منوچهر هادی فیلمسازی است که سلیقه تماشاگر را میشناسد، به همین جهت کارهای عامهپسند او عموماً با استقبال تماشاگران مواجه میشود، سؤالی که در این میان در ذهن ایجاد میشود این است که آیا برای رسیدن به موفقیت و کسب منافع مادی جایز است هر نوع اثری را برای مخاطبان نمایش دهیم؟
«رحمان ۱۴۰۰» جدیدترین فیلم منوچهر هادی یکی از فیلمهای نوروزی سینمای ایران در بهار ۹۸ است. در این فیلم مهران مدیری، محمدرضا گلزار، سعید آقاخانی، بهرام افشاری، یکتا ناصر، ساره بیات به ایفای نقش پرداختهاند، قصه فیلم درباره یک آقازاده با بازی محمدرضا گلزار، است که سعی میکند در پس زندگی متظاهرانه به عیاشی بپردازد و یکی از کارمندان این آقازاده با بازی سعید آقاخانی مبتلا به سرطان است و با مشکلات عدیده مالی دستوپنجه نرم میکند. برای همین بهاتفاق دوستش، بهرام افشاری سعی میکند با اجرای نقشهای، پولی را از این آقازاده به دست آورد.
داستان این فیلم چیز جدیدی نیست. قصه فردی از طبقه محروم جامعه است که قصد دارد حق خود را از آقازادهها بگیرد، اما در این میان نکتهای وجود دارد، آنهم اینکه کارگردان به دلیل محدودیتهایی که دارد تنها بهظاهر میپردازد، درصورتیکه فردی که از بیتالمال سوءاستفاده میکند و تجارت بینالمللی انجام میدهد با یک یا دو سال به ثروتی عظیم دست پیدا نمیکند، بلکه مسیر طولانی برای رسیدن به آن طی کرده است، پس اگر قرار است نقدی صورت گیرد باید از آقازادهها فراتر رفته و ریشههای فساد را عالمانه نقل کرد، هرچند از یک فیلم عامهپسند چنین انتظاری معقول نیست، اما تکرار برخی موضوعات، حتی در کارهای تجاری هم خستهکننده است.
معضلی که این روزها سینمای ایران به شدت از آن رنج میبرد گرایش به نوعی بی اخلاقی است. در فیلمهای طنز و اجتماعی بیعفتی کلامی به یک شوخی رایج تبدیل شده است، حتی در بحث رفتاری هم ما شاهد شوخیهای بسیار زنندهای هستیم. در رحمان ۱۴۰۰ بهوفور کلمات رکیک و شوخیهای زننده بهکار رفته است، و مخاطب از خودش سؤال میکند که چنین آثاری چگونه از شورای عالی پروانه نمایش دریافت میکند، ممکن است برای این سؤال توجیهاتی از سوی مسئولان مطرح میشود که برای اهالی فرهنگ چندان قابل قبول نیست.
اگر اینگونه تصور کنیم که شوخیهای رکیک مورد پسند عامه مردم است به نظرم توجیه بدتر از گناه است، چون باید از مسئولان سینمایی سؤال کرد چه فضای در هنر هفتم به وجود آوردهاند که مردم نسبت به این گونه رفتارها گرایش پیدا کردهاند؟ البته نکتهای لازم به ذکر است، آنهم اینکه مردم از دیدگاه مسئولان سینمایی، تنها بخش محدودی از جامعه را در برمیگیرند، چون تعداد تماشاگران ثابت سینما شاید ۱۰ درصد جمعیت یک کشور را تشکیل میدهند و بخش عمدهای سالهاست که با سینما قهر هستند.
دور شدن سینما از مضامین اخلاقی یکی از دلایل مهم قهر مردم با سینماست، در این میان فیلمهایی نظیر رحمان ۱۴۰۰ هم سبب شده، دوری قشر مذهبی از سینما حادتر شود، البته ممکن است در این میان این سؤال به ذهن متبادر شود چرا فیلمهایی که عنوان دینی دارند در سینما موفق نیستند؟ در جواب باید گفت؛ فیلم دینی تنها آثاری نیستند که ظاهر دینی دارند، بلکه باید آن معنا باکیفیت به بیننده منتقل شود، در غیر این صورت تنها آثار سطحی و شعاری روانه پرده شده است، همچنین تبلیغاتی که برای فیلمهای دینی صورت میگیرد به نحوی نیست که تماشاگر اصلی سینما جذب سالنهای نمایش شود.
مطلب دیگر اینکه وقتی ما سالیانه بیش از ۹۰ درصد آثارمان را به سمت تولیدات نهچندان مطلوب هدایت میکنیم، تماشاگر را به سمت آثار بیکیفیت سوق دادهایم به همینجهت با دو یا سه فیلم در سال نباید منتظر اتفاقات خوبی در سینما بود.
علاوه بر رحمان ۱۴۰۰ در بسیاری از فیلمهای حال حاضردر حال اکران صحنههای حرکات موزون به وفور یافت میشود و برای گنجاندن این صحنهها در فیلم حتی ژانر آن هم اهمیت ندارد، ما عادت کردهایم همیشه ازیکطرف بام بیفتیم،زمانی صحنههای عادی در سینما ممیزی میشدند اما این روزها رقصیدن در سینمای ایران امری عادی شده است.
رحمان ۱۴۰۰ از بازیگران تماشاگرپسندی استفاده کرده، اما در این میان سعید آقاخانی بازی زیبا و دلنشین دارد، هرچند بهرام افشاری نیز بازی زیبایی دارد. مهران مدیری حضوری کمرنگ در این اثر دارد و محمدرضا گلزار نیز همانند دیگر کارهایش، حرف خاصی در حوزه بازیگری ندارد، اما در بحث کارگردانی و میزانسن به نظرم منوچهر هادی توانسته حداقلها را برآورده کند، اما مطمئناً این اثر برای فیلمسازش به لحاظ کیفی، نمرهای درخشان در کارنامهاش نیست.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام