شاخص‌های اخلاقی حضرت عباس(ع) در بیان معصومان(ع)
کد خبر: 3802398
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۰
آیت‌الله احدی تبیین کرد:

شاخص‌های اخلاقی حضرت عباس(ع) در بیان معصومان(ع)

گروه اندیشه ــ آیت‌الله احدی ضمن اشاره به سه ویژگی شاخص حضرت عباس(ع) در بیان معصومان(ع)، تصریح کرد: ایشان فانی در خدا و ولایت بودند و به همین خاطر عبدصالح خدا نامیده شدند.

آیت‌الله مهدی احدی، از استادان سطوح عالی حوزه علمیه، در گفت‌وگو با ایکنا؛ به توضیح ابعاد شخصیتی حضرت عباس(ع) پرداخت و اظهار کرد: شاخصه‌هایی که در خصوص روابط اجتماعی و فردی حضرت ابوالفضل العباس(ع) در روایات معصومان(ع) بیان شده در چند مورد قابل اشاره است؛ نخستین ویژگی این است که ایشان در مقابل بزرگان بسیار باادب بود. در برخی نوشته‌ها آمده است که اگر ادب عباس(ع) را بین تک‌تک افراد دنیا تقسیم کنیم، باز هم چیزی از آن کم نمی‌شود.

تسلیم محض امام(ع)

این استاد اخلاق حوزه علمیه بیان کرد: در روایت معتبر دیگری تعبیری نقل شده است که «کان بین یدی الحسین عبدا ذلیلا لایجلس الا باذنه»؛ یعنی ایشان در مقابل امام حسین(ع) مانند یک بنده بود. البته نه آن بنده‌ای که در مقابل مولای خودش تمرد و سرکشی دارد، بلکه بنده‌ای کاملاً تسلیم بودند. به حدی تسلیم امام بود که تا امام حسین(ع) اذن نمی‌دادند، ایشان نمی‌نشستند. درباره ادب اجتماعی ایشان هم نقل شده که به هیچ‌ وجه خشونت نداشتند. گرچه عباس را از ریشه «عبوس» گرفته‌اند و عبوس کسی است که خشونت دارد؛ به همین دلیل خیلی از افراد می‌گفتند که نباید اسم ایشان را «عباس» می‌گذاشتید. وقتی به محضر ام‌البنین آمدند، ایشان در شعر معروفی بیان کردند: عباس من به خاطر بازوهای پرتوانش عباس نامیده شد.

وی افزود: نکته دیگری که در احوالات حضرت عباس(ع) قابل توجه است اینکه ایشان در دست‌‎گیری از بینوایان بسیار موفق بودند و شخصیتی دلسوز و مهربان داشتند. حضرت سکینه ضمن مرثیه‌ای در فضیلت ایشان فرمودند: عمویم عباس که همه ایتام و بینوایان را دستگیری می‌کرد حقش این نبود که سرش بالای نیزه باشد. ویژگی سوم حضرت عباس(ع) چهره ظاهری ایشان است که نقل شده «کالقمر المنیر»، یعنی مثل ماه شب چهارده می‌درخشیدند. در مجموع ایشان یا در حالت سجده یا تلاوت قرآن یا در اطاعت امامش حضرت حسین(ع) بودند و ولایت را مهم‌ترین اصل در زندگی خوش می‌دانستند.

بصیرت شکست‌ناپذیر

آیت‌الله احدی با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) درباره حضرت عباس بیان کرد: امام(ع) می‌فرمایند: «‌کان عمُّنا العبّاس نافِذَ البَصیرَه، صَلبَ الإیمان»، یعنی عمویم عباس ایمان محکم و بصیرت بالایی داشت. کلمه «نافذ» از نظر قرآن در جایی به کار می‌رود که شکست‌ناپذیر باشد. از این نظر بصیرت ایشان به هیچ وجه متزلزل نشد. حتی در غروب عاشورا که برای ایشان امان‌نامه آوردند، به آنها حمله کرد و فرمود: وای بر شما، برای پسر فاطمه(س) امان‌نامه نمی‌آورید، ولی برای من که مادرم کنیز ایشان بود امان‌نامه می‌آورید؟! ایشان فقیه اهل بیت(ع) بود. ایشان نسّاک اهل بیت(ع) بود، یعنی کسی که زیاد عبادت می‌کند. ایشان فردی بابصیرت و زمان‌شناس بود.

وی در ادامه به توضیح ویژگی «حمایت از دین» در سیره حضرت عباس(ع) پرداخت و گفت: از دیدگاه قرآن، حمایت از خائن حرام و مردود و صفت حمایت از خائن جزو اوصاف برجسته یهود است. جالب این است که مهم‌ترین اوصاف مؤمن راستین حمایت از دین مبین اسلام و توحید ناب است؛ لذا در دیدگاه اسلام موج‌سواری معنا ندارد. کسانی که موج‌سواری می‌کنند در قیامت به عنوان خائن معروف می‌شوند. آیه 109 سوره نساء می‌فرماید: «هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ هان شما همانان هستيد كه در زندگى دنيا از ايشان جانبدارى كرديد». این آیه درباره کسانی است که در دنیا موج‌سواری می‌کردند و با برپایی مناظرات و گفت‌وگوهایی به اسم روشنفکری مردم را فریب می‌دادند.

پرچم حمایت از دین

این استاد اخلاق حوزه علمیه تصریح کرد: در مقابل، کسانی که مؤمن واقعی هستند برای حمایت از دین ایثار می‌کنند؛ یعنی به جای اینکه دنبال همایش، گفت‌وگو و مجادله باشند، خودشان در عرصه دین پرچم فداکاری را در دست می‌گیرند. لذا عَلم فداکاری در دستان ابوالفضل العباس(ع) بود. علم حمایت از دین در دست ایشان بود. قرآن کریم می‌فرماید که برخی اوقات این افراد خودشان علم هدایت می‌شوند. حضرت عباس(س) خودش علم هدایت بود و به همین خاطر می‌فرمود: «انی احامی ابدا عن دینی»؛ یعنی اگر می‌خواهید پرچم هدایت را ببینید پرچم هدایت من هستم، در حالی که لشکر عمرسعد خود را سربازان خدا می‌دانستند و حضرت عباس(س) می‌خواست ثابت کند که سرباز خدا من هستم.

وی در ادامه درباره ویژگی عبد صالح بودن حضرت عباس(ع) توضیح داد: عبد صالح خدا دو ویژگی دارد: یک مبدأ دارد و یک منتهی‌الیه. مبدأش توحید است. چنانکه آیه 18 سوره مبارکه آل‌عمران ‌می‌فرماید: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ؛ خدا در حالی که برپا دارنده عدل است [با منطق وحی، با نظام مُتقن آفرینش و با زبان همه موجودات] گواهی می دهد که هیچ معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهی می دهند که هیچ معبودی جز او نیست». از آن طرف هم منتهی الیه عبد صالح حمایت از بعثت است «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ؛ اوست آن كس كه در ميان بى‏ سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد»(جمعه، 2).

آیت‌الله احدی تصریح کرد: عبدصالح از یک طرف قائل به «الا هو» است و از طرف دیگر به بعثت خاتم رسیده است و به آن عمل می‌کند. وقتی می‌گوییم که حضرت عباس(ع) عبدصالح است، یعنی هم فانی در خداست و هم فانی در رسالت و ولایت. اگر ذوب در خدا و ائمه(ع) نشویم عبدصالح نخواهیم بود. همین معنا در آیه 69 سوره مبارکه نساء آمده است «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ؛ و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگان‌اند». اگر بخواهیم با شهدا و صالحین محشور شویم، باید از خدا و پیامبر(ص) اطاعت کنیم.

انتهای پیام

captcha