به گزارش ایکنا؛ جلسه درس اخلاق آیتالله محمدباقر تحریری، روز گذشته، 3 اردیبهشتماه در حوزه علمیه مروی برگزار شد. تحریری در این جلسه به تبیین فرازهایی از سفارشات امیرالمومنین(ع) به امام حسن مجتبی(ع) پرداخت و اظهار کرد: کلام در فرمایشات امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع) بود. ایشان بیاناتی دارند که هم وضع طبیعی خودشان را بیان میکنند و هم حال و هوای فرزندشان را که برای او وصیت دارند تبیین میکنند. در بعضی زمانها انسان بیشتر به تنبه لازم دارد از جمله دوره جوانی. وقتی انسان یک شی گرانبها نصیبش میشود باید او را متو.جه کرد که آن شی چقدر ارزش دارد تا آن را با امور غیر ارزشی مبادله نکند. علی(ع) در این فرمایشات به مسئله جوانی تنبه میدهد. در چنین زمانی زمینه برای یادگیری و تنبه بیشتر است؛ لذا انسان در این موقعیت لازم است توجه داشته باشد که در این زمین آماده چه چیزی میکارد.
وی افزود: بعضی از علمای ما از سنین ابتدایی در مسیر علم قرار نگرفتند و سرگرمیهایی گریبانگیر آنها شده بود تا اینکه در زمانی تنبه پیدا کردند و در مسیر علم قرار گرفتند. مرحوم آقاضیا عراقی از خانواده اهل علم بود منتهی از ابتدای جوانی در این مسیر نبود. یکبار ایشان در خانه نشسته بود که کسی از کنارش رد شد و تلنگری به او زد و گفت: این خانه خاموش شد! ایشان یکبار متنبه میشود و مراحل علمی بالایی را طی میکند و مراجعی را تربیت میکند. علی(ع) میفرمایند من به نصیحت تو سبقت میگیرم قبل از آنکه فتنهها و غلبه هواها در وجود تو بیاید. حضرت میفرمایند: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كالْأَرْضِ الْخَالِيةِ مَا أُلْقِي فِيهَا مِنْ شَيءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُك بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يقْسُوَ قَلْبُك يَشتغِلَ لُبّكَ » یعنی من به ادب کردن تو پیشی گرفتم. ادب یعنی اینکه انسان با یکسری وظایف آشنا شود و اعضا و جوارحش را با آنها پرورش دهد. تأدب پیدا کردن به آداب یکی از الطاف الهی است. به همین خاطر پیامبر(ص) فرمود: «ادبنی ربی؛ پروردگارم مرا ادب کرد» اینها یک اوجهایی است که هر کسی آن را نمیفهمد. وقتی انسان توفیق پیدا کند آدابی به گوشش بخورد و آدابی را ببیند اینها راهگشا است و زمینه تحول است و حجت را بر انسان تمام میکند. مطالعه سرنوشت کسانی که تحول پیدا کردند و زندگی خود را عوض کردند یکی از زمینههایی است که برای انسان تنبه ایجاد میکند. به همین خاطر ما را به مطالعه این حالات سفارش کردند.
تولیت حوزه علمیه مروی در ادامه تصریح کرد: حضرت میفرمایند قبل از اینکه قلبت قساوت پیدا کند به فراگیری آداب مبادرت کن. زمینه تحول برای همه ما هست. نباید بگوییم در زمان گذشته اهل تهذیب زیاد بودند و الآن نیستند. خیر، الآن هم افرادی هستند که اهل تهذیب نفس هستند و در تحولات مختلف قرار گرفتهاند ولی تحت تاثیر هواها قرار نگرفتهاند. این خیلی مهم است. در زمان خودمان مقام معظم رهبری را کوچک نشماریم. اگر نحو عملکرد ایشان را با دقت ملاحظه کنیم میتواند برای ما درس باشد. وقتی انسان در یک واقعه قرار بگیرد و کششهای نفسانی وجود داشته باشد اما شخص تحت آن کششها قرار نگیرد ارزشمند است. انسان همواره به ارتباط با چنین افرادی نیاز دارد. مقام معظم رهبری افرادی را که اهل معنا باشند پیدا میکنند و با آنها ارتباط برقرار میکنند. مثلا گاهی برادر مرحوم سعادتپرور را نزد خود میآورند و از ایشان استفاده میکردند. این قلب در ارتباطات اجتماعی زود تاریک میشود و حجاب میگیرد. قلب خیلی لطیف است. علی(ع) در فرمایشی در نهجالبلاغه عجیبترین موجودات در وجود انسان را قلب انسان معرفی میکنند که در تحولات مختلف قرار دارد و دائما منقلب میشود.
وی در ادامه گفت: انسان قبل از اینکه سنگین شود و مواعظ در او کمتر اثر بگذارد یا اثر نگذارد باید تاثیر خودش را بگیرد. در زمان جوانی اشتغالات ظاهری کمتر است و انسان راحتتر میتواند برای تحصیل و تهذیب منظم برنامهریزی کند. تحصیل باید مفید باشد، اگر برای تحصیل وقت میگذارید باید اثر داشته باشد. علوم غریبه از یک جهت انسان را به غربت میاندازد. ممکن است انسان یک قوتهایی پیدا کند اما از راه دور میافتد. این علوم زیر و بم خاصی دارد. نتیجه اینکه اگر انسان بخواهد در هر رشتهای پختگی پیدا کند باید با صاحبش ارتباط پیدا کند. مسائل اخلاقی و معنوی هم اینچنین است. گاهی انسان جوانیاش را پای یک گویندهای میگذارد که فقط اشک در میآورد.
تحریری در پایان گفت: جوانی را قدر بدانید. رسول خدا(ص) میفرمایند: «ان الله تعالی یباهی بالشاب العابد الملائکه یقول: انظروا الی عبدی! ترک شهوته من اجلی»، یعنی خداوند به جوانی که عبادت میکند به ملائکه مباهات میکند و میفرماید: به بندهام نگاه کنید، به خاطر من شهوتش را ترک کرد. حضرت در روایت دیگری میفرمایند: « َضلُ الشّابِّ العابِدِ الَّذي تَعَبَّدَ في صِباهُ عَلَى الشَّيخِ الَّذي تَعَبَّدَ بَعدَ ما كَبُرَت سِنُّهُ كَفَضلِ المُرسَلينَ عَلى سائِرِ النّاسِ»، یعنی فضیلت جوانی که در جوانی عبادت میکند نسبت به پیرمردی که در ایام پیری عبادت میکند مانند فضیلت انبیای مرسل بر سایر مردم است که اصلا قابل مقایسه نیست.
انتهای پیام