بررسی موضوع «تحول» در نگاره‌های تفسیری
کد خبر: 3802563
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۷

بررسی موضوع «تحول» در نگاره‌های تفسیری

گروه معارف – بحث تحول به تناسب موضوعات با واژه‌های مختلفی در قرآن آمده است و مفسران نیز در هر مورد به تشریح مباحث مربوط به تحول در موارد مادی و معنوی پرداخته‌اند.

بررسی موضوع «تحول» در نگاره‌های تفسیریبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، صاحبان تفسیر و آثار پژوهشی در حوزه مفاهیم قرآن در آیات مختلفی از قرآن کریم به بیان نظراتی در تشریح موضوع تحول مادی و معنوی پرداخته‌اند که تعدادی از این نظرات در این قسمت ارائه می‌شود:
 
ترجمه تفسير مجمع البيان
(اسرا آیه 52) وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا: و گمان مى‏كنيد كه توقف شما در دنيا كوتاه بوده است، زيرا اين تغيير و تحول، خيلى سريع انجام مى‏گيرد.
 
برخى از مفسران قرآن كريم، معتقدند اين آيه، خطاب به مؤمنين است زيرا آن ها هستند كه خدا را با ستايش، اجابت و در برابر احسانش، او را حمد مى‏كنند و مدت توقف خود را در عالم برزخ كوتاه مى‏شمارند زيرا در قبرهاى خود با خوشى گذرانيده و عذابى نديده‏اند. بديهى است كه روزهاى شادى و نشاط، كوتاه هستند.
 
تفسیر معارف قرآن
خداوند يوسف(ع) را براى خود خالص كرده و به عزت خود عزيزش ساخته بود با اين‏ كه همه اسباب بر ذلّت و خواريش اجتماع كرد و او را در مهلكه‏ها انداخت و آن مهلكه‏ها را سبب رشد و بالندگى او قرار داد.
 
برادرانش بر او حسد بردند و او را در چاه دور افتاده‏اى افكندند، سپس به پول ناچيزى فروخته شد و خريداران او را به مصر بردند و در آنجا به خانه سلطنت و عزت راه يافت. آن كس كه در آن خانه ملكه بود با وى بناى مراوده گذاشت و او را نزد عزيز مصر متهم ساخت و چيزى نگذشت كه خودش نزد زنان اعيان و اشراف مصر، اقرار به پاكى و برائت وى كرد اما پس از مدتى دوباره اتهام خود را دنبال نموده او را به زندان انداخت و همين امر و حوادث بعدى آن سبب شد كه يوسف مقرب درگاه عزيز مصر گردد؛ و به همين قياس تمامى حوادث تلخ وسيله ترقى او گشته، به نفع او تمام شد و همواره خدا او را از حالى به حالى تحول مى‏داد تا آنجا كه او را ملک و حكمت ارزانى داشته نعمت خود را بر او تمام نمود.
 
خداوند داستان آن جناب را از خوابى كه در كودكى در دامن پدر ديده بود آغاز نمود، رؤياى او از بشارت‌هاى غيبى بود كه بعدها عينيّت يافت و با تربيت الهى كه مخصوص يوسف بود او را كامل گردانيد. 
 
چنان كه از آيات ديگر قرآن كريم، استفاده مى‏شود، با اين زلزله هول‏انگيز كه جزء مقدّمات قيامت است، تحوّل شديد مادى در نظام هستى پديد مى‏آيد، خورشيد و ماه در هم پيچيده مى‏شوند، ستارگان بى‏نور مى‏گردد، كوهها از جا كنده مى‏شود و همچون پنبه زده شده پراكنده مى‏گردد، درياها به هم مى‏ريزد، زمين و آسمان در هم كوبيده مى‏شود، مردم از نظر روانى در وحشت عظيم و غير قابل وصف فرو مى‏روند و سر از پا نمى‏شناسند. حوادث آن روز چنان مهيب و دهشتناك است كه خداوند به منظور بيان شدّت عظمت، آن را به صورت سربسته بيان كرده و «شَيْى‏ءٌ عَظيمٌ» خوانده است. تصويرهايى كه آيه از آن روز ترسيم مى‏كند، بخوبى حوادث وحشت‏بار و آثار آن را روشن مى‏سازد
 
تنبه در مورد آيات الهى، انسان را به فكر وا مى‏دارد و از غفلت كه عامل بسيارى از انكارها و تكذيب هاست بيرون مى‏آورد و از طرفى چون انسان موجودى است كه به طور طبيعى، در برابر احسان خاضع مى‏شود، يادآورى نعمتهاىِ الهى نقش به سزايى در تحوّل روحيه او و بازگشت به سوى خداى متعال دارد.
 
ترجمه تفسير الميزان
بحث‏هاى علمى اين معنا را به ثبوت رسانده كه علم طبيعت در تحول و تكامل است، و هر جزء از اجزاء عالم طبيعت كه فرض شود، در مسير حركت قرار دارد، و رو به سوى كمال دارد.
 
ثبات کلام الهی و تحول در سایر موارد نیاز است
(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ، وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏، ما ذكر را نازل كرديم، و خود ما آن را حفظ مى‏كنيم) فرموده: كه اين كتاب با مرور ايام و كرور ليالى كهنه نمي شود، كتابى است كه تا آخرين روز روزگار، ناسخى، هيچ حكمى از احكام آن را نسخ نمى‏كند و قانون تحول‏ و تكامل آن را كهنه نمى‏سازد.
 
قرآن اساس قوانين را بر توحيد فطرى، و اخلاق فاضله غريزى بنا كرده، ادعاء مى‏كند كه تشريع (تقنين قوانين) بايد بر روى بذر تكوين، و نواميس هستى جوانه زده و رشد كند، و از آن نواميس منشا گيرد، ولى دانشمندان و قانون‏گذاران، اساس قوانين خود و نظريات علمى خويش را بر تحول اجتماع بنا نموده، معنويات را بكلى ناديده مى‏گيرند، نه به معارف توحيد كار دارند، و نه به فضائل اخلاق، و به همين جهت سخنان ايشان همه بر سير تكامل اجتماعى مادى، و فاقد روح فضيلت دور مى‏زند، و چيزى كه هيچ مورد عنايت آنان نيست، كلمه عاليه خداست.
 
منابع
ترجمه تفسير مجمع البيان، ج‏14، ص: 152
معارف قرآن، ج‏3، ص: 74 و 73
معارف قرآن، ج‏4، ص: 88
معارف قرآن، ج‏6، ص: 118
ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 98
ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 100
 
انتهای پیام
captcha