به نقش جهان که قدم میگذاری خود به خود در زمان گم میشوی، گویی از چپ و راست صدای تاریخ را میشنوی و بر بام، قدمهایش را میبینی، لابهلای پرسه زنیات در تاریخ اگر خسته شوی و سراغ چایخانه بگیری، قطعاً پیشنهاد چایخانه «حاج میرزا» اولین و آخرین پیشنهاد بکر خواهد بود که برایت زیبایی گشت و گذار در تاریخ را تمام خواهد کرد.
سمت راست سردر بازار قیصریه، راستهای است به نام بازار قنادها؛ وارد که میشوی در انتها به یک سه راهی خواهی رسید، سه راهی را اگر سمت راست بروی و سپس وارد اولین کوچه سمت چپ بشوی، رسیدهای به کوچه چاه حاج میرزا و نزدیک شدهای به دالان بینظیر چایخانه حاج میرزا.
وارد دالان که میشوی غبار زمان را بر روی کوزههای سفالی عظیم چپ و راست دالان و شهرفرنگ رنگ مرده قدیمی خواهی دید و همین جاست که میفهمی دقیقا پایت را گذاشتهای بر جسم تاریخ ...
اینجا قدیمیترین قهوهخانه شهر است که از عهد صفوی تاکنون پابرجاست، نامش را در قدیم خسته خانه یا سرای طوطی نیز میگفتند. حاج محمدعلی خواجه که نسبش به خواجگان صفوی میرسد، عتیقه دوست و عتیقهشناس متبهری بود که از راههای مختلف عتیقه میخرید و به در و دیوار قهوهخانه میآویخت؛ او بود که این مکان را از کارگاه مسگری و قبلتر، کاروانسرای مسافران و بازار خرید و فروش اسب و الاغ، به قهوه خانه تبدیل کرد وچند سالی است که خود رخت بربسته از جهان و سه فرزندش رتق و فتق امور را به دست گرفتهاند.
بعد از خوردن چای دبش دم شده در قوری گل سرخی به همراه یک بشقاب گوشفیل، حتما جذب نگارگریهای خاک خورده روی دیوارها خواهی شد که معلوم نیست از کجای تاریخ بر این دیوارها نشستهاند و از کدام نقاش قدیمی اصفهانی سخن میگویند. چراغهای نفتی قدیمی و شاخ حیوانات و سکههای قدیمی که قدمتشان به دوران شاه صفوی میرسد نیز هر کدام از تاریخی میگویند که دیگر نیست؛ اینجا میتوانی تاریخ را لمس کنی؛ شگفتانگیز است لمس تاریخ.
از شمشیر و کلاههای آهنی و زرهها و یادگار دورانی که در اینجا نقالی میکردند که بگذریم، بوی آبگوشت چایخانه حاج میرزا دلت را قنج میدهد. اینجا چنان فضا، صمیمی و دوست داشتنی است که محال است هم صحبت نشوی با اهل دلی که او هم آمده تا تجربه کند این طعم گرد گرفته تاریخ را.
این چایخانه در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۸۵ با شماره ۱۸۱۰۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده و دیدنش برای هر اهل دل تاریخ دوستی توصیه میشود.
گزارش از مهسا مطیع