از تربیت شاگردان در دربار عباسی تا گماردن وکلا در سرزمین‌های مختلف
کد خبر: 3800551
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۳
به مناسبت شهادت امام کاظم(ع)؛

از تربیت شاگردان در دربار عباسی تا گماردن وکلا در سرزمین‌های مختلف

گروه معارف ـ یک مدرس حوزه و دانشگاه گفت:علی بن يقطين يكی از معروف‌ترين شيعيان و شاگردان امام كاظم(ع) است كه منشأ خدمات فراوانی برای شيعه در آن زمان بوده است، ورود وی به دستگاه خلافت هارون‌الرشيد با اجازه امام كاظم(ع) بود.

از تربیت شاگردان در دربار عباسی تا گماردن وکلا در سرزمین‌های مختلفحجت‌الاسلام علی مراد کیانی مدرس حوزه و دانشگاه در گفت‌و‌گو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: امام صادق(ع) به همراه همسر و مادرش حمیده مصفا نیمه دوم ماه ذی‌الحجه سال 128 یا 129 هجری قمری هنگام بازگشت از سفر حج در منطقه ابواء بین مدینه و مکه صاحب فرزند پسری شدند که نام او را موسی گذاشتند.

وی با بیان اینکه بعدها این پسر به کاظم ملقب شد، افزود: آنچه در خصوص زمان تولد امام موسی کاظم(ع) در روایات به دست می‌آید آن است که روز ولادت آن حضرت دقیق مشخص نیست اما بی‌شک در زمان برگشت از سفر حج متولد شده است.

کیانی اضافه کرد: از آنجا که مسیر مکه تا ابواء با پای پیاده بین 4 تا 7 روز است و معمولا حجاج حداقل تا روز 14 ذی‌الحجه در مکه می‌مانند بر این اساس می‌توان گفت که امام موسی کاظم(ع) در نیمه دوم ذی‌الحجه متولد شده‌اند.

این فعال فرهنگی با بیان اینکه یکی از القاب مادر امام کاظم(ع) اندلسیه است، عنوان کرد: این لقب به آن دلیل است که اصالت مادر امام، مغرب یا اندلس (اسپانیا) بود اما آنچه مهم است آن است که مادرش از زنان بزرگ عصر خودش، فقیه و آشنا به احکام دین بود به گونه‌ای که امام صادق(ع) زنان را در یادگیری مسائل شرعی به وی ارجاع می‌داد.

وی گفت: با شهادت امام صادق در 25 شوال سال 148 هجری قمری امام موسی کاظم(ع) به امامت رسید و به مدت 35 سال امامت امت را عهده‌دار شد، ایشان در 25 رجب سال 183 در زندان شهر بغداد به دستور هارون‌الرشید به شهادت رسید و در قبرستان قریش یا کاظمین کنونی به خاک سپرده شد. 

کیانی ادامه داد: امام موسی بن جعفر(ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد، هنوز کودک بود که فقهای مشهوری همچون ابو حنیفه از او مسئله می‌پرسیدند و کسب علم می‌کردند.

خلفای معاصر امام موسی کاظم(ع)

وی با اشاره به اینکه امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد، ابراز کرد: خلفای دوران آن حضرت به ترتیب مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۲۸-۱۳۲)، سفاح (۱۳۲-۱۳۶) و منصور دوانیقی (۱۳۶-158) مهدی عباسی (۱۵۸-۱۶۹)، هادی عباسی (۱۶۹-۱۷۰) و هارون عباسی (۱۷۰-۱۸۳) بود.

کیانی گفت: در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را از مدینه به بغداد منتقل کردند و در زمان خلافت هارون‌الرشید نیز دو بار امام زندانی شد، بنا به نقل شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او درخواست کرد تا امام را به قتل برساند، اما او نپذیرفت تا آنکه امام را به زندان فضل بن ربیع در بغداد انتقال دادند.

این مدرس دانشگاه عنوان کرد: امام کاظم(ع) سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سندی بن شاهک یهودی گذراند، در زیارتنامه امام کاظم (ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏؛ «کسی که در سیاهچال‌ها شکنجه می‌شد» به او سلام داده شده است.

شاگردان و اصحاب آن حضرت

وی گفت: امام کاظم(ع) نزدیک به سیصد شاگرد تربیت کرد که هر یک از آنها عالم و دانشمند دینی موفقی برای خود شدند که از این میان می‌توان به افرادی از قبیل زراره ابن اعین، مومن طاق، عبدالله ابن سنان، ابوحمزه ثمالی، ابان ابن عثمان احمری، هشام ابن سالم، جمیل ابن دراج، بزنطی، صفوان ابن یحیی، محمد ابن ابی عمیر، علی ابن یقطین و...اشاره کرد.

کیانی اظهار کرد: علي بن يقطين يكي از معروف‌ترين شيعيان و شاگردان امام كاظم(ع) است كه منشأ خدمات فراوانی برای شيعه در آن زمان بوده است، ورود وی به دستگاه خلافت هارون‌الرشيد با اجازه امام كاظم(ع) بود.

این فعال فرهنگی افزود: از کارهای اساسی و مهم علی بن یقطین در طول وزارت خود در دستگاه‌ هادی عباسی به نفع شیعیان و امام موسی کاظم(ع)، اطلاع اخبار و تصمیم‌های دستگاه حکومت غاصب به محضر امام(ع) به ویژه نقشه‌های شوم دستگاه حکومت غاصب، بر ضد امام(ع) بود.

وی ابراز کرد: امام موسی کاظم(ع) خطاب به علی بن یقطین فرمود: پیوسته بر یک خوی استوار باش، تا سه چیز را برایت ضمانت کنم! علی گفت: فدایت شوم! بر کدامین خوی باید پایدار بمانم و سه چیزی که شما تضمین می‌کنید، چیست؟ 

کیانی گفت: امام(ع) فرمود: تضمین می‌کنم هرگز گرمای آهن تو را در نیابد و کشته نشوی یعنی با شمشیر دشمن کشته نشوی، سقف زندان هیچ گاه بر فراز پیکرت قرار نگیرد یعنی زندانی نشوی و ناداری و تنگدستی هرگز سراغت نیاید یعنی فقیر و تهیدست نشوی. اما آنچه باید تضمین کنی اینکه هر وقت یکی از شیعیان ما به تو مراجعه کرد هر کاری داشت برایش انجام دهی و او را مورد احترام قرار بدهی.

این فعال سیاسی ادامه داد: وی هر سال بین 150 تا 300 نفر از شیعیان به ویژه دانشمندان و عالمان دینی را از طرف خود به عنوان نایب به مکه می‌فرستاد و به هریک از ده هزار تا بیست هزار درهم می‌داد تا هم از نظر مالی مورد حمایت قرار گیرند و هم نسبت به توسعه و گسترش شیعه در بین مسلمانان اقدام کنند که این یکی از راه های ترویج فرهنگ شیعه و رها سازی آنها از گرفتاری مالی در آن عصر بود.

ولایت‌پذیری و استکبارستیزی یاران امام

وی افزود: هرچند تعدادی از یاران امام در جریان واقفیه دچار انحراف شدند اما ولایت پذیری اصحاب امام کاظم در عصر خودش الگو است نمونه‌ آن نیز علی ابن یقطین است که علیرغم آنکه او از وزرای عباسیان بود اما یک لحظه از دستورات امام کاظم(ع) غافل نبود و به تعبیری وی نیروی امام در دستگاه خلافت بود.

کیانی گفت: یکی از اصحاب آن حضرت به نام صفوان جمال که با اشاره امام کاظم(ع) دست از منافع شخصی خود کشید و سرمایه کاری خود را فروخت تا عامل کمک به یک مستکبر و ظالم(هارون) نشود و لو اینکه نفس کار برای مقدمه یک عمل عبادی یعنی حج بود.

جریان فکری واقفیه

این فعال سیاسی بیان کرد: عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بهترین فرصت گسترش معارف مکتب شیعه بود چرا که حکومت بنی امیه رو به زوال و در نهایت منقرض گردید و بنی العباس نیز که با شعار «الرضا من آل محمد» روی کار آمده بود تا زمان استقرار و ثبات حکومتشان برای اهل بیت مزاحمت ایجاد نکردند در آن فرصت ایجاد شده امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شاگردان بسیاری تربیت نمودند.

وی اضافه کرد: همین امر موجب گسترش مذهب شیعه در قلمرو اسلام شد و در زمان امام صادق(ع) بنیان سازمان وکالت گذاشته شد و در عصر امام کاظم کاظم(ع) نیز به دلیل گسترش مذهب شیعه و محدودیت‌هایی که از طرف بنی العباس برای آن حضرت بوجود آوردند آن سازمان گسترش یافت و امام کاظم وکلایی برای برخی سرزمین‌های دور دست منصوب نمودند.

کیانی ادامه داد: وکلای معروف امام از قبیل علی‌ابن‌ابی‌حمزه بطائنی، عثمان ابن‌عیسی رواسی در مصر، علی ابن یقطین و مفضل ابن عمر در کوفه، الرحمن ابن حجاج در بغداد، ابراهیم ابن سلام در نیشابور، عبدالله ابن جندب در اهواز، زیاد ابن مروان قندی در قندهار و... بود.

این فعال فرهنگی گفت: برخی از آنها همچون علی ابن ابی حمزه بطائنی، عثمان ابن عیسی رواسی و زیاد ابن مروان قندی به دلیل سوء استفاده از اموال شرعی که در دستشان بود شهادت امام کاظم را انکار کرده و امامت امام رضا(ع) را نپذیرفتند، آنها امام کاظم (ع) را او مهدی موعودعنوان کردند.

کیانی ادامه داد: در این میان عده ایی از مردم عوام نیز به سه تن گرویده و فرقه واقفیه را به وجود آوردند و مذهب شیعه هفت امامی به نام واقفیه (یعنی در امامت امام کاظم(ع) توقف کردند)شکل گرفت، برخی مورخین و سیره نویسان تعداد افرادی که جز اصحاب امام کاظم(ع) بودند و به واقفیه پیوستند هفتاد و یک نفر نام برده اند.

وی با اشاره به اینکه بسیاری از آنها بعدها متوجه اشتباه شده و از مسیر انحراف برگشتند اظهار کرد: امام رضا(ع) پس از شهادت پدر به عنوان رهبر و امام امت از وکلای امام کاظم اموال و وجوهات شرعی را مطالبه نمود اما آنها شهادت امام کاظم را انکار کردند.

این مدرس حوزه ابراز کرد: علیرغم آنکه ماموران حکومتی جسد امام کاظم(ع) را روى پل بغداد بر زمين نهاده و يحيى بن خالد دستور داد تا فرياد زنند: اين موسى بن جعفر است كه رافضه معتقدند او نمرده است، پس از آن مردم آمده و او را در حالى كه از دنيا رفته بود نگاه كردند اما باز همچنان بسیاری از وکلا از دستور امام رضا (ع) سرباز زدند.

وی اظهار کرد: از «احمد بن حماد» روایت است که گفت: «یکی از کارگزاران امام(ع) عثمان بن عیسی است که در مصر بود، و اموال بسیاری در نزد او وجود داشت. ابوالحسن الرضا(ع) درباره این اموال به او پیغام فرستاد. وی در پاسخ نوشت: پدر تو نمرده است، و او زنده و پاینده است و هرکس بگوید مرده است او یاوه گفته است».

کیانی ابراز کرد: انحراف در بین تعداد چشم گیری از یاران امام کاظم(ع) باید برای همه انسان‌ها درس عبرت باشد آدم اگر بصیرت نداشته باشد و لو شاگرد و وکیل امام معصوم باشد ممکن است به انحراف کشیده شده و گمراهی وی تا حدی پیش برود که امامت امام معصوم را انکار کنند.

این فعال سیاسی ادامه داد: البته در طول زمان همین وضعیت حاکم بوده و هست به گونه ای که افرادی در کنار امام (ره) بوده و از فرانسه تا ایران امام را همراهی کردند و حتی در مناصب کلیدی کشور نیز قرار گرفتند اما بعدها منحرف شده و از قطار انقلاب پیاده شدند.

وی گفت: برخی در زمان امام(ره) ماهیتشان مشخص شد و برخی سال‌ها طول کشید و چه زیبا وصیت کرد آن پیر سفر کرده «که حال فعلی افراد معیار است نه سوابق آنها، ممکن است انسان در یک زمانی شخص مورد وثوقی باشد ولی در طول زمان دستخوش حوادث قرار گیرد و سقوط نماید». 

انتهای پیام

captcha