به گزارش ایکنا از همدان، شهید محمدحسین خزایی در یکم اسفندماه سال 1335 در شهر قم چشم به جهان گشود، خانوادهاش اهل نهاوند بودند، وی تحصیلات خود را تا فوق دیپلم ادامه داد و از طرف بسیج به جبهه اعزام شد و به عنوان رزمنده به ایفای مسئولیت پرداخت.
شهید خزایی در تاریخ 6 بهمنماه سال 66 در بصره عراق بر اثر اصابت ترکش دشمن بعثی به فیض شهادت نائل آمد. اکنون پیکر پاکش در روستای فیروزان شهر نهاوند آرام گرفته است.
در بخشی از وصیتنامه مناجاتوار شهید محمدحسین خزایی که با تعبیراتی زیبا قبل از شهادت با خدای خود نجوا کرده است، آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ: آنان که در راه خدا شهید میشوند مرده مپندارید بلکه آنها زندهاند و در نزد خدایشان روزی میخوردند.
سلام بر تو ای حسین، ای آزادهترین مرد جهان ای ابرمرد، ابرقدرتشکن روزگار جهالت و بدعت و ای مظلوم یگانه تاریخ، آنگاه که فریاد «هل من ناصر» تو به گوش جهانیان رسید آن وقت پاسخی نرسید اینک به رزمگاه شهادت آمدهایم تا لبیکگوی حسین زمانمان باشیم.
بار پروردگارا، اینک که شهادت آغوش گشاده است و دست تقدیر تدبیر را در جانهای شیفته مرگ سرخ نوشته است میروم تا در گیر و دار این پیکار همواره قربانی مسلخ عشق گردم شاید ترکشهای پیامم به امواج خونم، پهنهای از زمانه را به جوشش در آورد.
خدایا تو میدانی در من نفس قوی پنجه افکنده و میرود که کالبد ضعیفم را چون موریانهای خرد در هم شکند و از سویی ندای حسین(ع) و پیام کربلا قلبم را بشارت میدهد و با روحم نجوای بهشت میسراید و به هر سو مینگرم چون تو یاری نمییابم ای مقتدر و مهرگستر.
خدایا هرگز جرات نیافتهام که با تو اینگونه بیپروا سخن گویم. اینک که ملائک بال گسترده و با تختهای مهیا و تابوتهای سبز میبینم که بر فراز شهدا گرد آمدهاند حسرتم میآید و آرزو دارم مرا نیز همراه این کاروان به آسمانها ببری و از ذلت و گناه و عصیان نجات بخشی که تو بسیار بخشندهای.
پروردگارا اینک از تو میخواهم پیغام خونین خویش را بر دفتر خاطرات بازماندگان نگارم، اما گویا اندیشهای استوار و پیامی پویا و گویا نمییابم زیرا که خود همواره جز تباهی و رخوت نیافتهام! چگونه میتوانم خود را از معرکه مادیات نجات دهم؟ پروردگارا این حقیر سراپا تقصیر را که جز به نصرت تو امیدوار نیست در این لحظات آخرین یاری رسان که جز تو مرا یاریگری نیست.
جز ادای دین و تکلیف شرعی اندیشهای در سر نداشتم و امیدم اعتصام به ریسمان ولایت و لیاقت و شفاعت از بارگاه قدسی حضرت اقدس توست.
خداوندا در برابر مشکلات شکیبایم گردان
خداوندا در برابر مشکلات شکیبایم گردان و تاب و تحمل مصائب نبرد بر جسم نحیف و روح ضعیف من عنایت فرما. خدایا تو خوب میدانی که باری از معصیت و نافرمانی بر دوش میکشم و جز عصیان و غفلت توشهای انباشته نکردم.
اما آنان که در امر جهاد سستی میورزند و سخن امام را گردن نمینهند بر جنازهام حاضر نشوند که من این راه را به انتخاب عقل برگزیدهام و آگاهانه بر پای خاسته و ایستادهام تا به ناتوان درس عبرتی دهم و آنان را از توجیهات بر حذر دارم.
ای پروردگار نصرتبخش و حکیم تو نیک میدانی که بندهای قدرناشناس و ناسپاسم حال میدانم رسوایی در قیامت بسی دشوارتر از رسوایی در دنیاست پس اگر میخواهی سرپوشی بر خطاهایم نهی و روسپیدم گردانی قیامتم را آسان گردان و دستم را از دامان اهلبیت(ع) کوتاه مکن.
خداوندا تو خود بیان فرمودی، ای بندگان مرا صدا زنید و مطمئن باشید که پاسختان میگویم اینک تو را میخوانم و از تو میخواهم که به وعدهات جامه عمل بپوشانی که تو صدیق و درستگفتاری.
ای کسانی که پیامم را میشنوند بدانید که نباید به دنیا بیش از حد بها بخشید و فریب اغواهای نفس را نخورید که در لحظات نهایی سنگ رسوایی تنهایی و جدایی از صالحان گریبانگیر روحتان خواهد شد.
جهاد انسان های وارسته تنها و تنها در لابه لای پیکارها نهفته است و بسی حسرتبار است که انسان طعمه گرگ نفس گردد و با سرگرمیها و بندها روح خویش را بر رگهای جسم میخ کند، جبههها را فراموش نکنید و مستضعفین را یاوری به حق باشید.
خدایا تو شاهد باش که در حد توان تلاشم بر این بود که بر تکلیف عمل کنم و اگر به حق نتوانستم ادای رسالت کنم با فضیلت بر من رحمآور.
خداوندا لذت عبادت و شهد شهادت را بر کام جانم بچشان و از رهروان سالک طریقتم قرار ده.
این در پاسخ به کسانی است که بسیجیها را نشناختند و میپندارند که ما چشمبسته و کورکورانه بدین مکان مقدس گام نهادهایم میگویم که البته ما دیوانه عشق اباعبدالله الحسین(ع) و مطیع فرمان الهی ولیفقیهمان امام روحالله هستیم.
به خانوادهام نیز وصیت میکنم که مبادا در سوگ من بیتابی کنید تا دشمنان اسلام خرسند شوند، نمیگویم گریه نکنید بلکه در مجلس من بر مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) بگریید و خودتان را برتر و بهتر از اسرای کربلا ندانید که آنان با تمامی عزت و مقام مدتها سرگردان و زنجیر بر گردن آواره دشتها شدند و بدترین دشنامها را تحمل کردند و این را نیک میدانم که اگر صبر کنید اجر صابرین بسیار است.
مجالسم را بسیار آسان و کمتجمل برگزار کنید و تا میتوانید با روضه و دعا یادم را از ذهن نبرید، از همه حلالیت میطلبم و به دوستان سفارش میکنم که در سرکشی از خانوادههای شهدا و اسرا کوتاهی نکنید و بر کودکان دلشکسته مرهم باشید و خوب میدانم که خداوند قیم خانوادههای شهداست و ما وسیلهای بیشتر نیستیم پس نگران نباشید و با توکل به الله به تکلیف خود عمل کنید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
انتهای پیام