به گزارش ایکنا؛ هفتمین جلسه تفسیر قرآن آیتالله مدرسی شامگاه روز گذشته 22 اردیبهشتماه، در دفتر تهران ایشان برگزار شد. وی در آغاز گفت: بهشت چیست و چرا اینقدر عاشق دارد؟ چرا انبیا از همه چیز در دنیا میگذرند تا به بهشت برین برسند؟ مگر در بهشت چیست؟ در یک فرازی از کلمات امیرالمؤمنین(ع) آمده است: ایمان چهار پایه دارد: شوق، شفقت، صبر، جهاد. حضرت در ادامه میفرمایند: اگر کسی شوق بهشت را دارد دیگر دنیا و شهوتهای دنیا به چشم او نمیآید. امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) و حسینین(ع) که افطار خود را صدقه میدادند فکر بهشت بودند. مؤمنینی که بدانند آخرت اهمیت بیشتری دارد در دنیا زندگی میکنند ولی روح و هدفشان جای دیگری است.
وی ادامه داد: بهشت چیست که یکی از اصحاب امام حسین(ع) شب عاشورا شروع کرد به شوخی کردن. یک نفر به او گفت: امشب شب شوخی است؟ او پاسخ داد: اگر امشب شب شوخی نباشد پس چه شبی شب شوخی است. فردا کمی شمشیر میزنیم و به بهشت میرویم. من دیدم که بسیاری از جوانان ما با همین عشق به جبهه روند. مگر در بهشت چیست؟ من میخواهم سه بعد بهشت را تبیین کنم. بعد اول بهشت نجات از جهنم است. اگر شما به مسیری بروید که همه در آن هلاک شوند ولی شما به مقصد برسید چقدر خوشحالید؟ مؤمنین میبینند در قیامت بسیاری مردم به جهنم میروند اما آنها مورد رحمت قرار میگیرند. این نعمت بزرگی است. یکی از اهدافی که باید در دنیا دنبال کنیم این است که خودمان را از آتش جهنم نجات دهیم. به تعبیر قرآن ما مثل میخ در آتش جهنم فرو رفتیم و باید تلاش کنیم خودمان را نجات دهیم. امام حسین(ع) در روز عرفه دعا میکردند: خدایا من از تو چیزی میخواهم که اگر آن را بدهی و دیگر چیزها را به من ندهی مهم نیست، آن چیز رهایی از آتش جهنم است. این هدف، هدف اساسی است.
این مفسر قرآن کریم در ادامه سخنان خود تصریح کرد: اهل بهشت گاهی اهل جهنم را میبینند و متوجه میشوند خداوند از چه جایی آنها را نجات داده است. در روایت آمده است مارهایش اندازه کوه است، عقربش اندازه یک قاطر است. روز یازدهم محرم امام سجاد(ع) را روی استر گذاشتند. ایشان به دلیل ضعف شدید از روی استر افتادند. دشمنان رفتند گردن حضرت را با زنجیر به استر بستند. وقتی گردن ایشان را بستند حضرت شروع به گریه کرد و فرمود: من به یاد غل و زنجیر جهنم افتادم! وقتی بهشتیان جهنمیان را میبینند میگویند چرا شما جهنمی شدید؟ بعد آنها پاسخ میدهد که ما نماز نمیخواندیم، به مسکین و یتیم رسیدگی نمیکردیم. پس این یک نعمت اهل بهشت است.
آیتالله مدرسی افزود: وقتی بهشتیان به بهشت وارد میشوند ابتدا به آنها خیر مقدم گفته میشود. بعد یک جرعه آب به دست امیرالمؤمنین(ع) به آنها نوشانده میشود. این آب «شراب طهور» است یعنی آبی است که انسان را پاک میکند و تمام امراض و بدیهای ظاهری و باطنی را از وجود انسان پاک میکند و فرد از تمام جهت مهیای ورود به بهشت میشود. یک روز پیامبر(ص) نشسته بودند، یک خانم مسنی خدمت ایشان رسید و از حضرت خواست دعا کنند تا به بهشت برود. پیامبر(ص) فرمودند: پیرزنها به بهشت نمیروند. امیرالمؤمنین(ع) رسیدند دیدند آن زن دارد گریه میکند. حضرت پرسید: چرا گریه میکنید؟ پاسخ داد: پیامبر(ص) فرمودند ما اهل بهشت نیستیم و پیرها به بهشت نمیروند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: پیر، جوان میشود، بعد به بهشت میرود. کسی که آن آب را میخورد قدرت مادیاش هزاران برابر میشود. مثلاً میتواند خیلی غذا بخورد. انسان محدود با چند لقمه سیر میشود اما حسب روایات، بهشتیان بر سر یک سفره چهارصد سال غذا میخورند. حتما یک تحولی باید در انسان به وجود بیاید. در مجموع انسان متحول میشود و این تحول موجب میشود که بتواند از نعمتها بیشترین استفاده را بکند.
وی یادآور شد: سومین نکته درباره بهشت این است که فرد تا زمانی که تکبر در دل داشته باشد وارد بهشت نخواهد شد. به همین خاطر مومنین در دنیا میگویند: «وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ و [نيز] كسانى كه بعد از آنان [=مهاجران و انصار] آمده اند [و] مى گويند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند [هيچ گونه] كينهاى مگذار پروردگارا راستى كه تو رئوف و مهربانى»(حشر/10). آیا ما میتوانیم این صفات اهل بهشت را در همین دنیا در خودمان ایجاد کنیم؟ چراکه حسدی که در دل من است ممکن است در قبر گریبانگیر من شود. انسان میتواند در دنیا در بهشت باشد، یعنی دلش از حسد پاک باشد. ما در این دنیا میتوانیم مقداری از این صفات بهرمند شویم و به همان میزان هم در این دنیا زندگی بهتری خواهیم داشت و هم در آخرت زودتر بهشت نصیبمان میشود.
انتهای پیام