی» میکردم و دیدم سه نگاه متفاوت وجود دارد و دو نگاه برای ما مهم است. عدهای برداشت کاملاً مدرن از آیه دارند، یعنی همان تلقی رابطه خدا و جهان به مثابه ساعتساز و ساعت و این گونه فهمیدهاند که خدا این جهان را ساخته و هدایت خود را در آن جاری کرده و آن را رها کرده است و در واقع کار انسان شناختن اینهاست. بسیاری از مفسران مدرنتر و یا خیلی سنتگرا و قدیمی این تفسیر را داشتند.
وی در ادامه افزود: گروه دوم که تحت تأثیر علامه هستند و آیتالله جوادی نیز این برداشت را داشتند اینکه این هدایت تکوینی به معنای برداشته شدن دست خدا از تنظیم امور جهان نیست، بلکه حضور دائمی خدا در عرصه خلقت و جاری کردن قوانین تکوینی دائم در عرصه خلقت است؛ لذا هر آن چیزی که در جهان ما جاری است به دلیل حضور دائمی خداوند، آیات الهی محسوب میشوند و همه چیز آیات الهی است.
سلیمی تصریح کرد: به همین دلیل است که شناخت همه چیز نیز شناخت آیات الهی است. تعبیر آیتالله جوادی این است که میگویند چطور شناخت آیات الهی را علم مقدس میدانیم، ولی شناخت آیات الهی که در جهان وجود دارند اینها را علم الهی و مقدس ندانیم؟ لذا هر چیزی که بتواند به ما کمک کند که قواعد جاری در عالم را به درستی درک کنیم به گونهای علم انسانی قرآنبنیان است.
وی بیان کرد: همان طور که هر چیزی کمک کند که آیات قرآن را بفهمیم علم الهی است. این امر در خلقت نیز جاری است، اما در این زمینه با آسیب فراگیری مواجه هستیم. اینکه علوم انسانی قرآنبنیان به معنای دور ریختن آن چیزی که در علوم اجتماعی جاری هست، نیست. خیر، از آنها نیز میتوانیم استفاده کنیم و خواهیم کرد، اما آسیبی جدی در اینجا وجود دارد، چون شواهدی که در عالم جاری است بسیار متنوع است و انسان امکان فهم استقرایی کامل از این جهان را ندارد. لذا پیشفرضهایی برای این فهم میگذارد که به نحوی تمام این درک عالم واقعیت را تحت تأثیر خودش قرار میدهد.
رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه تصریح کرد: گاهی مفروضهایی وجود دارد که اینها شناحت ما را از تجربه و مطالعات تجربی را به سوی دیگری میبرد. در دانش روابط بینالملل امروز هنوز علیرغم تمام چالشها، نگرش معروف به واقعگرایی هنوز در اکثر آکادمیهای دنیا حتی در ایران غالب است. حتی بسیاری از کسانی که نگاه اسلامی دارند، سخن واقعگرایانه میگویند. واقعگرایی همان نگاهی است که میگوید دولتها مهمترین بازیگران جهان هستند و مهمترین دغدغه آنها نیز اول رسیدن به امنیت و بعد منافع ملی است.
سلیمی بیان کرد: طبق این نگاه دنیا نیز دنیای قدرت است و هر کسی قویتر باشد امنیت بیشتری برای خود کسب خواهد کرد. لذا عرصه روابط بینالملل عرصه تنازعی دائمی برای رسیدن به قدرت و در نتیجه امینت بیشتر است، اما چطور این نگرش به دست آمده و تمام کسانی که به سیاست خارجی میپردازند چطور به این وادی افتادند؟ نگرش آنها برمیگردد به انسانشناسی خاصی. «توماس هابز» معتقد است که من و ترس با هم متولد شدهایم و انسان را موجودی امنیتطلب و منفعتطلب به هر قیمت میداند. انسانی که پای امنیتخواهی خود همه چیز را قربانی میکند. در این نگاه انسان چنین موجود است.
وی در ادامه افزود: این نگاه به عرصه روابط بینالملل نیز وارد شده است و کسانی که این گونه فکر میکنند آن را عرصه منازعه میبینند و تمام حرف آنها تخاصم و جدال است. اما این برداشت از کجا آمده است؟ از استقرا و مطالعه تجربی است؟ خیر، یک مفروضه است. البته در اوایل قرن بیستم برخی از کشیشان تلاش کردند این نگاه را توجیه مذهبی کنند و گفتند این نگاه براساس مذهب مسیحیت که انسان را ذاتاً گناهکار میداند و در این کالبد پلید حلول کرده، با این نگاه مسیحی قابل توجیه است. لذا انسان پلید است و این پلیدی را در عرصه سیاست نشان میدهد.
سلیمی تصریح کرد: اگر این مبنا را قول نداشته باشیم چه میشود؟ اساس این نگرش به روابط بینالملل و سیاستگذاری در سیاست خارجی فرومیریزد و اگر جهان را جهانی بدانیم که «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا»، یعنی «لتعارفوا» نه «لتنازعوا»، جوامع خلق نشدهاند برای جنگ و اگر این طور نگاه کنیم، بنیاد نگاه ما به روابط بینالملل نیز دگرگون میشود.
وی در پایان بیان کرد: برخلاف تصور کسانی که میگویند معارف برآمده از اندیشههای دینی، تأثیری بر فهم علوم انسانی به مثابه علم ندارد. این مثال نشان میدهد که این گونه نیست و میتواند و تأثیر آن نیز بسیار عمیق است.
انتهای پیام