جامعه با شریعت اما بی‌اخلاق دینی نیست
کد خبر: 3814403
تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۹
حجت‌الاسلام محمدعلی ایازی:

جامعه با شریعت اما بی‌اخلاق دینی نیست

گروه معارف ــ یک استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: جامعه‌ای که در آن شریعت باشد اما اخلاق نباشد، جامعه دینی نیست؛ جامعه وقتی می‌تواند دینی باشد که در آن اخلاق جریان داشته باشد. آنگاه رشد، تکامل و توسعه انسانی در سایه اخلاق به وجود می‌آید.

جامعه بدون اخلاق با شریعت هم دینی نمی‌شودبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجت‌الاسلام محمدعلی ایازی، استاد حوزه و دانشگاه، در مراسم عزاداری شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، که به‌ همت کانون بعثت اخلاق، شامگاه گذشته، سوم خردادماه با موضوع «نسبت اخلاق به دین» برگزار ‌شد، اظهار کرد: نسبتی میان معارف دین وجود دارد. از حدود قرن پنجم در میان عالمان و مصلحان وقتی از معارف دینی صحبت می‌شد، قصد تقسیم این معارف در سه قسم «عقاید»، «احکام» و «اخلاق» در ذهن متصور بود. حال این مسئله پیش می‌آید که کدام یک از این‌ها گوهر و جواهر و کدام یک صدف آن است.

وی ادامه داد: ابوحامد غزالی کتابی گرچه کوچک درباره همین بحث نوشته است که «جواهر القرآن» نام دارد. این کتاب از همان زمان نگارش مورد توجه علما بوده است. در این نوشته به این مسئله توجه می‌شود که در قرآن چه چیزهایی داریم که اصل هستند و دیگر آن‌ها فرع است. یا اینکه عده‌ای می‌گفتند آیات افضل و آیات فاضل یا به تعبیر علامه طباطبایی «غرر آیات» نام داشتند، در آیه ۷ سوره آل عمران نیز برای چنین بحثی صحبت از آیات محکم و متشابه می‌شود که برای فهم آیات متشابه نیاز به رجوع به آیات محکم است.

ایازی گفت: در حوزه دین اگر نگاه کلان به معارف به‌ویژه قرآن داشته باشیم، می‌بینیم که کلام اصل و فرع دارد. فقیهان و متکلمان روی معارف اعتقادی تکیه می‌کنند و عده‌ای نیز روی احکام تأکید دارند. ادعا می‌کنم اخلاق پایه دین و مخدوم دیگر معارف قرار می‌گیرد، حتی آیات اعتقادی در راستای به ثمر رساندن اخلاقیات است اما در جوامع عمومی بیشتر از شریعت و صورت احکام سخن می‌گویند.

وی اظهار کرد: جامعه‌ای که در آن شریعت باشد، اما اخلاق نباشد، جامعه دینی نیست. جامعه وقتی می‌تواند دینی باشد که در آن جامع اخلاق جریان داشته باشد آنگاه ایمان رشد، تکامل و توسعه انسانی در سایه اخلاق به‌ وجود می‌آید، حالا باید به‌ دنبال پاسخ این سؤال بود که اخلاقیات کجاست؟ در بخش‌هایی شریعت و اخلاق در تعارض هستند، حتی در میان متفکرین امروز ما، مانند استاد مطهری موضوع عدالت، اصل حاکم فقه و اعتقادات ما قرار می‌گیرد؛ چراکه عدالت یک اصل اخلاقی است و در مرتبه‌ای بالاتر از فقه و اعتقادات است. اصل کرامت هم چنین شرایطی دارد و حاکم بر فقه است، مرحوم آیت‌الله منتظری هم در ۲۴ مورد وقتی صحبت از قاعده فقهی می‌کند می‌گوید که این‌ها با اصل کرامت در تعارض است.

بی‌توجهی به اخلاق در نظریه‌پردازی 
ایازی بیان کرد: در نظریه‌پردازی به اخلاق بی‌توجهی شده، اما همواره دغدغه متفکران معاصر بوده است. برای بهتر روشن شدن این بحث باید توضیحی درباره مفهوم آموزه‌های اخلاق و شریعت ارائه کنیم و جایگاه و محل تعارض آن‌ها را توضیح دهیم. سؤال این است که اخلاق چیست؟ اخلاق آراستگی انسان به فضایل و دور شدن از زشتی‌ها و بدی‌هاست. این اخلاق را اگر بخواهیم صورت‌بندی کنیم، می‌گوییم انسانی که برای مثال بردبار است و کینه‌ورز نیست، یک انسان اخلاقی است و از نظر معنوی انسانی سالم است که این روحیات را داشته باشد. این در حوزه فردی اخلاق است. آیاتی که برای مثال خویشتن‎داری را معرفی می کنند، تعالیمی برای نشان دادن اخلاق و البته در حوزه اجتماعی هم این گونه است. می‌توان گفت برخی از بخش‌های اخلاق اعتقادی تحت‌ تأثیر محیط و شرایط فرهنگی اجتماعی و اقتصادی و بخشی هم ناشی از آراستگی و یا عدم آراستگی افراد به فضایل است.

وی اظهار کرد: در مرتبه بالاتر، اخلاق سیاسی را داریم. مدیران جامعه وقتی مخالف خود را به رسمیت شناختند، فضیلت دارند و اگر مدیری گفت: «درود بر مخالفِ من»، در حوزه اخلاق سیاسی فضیلت دارد و البته نمونه‌های فراوانی هم برای این موضوع می‌توان ذکر کرد. کسی را سراغ نداریم که در زمان حکومت خود در خطبه‌هایش از مردم خواهش کند که از من انتقاد کنید و اگر می‌بیند که در مسجد کسی با لفظ زشت از او انتقاد می‌کند و اطرافیان او پاسخ می‌دهند، آن‌ها را به آرامش دعوت می‌کند و سر جایشان می‌نشاند. او کسی است که در برابر خوارج می‌گوید حقوقشان را از بیت‌المال، تا زمانی که دست به شمشیر نبرده‎اند، می‌پردازم و این شخصیت امیرمؤمنان(ع) است.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: در تقسیم احکام چهار قسم داریم. یک دسته از این احکام شکل تکلیف دارند، برای مثال می‌گویند چگونه نماز بخوانیم، دسته‌ای دیگر از احکام جنبه حقوقی دارند، مانند احکام ازدواج و ارث که فرد حق دارد و می‌تواند از آن هم بگذرد، دسته سوم احکام کیفری هستند که برخی از آنها شکل فردی و برخی نیز شکل اجتماعی دارد. برای مثال برای روزه‌خواری باید کفاره پرداخت و کیفر فردی داده شود. 

وی اظهار کرد: در میان این دسته از تقسیم‌بندی احکام، یک بخش احکام اخلاقی هستند اما حکم شریعت هم قرار می‌گیرند، مانند عدم تجسس، تهمت و افشاگری، مسئله این است که کدام یک اهمیت بیشتری دارد و متون دینی ما از جمله قرآن در این رابطه چگونه سخن می‌گوید. درآیات مختلف قرآن چه به صورت صریحی و چه تلویحی صحبت از اخلاق می‌شود، در قرآن ۱۲۸ اسم و صفت خدا ذکر شده که از ترکیب این اسامی ۱۰۰۰ اسم به وجود می‌آید و در دعای جوشن کبیر عنوان می‌شود، چرا این نام را به عنوان شعائر در قرآن آمده است. خدا که قصد نداشته تنها ما نام او را ببریم، فلسفه آن نام‌هاست که این صفات را در خود ایجاد کنیم.
ایازی افزود: وقتی شما در یک مسیر حرکت می‌کنید، تابلوهای راهنمایی را می‌بینید که شما را به تغییر شرایط دعوت می‌کند. دعای جوشن کبیر هم برای شناخت این تابلوهای راهنماست و برای آن است که به ایجاد این صفات در خود بپردازیم. روایتی از پیامبر وجود دارد که می‌گوید: «بر شما باد بر فضائل اخلاقی چرا که خدا مرا بخاطر اخلاق مبعوث کرده است». در روایت دیگری نیز از امیرمؤمنان(ع) از پیامبر نقل می‌فرماید که من برای ارزش‌ها و محاسن اخلاقی مبعوث شده‌ام و این یعنی پیامبر خدا یک پله بالاتر در میان کاروان انبیا و شریعت را دنبال می‌کند. باید توجه داشت که ویژگی انبیا ارزش‌های والای اخلاقی آن‌ها بوده است.

وی گفت: بخشی از اخلاقیات ژنتیکی و تربیتی است و کسانی که این ویژگی‌ها را دارند باید شاکر خدا باشند اما آن دسته از افرادی که این گونه نیستند، به ویژه در شب‌های قدر باید این صفات را از خدا درخواست کنند و به ایجاد و این صفات در خود بپردازند، در روایتی داریم که اگر مردم کاری به عقاب و ثواب نداشته و این مسائل برایشان اهمیت ندارد. شایسته است که به ارزش‌های اخلاقی توجه کنند، آنگاه در چنین جامعه‌ای ظلم، استبداد و فساد به وجود نخواهد آمد و حاکمان مثل گرگ نیستند که به هر شکلی مردم خود را از هم بدرند. در چنین جامعه‌ای که به دور از رذائل است، انسان‌ها می‌توانند مسیر آینده خود را طی کنند. این عبارات در روایات ما اهمیت اخلاق در دین را نشان می‌دهد.

جامعه‌ شریعتمدار با نتیجه اعمال کاری ندارد
ایازی بیان کرد: البته اخلاقیات و شریعت همه جا باهم در تعارض نیست، در جایی این دو با هم تعارض دارند، مانند حقوق شهروندی و نظام سیاسی که بین تکلیف و اخلاق تعارض ایجاد می‎شود، آنجاست که باید دانست کدام یک خادم و کدام یک مخدوم قرار می‌گیرد. یک جامعه شریعتمدار و یا یک جامعه اخلاقی را می‌پسندیم؟ جامعه شریعتمدار کاری به نتیجه ندارد و به آن هم نمی‌رسد، این جامعه به دنبال صورت است انجام وظیفه و پروژه خود را در نظر دارد و می‌گوید موظف به تکلیف و نه نتیجه هستیم و این عبارتی است که بعد از انقلاب در کشور ما زیاد شد. در چنین شرایطی فرد نماز می‌خواند، اما اینکه این نماز چقدر روح دارد، نیاز به بررسی دارد. پاسخ به این سؤال که آیا این نماز من قبول است، همان بحث تعارض اخلاق و شریعت را شامل می‌شود، یک چنین و باید گفت چنین نمازی تکلیف‌مدار است.

وی ادامه داد: بخشی از مباحث اخلاقی بحث حقوقی است، مانند حقوق مدنی و مسئله طلاق. در آنجا که بیشترین مشکل هنگامی است که فرد صحبت از حق خود می‌کند، اگر کسی می‌خواهد زندگی موفقی داشته باشد، باید فراتر از حق خود بینش و رفتار داشته باشد. اگر در زندگی‌های قدیم فقط حرف حق خود بود، سنگ روی سنگ بند نمی‌شد، در حوزه حقوق شهروندی نیز قرآن می‌گوید اگر کسی دین شما را ندارد، با او به عدالت و اخلاق و رفتار کنید. حتی درباره دشمنان می‌گوید نباید شما با آن‌ها از مسیر عدالت خارج شوید، ممکن است ابن‌ملجم طرف مقابل شما باشد، اما با او رفتار غیرعادلانه نکنید، قصاص هم که جزو حقوق است، اما یک پله بالاتر از آن نیز وجود دارد، قاعده این است که اگر کسی به شما بدی کرد این مسئله برای شما حقی برای جبران ایجاد می‌کند، اما اگر کسی چشم‌پوشی کرد، اجر او با خداست.

ایازی گفت: رویکرد قرآن در آنجا که تعارض اخلاق و شریعت به وجود می‌آید، دفاع و جانبداری از اخلاق است قرآن در صورت کلی مواقعی که به انسان ظلم می‌شود به او حق می‌دهد که این مسئله را آشکار کند، حال اگر شما مخفی و گذشت کردید خدا هم از شما خواهد گذشت، این است که بین شریعت و اخلاق اولویت با اخلاق است. در حوزه دین، اجتماع، برنامه‌ریزی و حقوق شهروندی باید فرصت را برای گرایش اخلاقی آگاهانه مردم فراهم کرد، چرا که در نسبت میان آموزه‌های دینی اصل و اساس اخلاق است، باید به سمتی حرکت کنیم که در جنبه‌های فردی و اجتماعی حتی در جنبه‌های رشد و توسعه اقتصادی، نظام اخلاقی برتر باشد.

انتهای پیام

captcha