جایگاه و تأثیر علامه حلی در تطور گفتمان عصمت در کلام امامیه
کد خبر: 3791358
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۲:۵۱
گرامی تبیین کرد:

جایگاه و تأثیر علامه حلی در تطور گفتمان عصمت در کلام امامیه

گروه اندیشه ــ گرامی ضمن تبیین سه دوره تطور نظریه عصمت، بر تأثیر علامه حلی بر گسترش مؤلفه‌های عصمت و استدلال‌های آن در گفتمان کلام امامیه تأکید کرد.

به گزارش ایکنا، همایش جایگاه علامه حلی در فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی، امروز، ۲۹ بهمن‌ماه در کتابخانه ملی برگزار شد.

سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست به بیان نظرات خود درباره سهم علامه حلی در تطور گفتمان عصمت در امامیه پرداخت و اظهار کرد: بحث من درباره نحوه مشارکت و نقش‌آفرینی علامه حلی در گفتمان عصمت امامیه است. قرائت و نگاهی که ما در کلام امامیه از عصمت داریم، خیلی به خوانش علامه حلی نزدیک است. همه ما می‌دانیم که مفاهیم کلامی یک بسته فرازمانی و فرامکانی نیستند و دارای تطور هستند. کار اصلی بنده هم تاریخ اندیشه است. فکر می‌کنم اگر بخواهیم مساهمت و مشاکرت علامه حلی را نشان دهیم، لازم است یک نگاه فرآیندی به تکمیل انگاره عصمت داشته باشیم تا روشن شود علامه حلی در این میان چه جایگاهی دارد.

پژوهشگر مطالعات اسلامی تصریح کرد: بنده سه دوره را یافتم. دوره اول دوره پیشادکترین عصمت و فقدان خودآگاهی عقایدی و هویتی است. دوره دوم، دوره شکل‌گیری و تکمیل دکترین عصمت است. دوره سوم دوره توسعه و تثبیت دکترین عصمت در قرن چهارم تا هشتم هجری است. وقتی ما از عقاید صحبت می‌کنیم طبیعتا این عقاید ریشه‌هایی در قرآن و روایت دارند؛ اینکه این متون چه زمانی به گفتمان تبدیل شدند و درباره آنها خودآگاهی جمعی صورت گرفته مسئله دیگری است. روایاتی از سده اول هجری از پیامبر(ص) نقل شده است؛ اما آیا اصحاب سده نخست هجری، همین خودآگاهی را داشتند که ما درباره عصمت داریم؟ من مطمئن نیستم این‌گونه باشد.

وی افزود: اینها مطالبی است که به تدریج نقل شده است و تدریجاً جایگاهش برای مخاطبین جا افتاده است. مسئله‌ دیگری که وجود دارد، این است که اوصافی که ما در مورد عصمت داریم کاملاً توصیفی است؛ مثلاً در یک روایت بیان شده که ائمه(ع) «مطهرون» و «معصومون» هستند. این بیان در مقام یک توصیف است. آیا پیامبر(ص) در مقام مفهوم‌سازی یک اصل کلامی بودند؟ من فکر نمی‌کنم این‌گونه باشد. آیا مخاطبین چنین تلقی داشتند که پیامبر(ص) دارند یک اصل کلامی بیان می‌کنند؟ فکر می‌کنم این مسئله به تدریج تثبیت شده است. ما از اواخر سده نخست هجری می‌بینیم که این عبارات که توصیفی هستند و جنبه مفهوم‌سازی عقایدی ندارند، گسترش پیدا می‌کنند. مثلاً گزارشاتی که از امام سجاد(ع) نقل شده، به شکلی است که دارد وارد یک گفتمان کلامی می‌شود. پس از پایان سده اول، وارد دوره شکل‌گیری و تکمیل دکترین عصمت در سده دوم و سوم هجری می‌شویم.

وی ادامه داد: هشام بن حکم نقش بسیار مهمی در کلام امامیه داشت. ایشان نقش پررنگی در توسعه و مفهوم‌سازی عصمت در میان امامیه داشته است. جالب است که ایشان با استفاده از استدلال‌های شبه‌کلامی سعی کرده است عصمت را برای مخاطبان خود تبیین کند. مثلا وقتی امام صادق(ع) از منصوص بودن عصمت امام سخن می‌گویند، هشام در تبیین این مسئله می‌گوید امام بر خلاف سایر مردم، داعی برای گناه ندارد. یعنی هشام تلاش دارد در یک فضای عقلانی این مسئله را تبیین کند. مسئله دیگری که در گفتمان عصمت امامیه وجود دارد، مسئله «سهو النبی» است. باید توجه داشت هم اثبات امکان رخ دادن سهو برای پیامبر یا امام و هم نفی آن به دو دلیل می‌تواند صورت بگیرد. نفی سهو النبی می‌تواند به دلیل فرابشری و غلو در خصوص امامان انجام بگیرد. اثبات سهو النبی می‌تواند به دلیل عقل‌گرایی و اعتزال صورت بگیرد. همچنین اثبات سهو النبی می‌تواند ناشی از نوعی خبرگرایی باشد، همان‌طور که در مکتب قم، شیخ صدوق آن را مطرح ساخت. دلیل آنها برای اثبات سهو النبی، وجود خبر صحیح در این زمینه بوده است.

گرامی تأکید کرد: بعد از جریان هشام بن حکم، لازم است به طیف اکثریت امامیان عراقی اشاره کنیم. واقعیت این است که در کتب کلامی مشهور است قائلان به سهو النبی فقط شیخ صدوق و استادش بودند؛ ولی حقیقت بررسی تاریخی این را نشان نمی‌دهد و تعدادی از شیعیان عراق به این مسئله باور داشتند. باز تأکید می‌کنم که این مسئله ناشی از گرایش به خبرگرایی و حدیث بوده است. یعنی چون خبر صحیحی در خصوص سهو النبی وجود دارد، ما آن را می‌پذیریم.  

وی ادامه داد: اگر ما بپذیریم از ابتدای سده دوم هجری گفتمان عصمت در میان امامیه شکل گرفت، مسئله‌ای که در اواخر سده دوم داریم، این است که اولین چالش‌های انتقادی در خصوص عصمت ایجاد می‌شود. این چالش مبتنی بر تضاد نظریه عصمت با برخی از آیات قرآن است که در آنها نفی عصمت می‌کند. این چالش در آن دوره ظهور و بروز یافت. روایاتی از امام رضا(ع) داریم که سعی کردند این آیات را تبیین کنند.

وی در پایان یادآور شد: ما دوره دوم را پشت سر گذاشتیم و به دوره سوم یعنی دوره توسعه و تثبیت نظریه عصمت می‌رسیم. عصر علامه حلی عصر تثبیت و گسترش مولفه‌های عصمت و استدلال‌های آن در گفتمان کلام امامیه بود. ایشان بر سه محور اصلی در خصوص عصمت انبیاء تأکید کرد. کار مهم دیگر ایشان اثبات عصمت کامل برای انبیا در همه دوران‌های زندگی بود. ایشان از استدلال‌های کلامی مبتنی بر آیات قرآن استفاده کرده، و برخی مؤلفه‌های خاص و بی‌سابقه را به این گفتمان اضافه می‌کند؛ مثل ضرورت حلال‌زادگی آباء و امهات انبیاء. ما می‌بینیم که گفتمان کلامی امروز ما خیلی به این گفتمان نزدیک است و بررسی سیر این تطور بیانگر نقش علامه در این بین است.

انتهای پیام

captcha