قداست و یکپارچگی زبان‌ها در دیدگاه قرآن/ تفاوت زبان‌ها؛ دست‌مایه‌ای برای وفاق
کد خبر: 3792697
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۸
حجت‌الاسلام اکبری بیان کرد:

قداست و یکپارچگی زبان‌ها در دیدگاه قرآن/ تفاوت زبان‌ها؛ دست‌مایه‌ای برای وفاق

گروه اندیشه ــ پژوهشگر دینی با بیان اینکه تفاوت زبان‌ها نه تنها خاستگاهی برای تنازعات قومی و دست‌مایه اختلاف نیست، بلکه دست‌مایه وفاق و یکپارچگی است، اظهار کرد: خداوند رنگها و زبانهای مختلف را به جهت زیبایی آفریده است و دیدگاه قرآن حرمت و قداست زبان‌ها و یکپارچگی آن‌هاست.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «فرهنگ و زبان در نگاه الهیات اجتماعی»، 4 اسفند، با سخنرانی جمعی از صاحب‌نظران و حضور علاقه‌مندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

حجت‌الاسلام بهمن اکبری، پژوهشگر دینی و استاد دانشگاه، در این نشست بیان کرد: این موضوع را می‌توان از حوزه‌ها مختلفی بحث کرد و گاهی ممکن است با سرفصل جامعه‌شناسی فرهنگی مورد مطالعه قرار گیرد و گاهی نیز این بحث می‌تواند مفهومی از حقوق بشر باشد؛ لذا این موضوع را در سرفصل‌های مختلف قالب‌بندی می‌کنیم. پیشنهاددهنده این بحث یعنی حقوق فرهنگی در یونسکو ایران بوده و معتقدیم که حرکت زبان‌ها در سطح بین‌الملل به ویژه در کشور‌هایی که اقلیت‌های صاحب فرهنگ را دارند ضروری است که توجه زیادی به حقوق فرهنگی کنیم.
وی در ادامه افزود: بحث امروز ما در نگاه الهیاتی به موضوع زبان و آن نیز با رویکرد قرآنی است. چون رویکرد الهیاتی اعم از دینی و غیردینی است و اگر در سایر متون نیز نگاه کنیم حتماً رشحاتی از بحار این اندیشه را می‌بینیم، اما در گفتمان قرآنی زبان چه معنایی دارد و بهتر بگویم فرهنگ چه جایگاهی دارد؟ که این سؤال می‌تواند موضوع بحث باشد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: این گفت‌وگو چند پیش‌فرض و مفاهیم پذیرفته شده و مورد پذیرش می‌تواند داشته باشد. مهم‌ترین مسئله که در زبان باید به آن توجه کنیم، این است که زبان امر مقدس و مخلوق خداست. در فلسفه زبان و خاستگاه زبان‌ها بحث شده که آیا این قراردادی جمعی است و به عبارتی الفاظ را وضع می‌کنند تا در جامعه‌ای مردمان با آن سخن بگویند یا خیر. با نگاه قرآنی، خداوند در عالم تنوعاتی را ایجاد کرده و این تنوع به خودی خود، ظاهرش اختلاف‌برانگیز است، اما در نگاه کلان اسلامی، یکپارچه و مقدس است. این دو عنصر دو امتیاز بزرگ است.
اکبری در ادامه افزود: گاهی از آیات به اختلاف شب و روز اشاره دارد و می‌گوید همان طور که اختلاف و رفت و آمد و تحول دارند، این‌ها آیاتی برای ابراز قدرت خداست. در بخشی از تفاوت‌ها در حوزه انسانی نیز همین است. تفاوت‌های حوزه انسانی نیز گاهی جبری و گاهی اختیاری است. آنجا که جبری است، مانند تنوع جنسیت است. ما در جنسیت خویش اراده‌ای نداشته‌ایم. خدا همه آدمیان را از نفس واحده‌ای آفرید و برخی زن و برخی مرد شدند.
وی تصریح کرد: دومین امر تنوعی که اختیاری در آن نیست، زادگاه ماست. هر کسی در یک زمین و زمانی زاییده می‌شود و این امر به وطنی تعلق دارد که فرهنگی را با خود دارد که ناخواسته به ما القا می‌شود. از جمله مفاهیمی که وطن به ما القا می‌کند، زبان وطن است و هیچ اراده‌ای انسان ندارد. ما در سرزمین پارسیان زاده شده‌ایم، ولکن همانقدر که تنوع جنسیتی امری الهی و مقدس است تنوع فرهنگی و تنوع زبانی نیز امری جبری و الهی و مقدس است.
اکبری بیان کرد: لذا تنوع جنسیت و وطن و تنوع زبان در آیات الهی مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند می‌فرماید: «وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ». لسان کنایه از فرهنگ است. در دیدگاه‌های فلسفه هایدگری شما از ذهن و زبان سخن می‌گویید و این تشابه در اینجا نیز هست. به طور ناخودآگاه رنگ و نژاد و وطنتان آیه‌ای از آیات الهی است. زبان شما نیز همینطور است؛ لذا رنگ و زبان از مفاهیمی است که در گفتمان قرآنی به آن اشاره شده است. امروز نیز از موضوعات جدید حقوق فرهنگی است.
وی در ادامه افزود: مهم‌ترین مفهومی که در آیه، موضوع یا مفهوم اصلی است که قرآن در پی او است، اینکه این آیه برای جامعه متفکر است که می‌خواهد بر معیار «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»، باشد. این جامعه مبنایش مبنای رنگ و پوست و زبان نیست، بلکه یک حقیقت بزرگی دغدغه خاطر جامعه انسانی است.
اکبری بیان کرد: شما اگر ملاحظه کنید، تفاوت زبان‌ها نه تنها خاستگاهی برای تنازعات قومی نیست و دست‌مایه اختلاف نیست، بلکه دست‌مایه وفاق و یکپارچگی است، چون خداوند، الوان و السنه مختلف را در عالم به جهت زیبایی آفریده است به همان مقدار که زبان عربی زبان برگزیده و زبانی است که خدا با آن سخن می‌گوید، به همان مقدار زبان عبری مقدس است که خدا در تورات با انسان‌ها سخن گفته است و به همان مقدار فارسی مقدس است که حکمت را به زبان شعرای فارسی جاری کرده است.
وی تصریح کرد: دیدگاه قرآن حرمت و قداست زبان‌ها و یکپارچگی آن‌ها است. همان طور که فرمود: ««مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً»، حیات در گرو جنسیت نیست و هر کس عمل صالح داشته باشد رستگار می‌شود و همانطور که تنوع جنسیتی ملاک و امتیاز نیست و عرب و عجم بودن ملاک نیست، همان طور نیز «لا فخر للغه علی لغه اخری»، هیچ زبانی بر دیگر زبان تفوق و فخری ندارد.
اکبری در ادامه افزود: گروهی مثل بنی‌اسرائیل می‌گفتند ما برگزیدگان هستیم، چون نژاد ما متفاوت است. به همان مقدار که گزیده‌دیدن خویش و منتخب دیدن خویش در رنگ، نامقدس و خلاف مبانی الهیاتی است، به همین مقدار، گزینش زبان نیز دست‌مایه‌ای برای تفاخر و برتری‌جویی نیست؛ لذا در آیه «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»، مخاطب، تمام بشریت هستند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: صدر آیه مخاطبش تمام بشریت است و انتها نیز باید در همین چارچوب باشد، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»، در پارادایم یا ای‌ها الناس است، یعنی انسان بما هو انسان، از معارف فطری و سرشتی و وجدان انسانی و اخلاقیات بشری سود برده است که او می‌شود تقوا. لزومی ندارد ادیان گفته باشند. خداوند تنوع جنسیتی داد و در حوزه فرهنگ نیز قبیله و شعبه را به وجود آورد، تفاوت بین این دو نیز تفاوت رنگ و نژاد است و شعبه‌ها کنایه از رنگ هستند و قبیله در حوزه زبان و فرهنگ است.
وی افزود: همه این‌ها برای «لتعارفوا» و شناخت یکدیگر و وارد معرفت دیگری شدن است. این تفاوت دست‌مایه محبت برای شناخت یکدیگر است که بدانید همه انسان‌ها که نژاد‌ها و فرهنگ‌ها و مذاهب مختلفی دارند؛ در عین حال گرامی‌ترین شما با تقواترین شماست؛ بنابراین با این نوع نگاه، تنوع جنسیت و زبان و فرهنگ و رنگ و نژادها، نه دست‌مایه برتری هستند و نه دست‌مایه‌ای برای تحقیر. سلمان باشید و فارسی «منا اهل البیت» می‌شوید و ابوذر هم باشید می‌شوید «منا اهل البیت». سیاه‌پوست حبشی هم باشید «منا اهل البیت» هستید. قرآن در رفتار پیامبر(ص) آموخت که سیره نبوی و بیان نبوی که شما باید فارغ از تنوع جنسیتی و فارغ از نگاه و رویکرد زبانی به یکدیگر نگاه کنید و این تفاوت‌ها را دست‌مایه تعارف و انسجام قرار دهید. گام نخست تعارف و بعد تفاهم و تعامل است که برای رسیدن به همگرایی باید از تعارف عبور کنیم.
در ادامه این نشست حجت‌الاسلام قادر فاضلی، پژوهشگر و محقق حوزوی، به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: فرهنگ آن است که متکی به برخی از امور باشد. استاد جعفری می‌فرمود که فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه شایسته و بایسته برای آن دسته از فعالیت‌های حیات مادی و معنوی انسان‌ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تثبیت شده در حیات معقول تکاملی باشد. یعنی اگر این باشد، می‌توان گفت فرهنگ است. اگر این‌ها نباشد اسم فرهنگ روی آن نمی‌آید.
وی تصریح کرد: متأسفانه اکثرا تعاریف این طور است که می‌گویند فرهنگ از فرانسه اتخاذ شده است و ... و روی آن مانور داده‌اند. اما من یاد شعر اقبال افتادم که می‌گوید: «جنس خود می‌جویی از دکان غیر؟»، این که می‌گویید از آنجا است، اما صد‌ها سال قبل در ایران ما کاربرد داشته است. جناب فردوسی می‌گوید: «که فرهنگ بهتر بود یا گهر؟»، که فردوسی فرهنگ را از گهر نیز بالاتر دانسته است. از دیگر شعرای قرن پنج نیز بر این مسئله تاکید داشته است. نظامی نیز به این مسئله اشاره داشته است؛ لذا این فرهنگ در ایران کاربرد داشته و در تاریخ داریم که برخی از اسم‌ها را فرهنگ می‌گذاشتند.
این پژوهشگر دینی تصریح کرد:، اما به فرهنگ نپرداختیم و باید به صورت مفصل در جلسه دیگری به آن پرداخت. بحث زبان را مطرح می‌کنم، خود زبان تاریخش به اندازه تاریخ انسان است و مانند انسان نیز به یکجا ختم می‌شود. اولین انسان حضرت آدم بوده که زبان داشته است و همان طور که همه از یک نفس واحد آفریده شده‌اند، زبان نیز ختم به یک زبان می‌شود که زبان آدم است. یک زبان بیشتر در عالم نبوده است و یک آدم نیز بیشتر نبوده و همانطور که آدم‌ها تکثر پیدا کردند به تبع این تکثر جسمانی افراد، تکثر زبان نیز پیش آمده است. همانطور که خلقت آیه است، لوازم خلقت نیز آیه الهی است.
فاضلی تصریح کرد: انسان وقتی آفریده می‌شد، باید زبان داشته باشد. یک انسان بوده و به اینجا‌ها رسیده است. اما در ادبیات و فرهنگ این زبان نشانه شخصیت می‌شود، نه اینکه تکلم نشانه شخصیت باشد. بلکه نوع تکلم مهم است و امام علی(ع) نیز فرمود که آدمی زیر زبانش نهفته است. آن آدم به هر زبانی صحبت کند در زیر زبانش نهفته است؛ لذا خود تکلم به هر زبانی موضوعیت ندارد. نحوه تکلم است که مهم است.
وی در ادامه افزود: الآن نیز نحوه تکلم است که دنیا را به هم ریخته است و گفته‌اند «عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند»، متاسفانه این مقدار که در ایران به لغت زبان توجه می‌شود و به جان هم می‌افتند، به حقایق نمی‌پردازد. امام علی(ع) می‌گوید شخصیت مرد زیر تلکم او نهفته است نه اینکه به چه زبانی مراد باشد. البته این نه یعنی به زبان اهمیت ندهیم، اما اصل این است که زبان در چه راهی به کار می‌رود که عموماً از این غافل هستیم.
فاضلی بیان کرد: مولوی نیز که مشهور شده است در عالم، علتش این است که فارسی را احیا کرده است. همین زبان را طوری به کار برده که غربی و شرقی و ... همه محتاج آن شده‌اند. چرا این را الگو نکنیم که این زبان که نعمت الهی است در این راه به کار برده نشود، اما این نیز باید روشن شود که «لتعارفوا» در آیه ۱۲ سوره حجرات چه ربطی به ماجرا دارد؟ این لام علت که آورده نشان می‌دهد اختلاف در زبان و رنگ، مقدمات معرفت هستند و اگر این نبود از آن طرف چیزی کم می‌شد و حکمت خدا اقتضا کرده است که این اختلاف باشد. حتی اختلاف ادیان و مذاهب نیز گویا «لابد منه» بوده است و این نظام قبول نمی‌کند که یک دین حاکم باشد. می‌شود اختلافات را کم کرد، اما نمی‌شود که آن‌ها را از بین برد.
وی در انتهای سخنان خود گفت: خدا نیز می‌گوید که «اگر می‌خواستیم معجزه می‌کردیم که همه چشم بگویند»، حتی امام زمان که حکومت تشکیل می‌دهند، این اختلاف مذاهب به قوت خود هستند. این‌ها که می‌خواهند اختلاف را از بین ببرند از قرآن به دور هستند، اما در کنار این اختلاف مثل آدم زندگی گردن هنر است. خدا خواسته است ما را به کمال تقوا برساند تا با وجود همه اختلاف‌ها زندگی کنیم.
انتهای پیام
captcha