به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «علوم حدیث»، مقالاتی با عناوین «نقد و بررسی روایات تفسیری در حوزۀ تاریخگذاری آیۀ 85 سوره قصص» به قلم محمدعلی مهدویراد، امیر احمدنژاد و زهرا کلباسی؛ «تحلیل و ارزیابی گونههای روایات تفسیری سوره حمد بر محور نورالثقلین» نوشته نجمه نجم و مهدی مهریزی؛ «تحلیل روشمند معنای واژه «نَفْس» در حدیث احتضار پیامبر (ص)» تالیف مهدی مردانی (گلستانی)؛ «بررسی سندی و دلالی روایت «وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ العبادِ» در پرتو سنتهای قرآنی» به قلم محمد میرزایی و علی اکبر حبیبیمهر؛ «تحلیل دیدگاهها و مبانی آیت الله معرفت در کاربرد، دامنه و اعتبارسنجی روایات تفسیری» نوشته زهرا اخوانصراف؛ «تألیف بحار الانوار؛ جمعآوری احادیث و یا گزینش آن» تالیف ابوطالب مختاری هاشمآباد، محسن قاسمپور و پرویز رستگارجزی و «بررسی متن شناختی روایت النساء عی و عورة» نوشته زهر رجبیان منتشر شده است.
روایات تفسیری در حوزۀ تاریخ گذاری
در چکیده مقاله «نقد و بررسی روایات تفسیری در حوزۀ تاریخگذاری آیۀ 85 سوره قصص» آمده است «سوره قصص، به اتفاق آرای مفسران، در سالهای میانی حضور پیامبر(ص) در مکه به طور پیوسته نزول یافته است؛ اما برخی با تکیه بر اسباب نزول و روایات تفسیری، تاریخگذاری آیه 85 این سوره را به آستانه هجرت، زمانی که پیامبر در جحفه (سرزمینی میان مکه و مدینه) دلتنگ مکه بود، رساندهاند که طبق آن خداوند وعده بازگشت به مکه را به پیامبرش داده است. این درحالی است که روایات اسباب نزول تنها در منابع متأخر به صورت موقوف نقل شده و با انبوهی از روایات تفسیری ذیل این آیه در تعارض است. در مقابل قراینی همچون امتداد آیه 85 - که خطاب به مشرکان اتمام حجت نموده - سیاق پیوسته این آیه با آیات همجوارش که در برای تأکید بر وقوع قیامت نازل شده و روایات تفسیری متعددی که مراد از عبارت «لَرادُّکَ اِلی مَعادٍ» را بازگشت به سرای آخرت (بهشت) معنا کرده، تاریخگذاری مکی این آیه در سالهای میانی بعثت و در نتیجه، نزول پیوسته آن همراه با دیگر آیات سوره قصص قابل اثبات است».
گونههای روایات تفسیری سوره حمد
نویسنده مقاله «تحلیل و ارزیابی گونههای روایات تفسیری سوره حمد بر محور نورالثقلین» در طلیعه نوشتار خود آورده است «دیدگاههای مختلف مطرح شده در باب رابطه قرآن و حدیث و میزان نقش روایات تفسیری در تفسیر قرآن، تاکنون بر پایههای فرضی و نظری پیشرفته است. بر این اساس، تلاشهای انجامشده، در خلأ یک جامعه آماری عینی از انواع روایات تفسیری صورتگرفته و مشخص نیست سهم هر یک از گونهها و مهمتر ازآن سهم گونههای تأثیرگذار در تفسیر قرآن به چه مقدار است؟ این مقاله بر اساس تفسیر جامع و شیعی نورالثقلین، فراوانی گونههای کلِّ روایات تفسیری سوره حمد را بر اساس دو مقوله کمّی و کارکردی مورد بررسی قرار داده و مراحل اعتبارسنجی مبتنی بر کنترل جزء و کل پایایی انجام شده است. روش این مقاله کیفی و تکنیکِ تحلیل اسنادی آن، تفسیر متن بر اساس دادههای کمّی است. نتیجه این بررسی در سوره حمد، حاکی از آن است که گونه تفسیری «روایات مفهومی» پردامنهترین، موثرترین و نزدیکترین نوع گونه به مقصد تفسیر است. این نکته دلالت بر دغدغهمندی اهل بیت : در توضیح محتوا و مفاهیم آیات بر اساس مدل مفهومی در اقسام مختلف دارد که در نهایت منجر به شناخت فضای صدور روایت، سطح مخاطبان و اقتضائات فرهنگی، علمی و اجتماعی آن دوره خواهد شد؛ ضمن آنکه نسبت فراوانی این گونه روایت با جامعه آماری کل روایات تفسیری، و تعداد روایات بیارتباط تفسیری و روایاتی که تاثیر مستقیم در تفسیر قرآن ندارند، نشانگر آن است که رویکرد ائمه در ذکر روایات، تعلیمی بوده و تفسیر قرآن دارای وابستگی تام به این نوع روایات نخواهد بود».
معنای واژه «نَفْس» در حدیث احتضار پیامبر(ص)
در چکیده مقاله «تحلیل روشمند معنای واژه «نَفْس» در حدیث احتضار پیامبر (ص)» میخوانیم «دستیابی به فهم دقیق یک حدیث، نیازمند فهم صحیح مفردات آن است که این مهم، فراتر از بررسی واژگانی، نیازمند تحلیل معنای کلمه بر پایه متون روایی، تاریخی و دیگر قراین مؤثر است. یکی از واژگانی که معنای آن با چالش همراه بوده و نیازمند تحلیل و تبیین است، واژه «نَفْس» در خطبه 197 نهج البلاغه است که به قرینۀ لحظه ارتحال پیامبر(ص) به معنای روح دانسته شده است. لکن به دلیل برخی عبارات نا همسو و بعضی ملاحظات متن شناختی، این معنا با تردیدی جدی مواجه شده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا به روش تحلیلی - انتقادی آرای شارحان، مترجمان و محققان نهجالبلاغه را ارزیابی و بر پایه منطق فهم حدیث، دوگانگی ظاهری در کلام امیرالمؤمنین(ع) را رفع نماید. نتیجه حاصل از این تحقیق که با تکیه بر مستندات روایی، تاریخی و لغوی به دست آمده است، نشان میدهد که واژه نَفْس در کلام امیرالمؤمنین(ع) در معنایی غیر روح به کار رفته است».
روایت «وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ العبادِ»
نویسنده مقاله «بررسی سندی و دلالی روایت «وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ العبادِ» در پرتو سنتهای قرآنی» در طلیعه پژوهش خود مینویسد «روایات قیام قائم آلمحمد(ص) بخشی از تراث مکتوب حدیثی مسلمانان است. بدون درنظر گرفتن مفهوم درست و شرایط ویژه عصر قیام، روایات گاهی ناباورانه و گاهی از باب معجزه جلوه میکند. امام باقر(ع) فرمود: هنگامه قیام قائم ما، خداوند دستش را بر سر مردم نهاده، عقول آنان تجمیع و حلم آنان کامل میشود. این مقاله در صدد بررسی سندی و دلالی این روایت و سپس صحت دلالی آن در پرتو سنتهای الهی در دنیاست. روش مقاله، توصیفی- تحلیلی است و از منابع کتابخانهای فراهم آمدهاست. یافتههای مقاله نشان میدهد رشد علمی و تجارب تلخ و شیرین بشر، زمینهساز رحمت الهی است و خود مقدمه امدادهای غیبی برای کسانی است که قابلیت آن را تحت مدیریت و رهبری امام زمان(عج) پیدا کنند. روایت صحیح است و دست خدا بر سر بندگان کنایه از رحمت الهی با قالبهای گوناگون و پس از قیام به واسطه امام زمان(عج) است. رخدادهای عصر قیام با نگاه فوق، منطبق با سنتهای الهی در قرآن است».
مبانی آیتالله معرفت درباره روایات تفسیری
در چکیده مقاله «تحلیل دیدگاهها و مبانی آیت الله معرفت در کاربرد، دامنه و اعتبارسنجی روایات تفسیری» آمده است «آنها که فیالجمله حجیت و کارآمدی روایات را در تفسیر باور دارند، برای دستیافتن به احادیث معتبر تفسیری دیدگاههای گوناگونی دارند که به مبانی آنها برمیگردد. آیتالله معرف، قرآنپژوه برجسته این عرصه، در عناوین مختلف این باب دیدگاههایی ویژه دارد. افزون بر اصل کارآمدی احادیث معصومان : در تفسیر و دلایل آن، اینکه در چه نوع موضوعاتی تفسیر با حدیث اعتبار دارد، یا سنخ آگاهی حاصل از تفسیر مأثور چیست، چه حدیثی، حدیث تفسیری محسوب است، احادیث چه بخشی از آیات را تفسیر کردهاند، حاملان روایات تفسیری چه کسانی هستند و از همه مهمتر اینکه راه نقد و پالایش حدیث تفسیری چیست، وجوه متعددی است که در این حوزه از آثار آن بزرگوار قابل برداشت است. نوشتار حاضر با جستوجو در آثار مکتوب و استقصای آثار شفاهی ایشان در حوزه علوم قرآن و تفسیر، به تبیین، تحلیل، مبنایابی و بررسی آنها میپردازد و اهم نتایجی که آشکار میکند، عبارت است از اینکه آن مرحوم، برای حدیث تفسیری کاشفیت ذاتی قایل است و کارآمدی آن را منحصر به اموری نمیداند که اثر فقهی داشته باشد، بلکه معتقد است تمام قرآن توسط معصومان تفسیر شده است و تمام احادیث معصومان به نوعی تفسیر قرآن است، حاملان تفسیر مأثور اعم از معصومان هستند و نقل دانشمندان صحابه و بزرگان تابعین هم در این باب معتبر است، به دلیل آسیبهای خاص روایات تفسیری، نقد و تمحیص آنها اهمیت ویژه دارد، نقد سندی این احادیث اهمیت درجه دوم دارد و در درجه اول نقد متن سودمند است، معیار اعتباری که نقد متن عرضه میکند عرضه به حجت عقول و محکمات کتاب و سنت است که حدیثی را کارآمد میکند که ابهامزا و معرفتافزا باشد».
تألیف بحار الانوار
در طلیعه مقاله «تألیف بحار الانوار؛ جمعآوری احادیث و یا گزینش آن» آمده است «میان دانشوران معاصر شیعه سه دیدگاه درباره رویکرد علامه محمد باقر مجلسی در تألیف بحار الانوار وجود دارد. بیشتر آنان برآناند که هدف وی فقط جمعآوری احادیث بوده است. عدهای نقش گزینشیِ وی در انتخاب مصادر و احادیث بحار الانوار را به قصد کارآمد شدن پذیرفتهاند. گروه دیگری افزون بر تأیید گزینشی بودن روایات بحار الانوار، بر این باورند که وی روایاتی را که خود صحیح میدانسته در بحار الانوار آورده، مگر در موارد اندکی که خود به عدم اعتبار حدیث اشاره کرده است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به واکاوی دیدگاههای یاد شده و خاستگاه شکلگیری آنها میپردازد تا نشان دهد بر اساس عبارات علامه مجلسی در مقدمه بحار الانوار و شرحهای ایشان بر احادیث، و مبانی اعتبارسنجی روایات نزد وی، دیدگاه سوم صحیحتر مینماید؛ گرچه نباید از دیده دور داشت که پاسداری از میراث مکتوب حدیثی شیعه در این گردآوری گسترده، مهمترین انگیزه و دستاورد تألیف آن به شمار میرود».
روایت النساء عی و عورة
نویسنده مقاله «بررسی متن شناختی روایت النساء عی و عورة» در چکیده نوشتار خود مینویسد «روایاتی مشتمل بر عبارت «النِّسَاءُ عَیٌ وَ عَوْرَةٌ، فَاسْتُرُوا الْعَوْرَاتِ بِالْبُیُوتِ، وَ اسْتُرُوا الْعِیَّ بِالسُّکُوتِ» در منابع روایی شیعه نقل شده است. از آنجا که مفاد حدیث بر اساس برداشت رایج مفسران، میتواند نقش مؤثری در ترسیم جایگاه فرودستانه و نادیده گرفتن زنان در عرصههای مهم زندگی داشته باشد، بازپژوهی و بررسی مفاد آن، اهمیت ویژه مییابد و از آن رو که این روایت دارای حداقل یک سند معتبر است، تحقیق حاضر تنها به مباحث دلالی حدیث شریف پرداخته, نتیجه میگیرد که این گزاره با انگیزه حمایت از زنان و با هدف برحذر داشتن مردان از پرخاشگری و خشونت در گفتوگوی با زنان صادر شده و معنای حدیث آن است که مردان در مقابل کمزبانی و عجز زنان در دفاع کلامی از خود، سکوت کنند و جدال و پرخاشگری نداشته باشند و به دلیل آن که زنان از سویی مورد کنجکاوی و طمع قرار داشته و از سوی دیگر، آسیبپذیر هستند، بهتر است در غیر مواردی که برای خروج آنان ترجیحی وجود دارد، در خانهها ـ که مناسبترین مکان برای تأمین امنیت و محفوظ ماندن آنان از آسیبهای احتمالی است ـ بمانند».
یادآور میشود، علاقهمندان برای دریافت اصل مقالات میتوانند به نشانی اینترنتی http://hadith.riqh.ac.ir/ مراجعه کنند.
انتهای پیام