محمدرضا فخرروحانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، به تبیین نقش امام حسن مجتبی(ع) در جبهه تقابل فرهنگی با بنیامیه پرداخت و گفت: در دوران حضرت امیرمؤمنان(ع) با توجه به نیرنگی که در جنگ صفین از سوی عمروعاص(عقل فعال معاویه) شکل گرفت، ماجرای حکمیت شکل گرفت و از دل آن خوارج به وجود آمدند که در ابتدا امام را وادار به پذیرش حکمیت کردند و پس از آن به امام اعتراض کردند. این جریان انحرافی مستقل بود اما بهترین خدمت را به بنیامیه کرد. چطور؟ حضرت علی(ع) را به شهادت رساندند و معاویه چه چیزی بهتر از این میخواست؟
وی اظهار کرد: در ادامه این جریان، همین گروه امام حسن مجتبی(ع) را وادار به صلح کردند؛ جالب این است که در تاریخ همان خوارجی که قبل از ماجرای حکمیت جلوی حضرت امیرمؤمنان(ع) ایستادند و گفتند باید با معاویه صلح کنی، بعد از حکمیت آمدند به ایشان گفتند چرا صلح کردی؟! همان جریان را در زمان امام حسن(ع) میبینم که با امام مخالفت میکنند و میگویند چرا با معاویه جنگ نکردی؟ اگر جنگ تمامعیار نظامی بین امام و معاویه در میگرفت، یقیناً آن گروه اگر در جبهه معاویه نمیرفتند حداقل تیغ امام حسن(ع) را کُند میکردند. در اسناد تاریخی میبینیم که نزد امام میآمدند و میگفتند: «السلام علیک یا مذلالمؤمنین؛ ای کسی که مؤمنان را خوار کردی!» واقعیت این است که اگر بر فرض محال، جای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را در تاریخ تغییر دهیم؛ امام حسین(ع) در آن شرایط همان کاری را میکرد که امام حسن(ع) کردند و امام حسن مجتبی(ع) نیز در روز عاشورا همان کاری را میکرد که امام انجام دادند.
فخر روحانی ادامه داد: منتهی نکته این است که جریان بنیامیه بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) احساس آزادی میکند؛ چرا که مانع بزرگی مثل امیرالمؤمنین(ع) از سر راهشان برداشته شد. کاری که معاویه در مورد امام حسن مجتبی(ع) انجام داد این بود که آمد و اطرافیان امام را با پول خرید و در صحنه جنگ آنها را گرفت؛ یعنی جایی که نباید آنها ضربه خوردند. امام نیز خود مجروح شد و یکی از سرداران لشکر امام در عوض پول، خنجر به پای امام زد و ایشان را مجروح کرد.
ترسیم خط پایان و بطلان بنیامیه
این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: بنابراین بهترین کاری که امام حسن مجتبی(ع) میتوانستند انجام دهند این بود که با تاکتیک نظامی، به قول امروزیها دیپلماتیک، یک عهدهنامه صلح امضا کنند؛ صلحی که از سوی معاویه پیشنهاد شد. امام قبول کردند؛ منتها معاویه گفت: شرایط را هر چه شما بنویسید میپذیرم که امام در شرایطی که مینویسند عملاً خط پایان و بطلان بنیامیه را ترسیم میکنند.
این مدرس دانشگاه گفت: بعد از اینکه مفاد قرارداد به دست معاویه رسید، در مسجد کوفه مردم را جمع و بعد کاغذ را پاره کرد و به مردم گفت: فکر نکنید ما به قراداد صلح رسیدیم برای اینکه شما را مجبور کنم نماز بخوانید، خمس بدهید، حج بروید، من کاری به دیانت شما ندارم. من برای قدرت سیاسی این کار را کردم. نکته این است که امام(ع) در قرارداد شرطی را قید کردند و آن اینکه معاویه ملزم بود سالی 50 هزار دینار از خراج منطقه دارابگرد فارس به امام حسین(ع) بدهد. این نکته خیلی ظریف است؛ در واقع امام حسن(ع) امامت امام حسین(ع) را در این عهدنامه محکم میکنند.
زمینه شناخت چهره واقعی بنیامیه
فخرروحانی تصریح کرد: امام بهتر از هر کسی میدانست معاویه به عهدنامه وفادار نخواهد بود؛ منتها بندهای معاهده را طوری چیدند که دقیقاً چهره بنیامیه را نشان میدهد. به عبارت دیگر در زمان امام حسن مجتبی(ع) زمینههای فکری ایجاد شد که مردم چهره واقعی بنیامیه را ببینند. بنابراین اگر کسی میخواهد دوران امام حسین(ع) را بشناسد باید شرایط سیاسی و فرهنگی دوران امام حسن(ع) را ببیند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام در ادامه با اشاره به رفتار فریبکارانه معاویه و تدبیر امام در مقابل آن گفت: معاویه بسیار متظاهر و متقلب بود، حج و زیارت میرفت و ظواهر دین را رعایت میکرد. اگر امام حسن مجتبی(ع) میخواست با چنین فردی مقابله کند، جامعه قبول نمیکرد. قانع کردن پیکره اصلی جامعه به این آسانی نبود؛ مردم متوجه اوضاع نبودند؛ زمانی که امام حسین(ع) به امامت میرسند، حدود 10 سال عمر خود را در دوره معاویه بودند. امام حسین(ع) به احترام امضای امام حسن(ع) در عهدنامه صلح و شرایط فرهنگی آن دوره ـ که برای امام امکانپذیر نبود که مردم را در آن شرایط بیدار کند ـ با معاویه جنگ نکردند.
امام حسن(ع)؛ ناجی دین اسلام
وی با بیان اینکه معاویه بدعتهای زیادی ایجاد کرد و اینها زمینههای بزرگتر انحراف عقیدتی را به دنبال داشت، افزود: او شیعیان حضرت امیرالمؤمنین(ع) را مورد تعقیب و آزار قرار میداد. اینها زمینههایی بود که کمکم باعث بیداری برخی افراد شد. امام حسن مجتبی(ع) به عبارت دیگر ناجی بسیار خوبی برای دین اسلام بودند؛ یعنی در اقدامی بسیار حساب شده دین اسلام و تشیع را از خطر نجات دادند.
فخرروحانی در توضیح این مطلب اظهار کرد: وقتی رهبر یا امامی بخواهد دین را نجات دهد، مکانیزم بهترین تصمیمگیری را میداند. یک موقع نجات اسلام این است که امام علی(ع) در صفین با معاویه بجنگند. چرا؟ چون معاویه لشکرکشی نظامی کرده است، اما یک موقع دشمنی که تا دیروز شمشیر به دست جلوی امیرالمؤمنین(ع) میجنگید استراتژی خود را تغییر میدهد و از طریق جبهه نظامی وارد جبهه فرهنگی میشود. کسی که از جبهه فرهنگی وارد میشود، باید در جبهه فرهنگی با او جنگید. مثل شرایط الان که از تهاجم فرهنگی حرف میزنیم. در تهاجم فرهنگی نمیتوانید با کسی رودررو شوید و بگویید حمله نظامی کردهاید؛ آنها اتفاقاً نه تنها حمله نظامی نمیکنند، بلکه به ظاهر سازندگی میکنند، ولی در واقع تخریب فرهنگی میکنند.
دستپروردگان امام حسن(ع) در رکاب برادر
این مدرس دانشگاه ادامه داد: ناجی بودن امام حسن مجتبی(ع) به دلیل این است که ایشان یکسری از اصحاب را تربیت کردند. شما میبینید تعدادی از اصحابی که بعداً همراه امام حسین(ع) از مدینه به کربلا میروند، همان کسانی هستند که در مدینه دستپرورده امام حسن مجتبی(ع) بودند. فرزندان امام حسن(ع) تا پای جان در کنار امام حسین(ع) ایستادند. به عبارتی میتوان گفت امام حسن مجتبی(ع) زیرساخت فرهنگی را محکم کردند، چرا که معاویه در آن دوره تجلی نظامی نداشت و در جبهه فرهنگی کار میکرد. ضرورت داشت که در مقابله با او امام در جبهه فرهنگی کار کند، شاگرد تربیت بکند و افراد را روشن کند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام با تصریح به اینکه نقش احیاگری فرهنگی در زندگانی امام حسن مجتبی(ع) مغفول و کمرنگ مانده است، گفت: علتش این است که امام علی(ع) در جایگاه امام اول و وصیّ پیامبر(ص) جایگاه مشخص خود را دارند و در دوره امام حسین(ع) نیز واقعه عاشورا خیلی پررنگ است. فکر میکنم جنبههای تربیتی و فکری که امام حسن مجتبی(ع) به ما یاد دادند باید پررنگ شود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه ائمه(ع) همه چراغهای هدایت خداوند نه تنها برای شیعه بلکه برای بشریت هستند، تصریح کرد: متأسفانه شخصیت بزرگی مثل امام حسن مجتبی(ع)، که امام بشریت است، هم از طرف بنیامیه و هم بنیعباس مورد فشار و تبلیغات سوء قرار گرفته است و امروز ناخودآگاه برخی همان روش را ادامه میدهند. از این رو باید روشنگری در این باره ایشان بیش از پیش انجام شود.
انتهای پیام