جنبش مظاهر خلقت با شهادت خداوند به وحدانیت
کد خبر: 3792424
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۶
غلامحسین ابراهیمی‌دینانی بیان کرد:

جنبش مظاهر خلقت با شهادت خداوند به وحدانیت

گروه اندیشه ــ چهره ماندگار فلسفه با بیان اینکه ملاصدرا ذیل آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ» می‌گوید که چون خدا شهادت به یگانگی‌اش می‌دهد تمام مظاهر می‌جنبند، اظهار کرد: سالک به دنبال رسیدن به حقیقت است، اما وقتی که به حقیقت رسید نیز جنبش او تمام نمی‌شود، بلکه با حقیقت می‌جنبد.

به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، چهره ماندگار فلسفه، به شرح مقالات شمس پرداخت و بیان کرد: مرحوم شمس از جنبش انسانی صحبت کرده و این جنبش را نیز به دو نوع تقسیم کرده است؛ یکی از رنج و جنبشی که از شادی است. یک کسی درد دارد. لذا حرکت می‌کند که حرکت او از سر درد است و گاهی نیز از شدت سرور حرکت می‌کند که این نیز یک نوع جنبش است؛ لذا انسان از غم و شادی جنبش دارد.

وی در ادامه افزود: این تقسیم‌بندی است که شمس دارد، اما اگر به صورت کلی حرف بزنیم، می‌توانیم بگوییم که عالم در جنبش است. به ویژه اگر صدرایی صحبت کنیم، باید بگوییم که کل عالم طبیعت یکپارچه در جنبش است. مرحوم شمس با جنش و حرکت جوهری کاری نداشته، بلکه از جنبش انسانی صحبت کرده است.

ابراهیمی‌دینانی بیان کرد: انسان در غم و شادی زندگی می‌کند. البته گاهی لبخندی می‌زند، اما از روی تلخی است. همچنان که گاهی سرور و پایکوبی نیز دارد؛ بنابراین شادی و غم و انقباض و انبساط از خواص انسان است. خنده و گریه نیز از آثار فرهنگی بودن انسان است. انسان در عین حالی که یک موجود طبیعی است، یک موجود فرهنگی نیز هست و با فرهنگ خود از سایر موجودات فاصله می‌گیرد. اگر انسان در این عالم نبود فرهنگی در این عالم نبود. انسان فرهنگ را می‌آفریند و در فرهنگ نیز زندگی می‌کند. انسان‌ها در جوامع که زندگی می‌کنند، در یک فرهنگی متولد می‌شوند، اما این فرهنگ محصول فکر گذشتگان است. ما در درون فرهنگمان زندگی می‌کنیم.

وی تصریح کرد: اما سؤال اینجاست که آیا باید در آن فرهنگ بمانیم یا چیزی بر آن بیفزاییم؟ باید بر آن فرهنگی که در آن متولد شده‌ایم بسنده کنیم یا بکوشیم چیزی بر فرهنگ بیفزاییم؟ پاسخ این است که باید بر آن بیفزاییم. پس انسان هم در فرهنگ زاییده می‌شود و هم بر فرهنگ می‌افزاید. افراد فرهنگی نیز بزرگان اندیشه‌اند که همیشه هم‌سنخ هستند و با هم می‌اندیشند. می‌توانید به دو هزار سال قبل برگردید و با فکر سقراط هماهنگ شوید.

ابراهیمی‌دینانی بیان کرد: وقتی شما سخنی را می‌خوانید، دارید با آن گوینده هم‌سخنی می‌کنید؛ لذا موجوداتی که فرهنگ ندارند به گذشته نیز نمی‌توانند برگردند. مثلاً یک صندلی از وقتی به وجود آمده وجود دارد و ارتباطی هم نمی‌تواند برقرار کند. انسان نیز از نظر طبیعی محدوده دارد، مانند یک حیوان و گیاه و روینده، اما از نظر فکری و فرهنگی ارتباطات زیادی را می‌تواند برقرار کند که حد و نهایتی ندارد.

این مدرس فلسفه تصریح کرد: بنابراین باید فرهنگ و طبیعت را با یکدیگر مقایسه کنیم و توجه کنیم که انسان تنها موجودی است که هم فرهنگی و هم طبیعی است و هیچ موجودی جمع بین این دو را ندارد.

وی در ادامه با اشاره به ذکر مثالی در باب اینکه جنبش به چه صورتی است گفت: یک قطره آب از جنس دریاست. این قطره که در این جویبار افتاد می‌خواهد به اصل خود برگردد و می‌خواهد به دریا برود. این قطره به جویباری وارد می‌شود و سرانجام نیز پس از جنبش‌های فراوان که شاید چندین سال طول بکشد، به دریا می‌رسد؛ بنابراین فراوان باید بجنبد تا به دریا برسد. حالا وقتی که به دریا رسید، جنبش او پایان می‌یابد یا تازه با دریا جنبش می‌کند؟ پاسخ این است که با دریا جنبش می‌کند. شمس نیز به پروانه اشاره کرده که پروانه نیز می‌جنبد که به نور برسد، حالا که به نار رسید، سوخت. شمس می‌گوید، سالک راه حقیقت به کجا می‌خواهد برسد؟ این مثال قطره و دریا برای این بود که انسان حقیقت را دوست دارد. همه عاشق حقیقت هستند و می‌کوشند که به حقیقت برسند.

ابراهیمی‌دینانی بیان کرد: بنابراین همه آدم‌ها می‌کوشند و همه حقیقت را دوست دارند، اما ممکن است که موهوم را به جای حقیقت بگیرند، اما خیلی‌ها نیز به سراغ حقیقت می‌روند. در هر حال منظور این است که انسان عاشق حقیقت است. این سالک که عاشق حقیقت بوده و سال‌ها کوشیده و جنبیده است که به حقیقت برسد، حالا که رسید آیا حقیقت راکد و ساکن است یا با حقیقت می‌جنبد؟ طبیعی است که با حقیقت می‌جنبد. پس جنبش تمام نمی‌شود و حقیقت راکد نیست، اما مردم فکر می‌کنند راکد و ساکن است، اما این گونه نیست.

این مدرس برجسته فلسفه در ادامه تصریح کرد: حقیقت حرکت نیز طبیعی نیست. جنبش حقیقت، یعنی جلوه اندر جلوه اندر جلوه. یعنی دو لحظه‌اش یکسان نیست، کسل کننده و ملال‌انگیز نیز نخواهد بود. بی‌نهایت جلوه دارد؛ لذا جنبش چیز خوبی است. ملاصدرا نیز ذیل آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ» می‌گوید که چون خدا شهادت به یگانگی‌اش می‌دهد تمام مظاهر می‌جنبند. «جنبش هر ذره‌ای از اشهد است، خود گواه ذوالجلال سرمد است». سرمد با راکد بودن فرق دارد. سکون معدوم است و در عالم وجود ندارد. سکون سلب حرکت است و رکود نیز در عالم هستی نیست.

یادآور می‌شود این سخنان در برنامه شب گذشته معرفت، که از شبکه چهارم سیما پخش شد، بیان شده است.

انتهای پیام

captcha