حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس سیدنژاد، کارشناس رسانه و استاد حوزه علمیه، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا با بیان اینکه جریانسازی فرهنگی ابتداییترین وظیفه سیماست، اظهار کرد: رسانه ملی را با دو نگاه مثبتاندیش و منفی میتوان ارزیابی کرد. با این تفاوت که قرار است از چه زاویهای موضوع ارزیابی شود و چه نمرهای به رسانه داده شود، تمام جوانب آن را باید بسنجیم تا نتیجه درستی بگیریم.
وی افزود: رسانه ملی در ایران شکل دولتی دارند. به همین خاطر براساس خط مشیهایی که برای آنها تعیین میشود فعالیت میکنند. برخلاف رسانههای خصوصی که سیاستهایشان از جانب صاحبان رسانه تعیین میشود، در این شرایط ۷۰ درصد مردم تماشاگر تلویزیوناند. البته ممکن است این رقم کمی بالاتر یا پایینتر باشد.
این استاد حوزه اضافه کرد: وقتی مردم در ساختار نظام اسلامی با تلویزیون ارتباط دارند و بیشتر وقت خود را با آن میگذرانند، طبیعی است که رسانه یکی از ابزارهای تبلیغ دین باشد. البته در دنیا این رویکرد به اشکال گوناگون وجود دارد. برای مثال در کشورهایی که پیرو مکتب لیبرالیستی هستند نیز رسانه در خدمت چنین تفکری است.
نمره قبولی سیما در عرصه کمیت
وی ادامه داد: اگر ملاکمان برای ارزیابی رسانه به موضوعات کمی مربوط باشد، باید گفت صداوسیما به موفقیتهای خوبی دست یافته است. تعداد شبکهها و بیستوچهارساعته شدن آنها یکی از نمادهای کمّی رسانه است. این موفقیت قابل کتمان نیست، زیرا در هیچ کجای دنیا نمیبینید که تعداد شبکههای دولتی کشوری به 20 شبکه برسد، حتی در کشورهایی که شاید ۱۰۰ شبکه داخلی داشته باشند، اکثر آنها خصوصی هستند و تعداد شبکههای دولتی آنها بسیار کم است، هرچند این رشد کمّی توانسته با کیفیت همراه باشد، بحثی دیگر است که میتوان درباره آن سخن گفت، اما فعلاً تأکید روی تعداد شبکههاست.
وی درباره کارکرد کیفی رسانه ملی گفت: رسانه ملی تا حدودی توانسته توقع حاکمیت را برآورده کند، چون در راستای مردمسالاری دینی گام برمیدارد. پس مشخصاً نظام از عملکرد تلویزیون راضی است، اما اینکه آیا مردم از رسانه راضی هستند باید گفت نقدهای جدیای در این زمینه وجود دارد.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه قیاس جذب مخاطب شبکههای داخلی با شبکههای خارجی کارشناسانه نیست، بیان کرد: به نظرم ارزیابی قدرت رسانهها داخلی در مقایسه با شبکههای خارجی صحیح نیست، چون در آنها از راهکارهایی برای جذب مخاطب استفاده میشود که طبیعتاً رسانههای داخلی به دلایل دینی و عرفی قادر به استفاده از آنها نیستند. غیر از خطوط قرمز در حوزهها، در استفاده از ظرفیتهای خارجی هم محدودیتهایی داریم که ما را در امر مشارکت چهرههای مطرح سینما و تلویزیون جهان کمکار کرده است. بحث دیگر که باید به آن بپردازم موضوع خشونت است. در ایران اسلامی نشان دادن صحنههای خشن مجاز نیست، اما در بسیاری از آثار جهانی صحنههای خشن فراوانی مشاهده میشود.
وی افزود: با توجه به محدودیتهایی که رسانه ملی دارد، شبکههای خارجی از تکتک آنها بهره میبرند. من قدرت تصویری مفاهیمی چون عشق را در سیما موفق میدانم، زیرا در جایی دیگر از دنیا سراغ ندارید فیلم یا سریالی ساخته شود، اما مادر نتواند فرزندان خود را لمس کند. این اتفاق فقط در کشور ما رخ داده، اما باز هم رسانه ملی توانسته بخش عمدهای از مردم را جذب برنامههای نمایشی خود کند. به همین دلیل احساس میکنم برخی نقدها منصفانه نیست.
درآمدزایی از طریق فروش سریال به سایر کشورها
سیدنژاد ادامه داد: صداوسیما هزینههای بسیاری سنگینی را برای برنامهسازی متحمل میشود، به ویژه در شرایطی که کشور با تحریمهای مختلف مواجه است. برای همین رسانه ملی به تبلیغات بازرگانی روی آورده است. مسیری که آسیبهای فراوانی به همراه دارد. در صورتی که میتوان به واسطه فروش برنامههای نمایشی بسیاری از هزینهها را تأمین کرد. اتفاقی که در گذشته با سریالهایی چون «یوسف پیامبر»، «مختارنامه» و... رخ میداد، اما نمیدانم چرا دیگر چنین آثاری تولید نمیشود. به خصوص در اطراف ایران کشورهای فارسیزبان بسیاری وجود دارند که قادریم به صورت مستقیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
وی متذکر شد: برخی از کشورهای همسایه با فروش سریالهای خود توانستهاند هم درآمدزایی کنند و هم مبلغ فرهنگشان باشند، اما نمیدانم چرا مدیران رسانه ملی به این موضوع توجه چندانی ندارند.
این کارشناس درباره شبکههای تخصصی سیما هم گفت: شاید به نظر برسد که راهاندازی شبکههای تخصصی نظیر شبکه قرآن موجب رواج فرهنگ قرآنی میشود یا اینکه شبکه چهار سطح علمی جامعه را بالا میبرد، اما این قبیل شبکهها فقط مخاطبان خاص خود را تغذیه میکنند و موجب اشاعه آن مفهوم نمیشود. البته منظور این نیست که شبکه قرآن نباید باشد، چون مخاطبان این قبیل برنامهها باید تغذیه شوند، اما نباید به بهانه اینکه شبکه قرآن وجود دارد، برنامههای قرآنی در دیگر شبکههای تلویزیونی کمرنگ شود؛ اتفاقی که اکنون رخ داده است. شبکههای تخصصی نهتنها به رشد دینی مخاطبان کمک نمیکنند، بلکه کاهش گرایشهای دینی را هم به همراه دارند، زیرا همان گونه که گفتم میزان برنامههای قرآنی در دیگر شبکهها به بهانه داشتن شبکه تخصصی کمرنگ شده است.
وی در پاسخ به این سؤال که رسانه ملی در زمان حال بیش از همه نیازمند چه سبک برنامهسازی است؟ گفت: به نظر میتوان برنامههای طنز را از منظر رشد کمی و کیفی ارتقا داد، حتی اگر نیمی از برنامههای تلویزیون به این موضوع بپردازند، باز هم فضا برای فعالیت هست، زیرا این سبک از فیلمسازی قدرتی دارد که دیگر گونههای فیلمسازی از آن بیبهرهاند، آن هم اینکه زبان طنز قادر است تمام موضوعات را نقد کند، بدون اینکه فرد یا گروهی به آن عکسالعمل قابل توجهی نشان دهند.
این مدرس حوزه درباره عنوان «رسانه میلی» که از سوی برخی منتقدان مطرح میشود، چنین توضیح داد: در کدام رسانهای موضوعات برخلاف نظام حاکم آن مطرح میشود که توقع داریم در جمهوری اسلامی حرفهایی برخلاف مصالح حاکمیت بیان شود، اما در این میان نکتهای وجود دارد و آن این است که تلویزیون برخلاف برخی شبکهها تیزهوشی لازم را ندارد، چون در رسانه ملی درباره موضوعات سیاسی تنها یک نقل قول بیان میشود، درصورتیکه باید نقل قول مخالف را هم بیان کرد تا بیننده در ادامه با تحلیلهای گوناگون نتیجه مناسب را دریافت کند.
سیدنژاد در پایان گفت: اگر بخواهم نمرهای به عملکرد صداوسیما بدهم، باید بگویم همان اندازه که سیما میتواند نمره قبولی دریافت کند انتظار میرود که به همان اندازه نمره مردودی بگیرد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام