جشن افطار در انظار عمومی!
کد خبر: 3811451
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۴

جشن افطار در انظار عمومی!

بعدازظهرها در خیابان جشن برپا می‌شود؛ جشن ضیافت. گروهی از جوان‌ترها گوشه خیابان را آب‌وجارو می‌کنند و بسم‌الله. ساعاتی مانده به اذان مهمان‌های «حاج محسن» می‌رسند و سفره افطار پهن می‌شود جلوی چشم همگان.

به گزارش ایکنا، فارس نوشت: این گوشه از شرق پایتخت،عصرهای هیجان‌انگیزی دارد در ماه رمضان؛ حالش خوب است این خیابان پایتخت این روزها. عصرها اینجا موعد افطاری کوچک‌ترهاست و دل‌خوشی بزرگ‌ترها؛ با لبخندهایی که از ته قلب به لب ها می‌آید، از سویدای دل. بزرگ‌ترها خدمت می‌کنند بیشتر با شوق میزبانی و کوچک‌ترها سرخوش‌اند بیشتر به شوق مهمانی؛ و همه مهمان‌اند به سفره پربرکت رمضان. سفره افطاری کنار خیابان حالی دیگر دارد؛ برای پای سفره نشسته‌ها و برای همه. حتماً حالی دیگر دارد که هر رهگذری دقیقه‌ای می‌ایستد به تماشا و راننده‌ها سرعت کم می‌کنند به احتیاط و مراعات. در ساعت شلوغی پیش از افطار اینجا ناگهان شهر پرهیاهو آرام می‌گیرد به احترام سفره ضیافت.

 

۷۰۰ نفر می‌آیند

۶۲ ساله و نامش «حسین محسنی» است. اما میان اهل محل به «حاج محسن» معروف است و میان جوان‌ترها به «حاج محسن حزب‌الله»؛ بس که مردم‌دار است و شوق دارد برای خدمت به دیگران. دستش در کار خیر است و در خانه‌اش در خیابان شهید تاجیک که یک طبقه آن را بیت الجواد (ع) کرده است فهرستی بلندبالا دارد برای برنامه‌های مذهبی و اجتماعی و نذری‌پزان در طول سال. از ۱۰ سال پیش هم به فکرش رسیده برنامه افطاری کنار خیابان برپا کند. خودش می‌گوید: «آن موقع چون ماه رمضان در تابستان و موقع تعطیلی مدارس بود به نظرم رسید اصلاً مراسم افطاری دسته‌جمعی برای بچه‌ها برگزار نمی‌شود. به همین دلیل نیت کردم سفره‌ای برای کوچک‌ترها پهن کنم. ولی چون داخل بیت الجواد (ع) به‌قدر کافی جا نبود رفتیم کنار خیابان. شور و هیجان بچه‌ها موجب شد این برنامه سال‌به‌سال تکرار شود. هرروز گروهی از دانش آموزان مدارس اطراف ازجمله مدرسه صالحی شهرابی، امیرکبیر، شهید فلاحی، رسالت، کمال، شهید نامجو و فیاض بخش نوبتی می‌آیند افطاری. بچه‌محل‌ها و همسایه‌ها نیز هستند و درمجموع حدود ۷۰۰ نفر می‌شوند. خیلی از کودکان ساکن این اطراف هر شب مهمان این سفره‌اند؛ عصرها اینجا پاتوقشان شده است. سفره کنار خیابان فقط مخصوص دخترهاست و پسرها چون بازیگوش‌اند و حضورشان کنار خیابان خطری! است داخل خانه یکی از اهالی پذیرایی می‌شوند.»

 

داستان کفش‌ها و دمپایی‌ها!

از ساعت ۵ بچه‌ها کم‌کم می‌رسند و از ساعت ۶ مراسم شروع می‌شود؛ تلاوت قرآن کریم است و قرائت زیارت عاشورا و صحبت درباره نماز و روزه و خمس و زکات. برنامه ثابت هم ترجمه نماز است برای گوش‌های معصوم دل‌های پاک. سخنرانی را خود حاج محسن انجام می‌دهد یا یکی از علما و روحانیون مساجد اطراف. ساعت ۷ و نیم هم بچه‌ها بسته‌های افطاری‌شان را گرفته‌اند و روانه می‌شوند تا پیش از تاریکی به خانه‌شان برسند و افطاری را با خانواده‌شان بخورند. افطاری این سفره نان است و پنیر و سبزی و گوجه و خیار و خرما و شله‌زرد و هر چه خدای رحمان برساند و خیران بانی شوند برای تهیه‌اش. به هر کودکی هر تعدادی بخواهد بسته افطاری می‌دهند و حاج محسن می‌گوید کم پیش می‌آید کودکی بیشتر بخواهد. ولی به هرکسی که خودش خبر دارد از احوال خانواده‌اش، بیشتر می‌دهد تا خوراک این افطاری برسد به همه سفره‌نشینان خانه. جالب اینکه حاج محسن پسرش را مأمور کرده به بررسی کفش بچه‌ها؛ پسرش هر هفته ۲ یا ۳ کودک را که کفش‌های کهنه و پاره دارند سریع با موتورسیکلت می‌برد میدان خراسان و برایشان کفش می‌خرد. برای برخی بچه‌ها هم که با دمپایی پاره آمده‌اند دمپایی می‌خرند از سر کوچه؛ جشنی است پر سرور.

 

 

آرزوی حاج محسن

۲۰ نفر از همسایه‌ها کمک می‌کند برای برپایی این ضیافت. ۱۵ نفر از خانم‌های همسایه نیز صبح‌ها می‌آیند به بیت الجواد (ع) برای پاک کردن سبزی و شستشوی اقلام افطاری. بعدازظهر از ساعت ۲ هم می‌آیند برای بسته‌بندی خوراکی‌ها. حاج محسن می‌گوید ۲۰ تا ۳۰ نفر هم بانی دارد این سفره؛ برای اقلام ضروری اگر بانی یافت نشود خودش هست. پارسال ۲۵ شب شام هم دادند به مهمانان کوچک این ضیافت بزرگ. امسال از ۶ شب ماه رمضان ۲ شب شام هم داده‌اند. امید حاج محسن این است که برای شام شب‌های بیشتری بانی پیدا شود و آرزویش اینکه: کاش در مناطق دیگر تهران و در همه شهرهای ایران مراسم افطاری در معابر و اماکن عمومی بر پا شود.

 

 


 

انتهای پیام

captcha