نکته‌هایی درباره خسرو آواز ایران
کد خبر: 3928640
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۱۳
یادداشت/

نکته‌هایی درباره خسرو آواز ایران

بنیانگذار مؤسسه معارف وحی و خرد در یادداشتی به مناسبت ارتحال استاد شجریان، با تأکید بر اینکه همه چیز را سیاه و سفید نبینید، بلکه رنگ خاکستری هم در عالم وجود دارد، نوشت: شجریان با انتخاب بهترین دستمایه‌های ادبی و اخلاقی شاعران نامی کهن و معاصر؛ و با فاصله گرفتن از اشعار سخیف و بی‌مایه، زمینه را برای تعالی‌بخشی به اخلاق از بستر هنر فراهم کرد.

شجریان؛ خسروی آواز ایران؛ درس‌ها و نکته‌هابه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد سطح خارج حوزه علمیه به مناسبت درگذشت استاد شجریان، در یادداشتی به محتوای ادبی فعالیت هنری او پرداخته است که متن آن به شرح زیر است:

خبر ارتحال اسطوره آواز ایران، مرحوم محمدرضا شجریان موجی از تألم و تأثر برای دوستداران فرهنگ ایران در سراسر جهان پدید آورد. بخواهیم یا نخواهیم، او چنان که در پنجاه سال عمر هنری خود تأثیر بسزایی برای مخاطبان خود داشت، پس از مرگ به عنوان اسطوره و خسروی آواز ایران زنده و باقی خواهد ماند. با توجه به حضور پر رنگ او در عرصه هنر و فرهنگ که گاه با چالش‌هایی همراه بود، نکاتی را قلمی می‌کنم؛ شاید که به حال مخاطبان عزیز مفید باشد:

همه چیز را سیاه و سفید نبینید؛ رنگ خاکستری هم در عالم وجود دارد.

خداوند که کتاب مانای او؛ یعنی قرآن به عنوان بهترین تابلو که خُلق بی‌بدیل و بی‌منتها زیبای صاحب آن را به تصویر می‌کشد، به ما می‌آموزد که در همه داوری‌ها جانب انصاف، واقع‌گویی و شمول‌نگری را رعایت کنیم. چنان که در داوری درباره شراب و قمار، از گفتن برخورداری این دو از منافعی برای مردم دریغ نمی‌ورزد: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا» (بقره، ۲۱۹) و آن جا که از ملکه خورشید‌پرست سبأ یاد می‌کند، گفتار او را موافقانه نقل می‌کند: «قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ» (نمل، ۳۴) و برترین فرستاده او که هیچ‌گاه خود شعر نسرود و شأن خود را فراتر از این کار دانست و همواره از جاهلیت به نکوهش یاد می‌کرد، اما دریغ نداشت که بفرماید راست‌ترین سخن بشری، این بیت «لبید بن ربیعه» در دوران جاهلیت است؛ «أصدق شعر قاله شاعر قول لبید»: «ألا کل شیء ما خلا الله باطل وکل نعیم لا محاله زایل»(مراة العقول، ج ۱۲، ص ۳۶۸) و فرزند درسِ کمال آموخته او؛ یعنی امام صادق(ع) وقتی در تعلیم توحید به مفضل بن عمر برآمد، دریغ نداشت که از ارسطو به عنوان فیلسوف عصر یونان به تمجید یاد کند و نام او را ببرد: «وقد کان ارسطاطالیس رد علیهم فقال إن الذی یکون بالعرض والاتفاق إنما هو شئ یأتی فی الفرط مره لأعراض تعرض للطبیعه فتزیلها عن سبیلها، ولیس بمنزله الأمور الطبیعیه الجاریه شکل واحد جریا دائما متتابعا»

شجریان نماینده فرهنگ ملی و نه مذهبی

ما که زیست‌بوم‌مان در حال و هوای دینداری است، حق داریم به خاطر نکات ذیل از مرحوم شجریان گله‌مند باشیم و با خود بگوییم ای کاش شجریان چهره‌ای کامل‌تر و جامع‌تر از خود بروز می‌داد: او با قرآن و تلاوت قرآن شروع کرد و چنان که آواز ماندگار «ربنای او» به عنوان خاطره ماندگارش که سالیان مدید همنشین افطار روزه‌داران بود، نشان داد که می‌توانست با استفاده از موهبت صدای خدایی و هنر کاربست انواع دستگاه آوایی به عنوان قاری بین‌المللی در جهان بدرخشد و افتخاری برای شیعه باشد. اما او چرا قرآن را ترک کرد؟! قرآن کم نداشت که او سفره نورانی آن را رها کرده و به سفره شعر و شاعری روی آورد!

شجریان با توجه به محبوبیت کم‌نظیرش در میان نسل نو، می‌توانست در کنار تأکید بر ارزش‌های والای فرهنگ ایرانی، بر ارزش‌های بی‌بدیل فرهنگ اسلامی و شیعی بسیار فراتر از فرهنگ ایرانی یا حداقل در عدل و عداد آن پای فشارد. او همان راهی را رفت که امثال پورداود، معین، دهخدا، نفیسی، زرین‌کوب و … رفتند که برای ایران و ایرانی بارها گریستند و بی‌تابانه برای نشان دادن تاریخ و فرهنگ فرازمند ایران، همه سرمایه عمر خود را وقف کردند، اما خواسته یا ناخواسته تمایلی به نشان دادن فرازمندی فرهنگ اسلامی و حتی نقش بسزای اسلام در برکشیدن فرهنگ ایرانی از خود نشان ندادند. شجریان اگر از جایگاه احترام‌آمیزی که اسلام برای هنر متعهد و الهی قائل است، آگاهی داشت، هرگز نمی‌گفت که ۱۴۰۰ سال است که با هنر مخالفت می‌کنند! چنین است که خانواده او محتملا بنا به وصیت او ترجیح دادند که بدن او را نه در کنار مضجع شریف ثامن الحجج(ع)، که در کنار فردوسی دفن کنند!

شجریان می‌توانست چهره انقلابی یا انقلابی‌تری از خود نشان دهد و از این که نهضت اسلامی دست تطاول بیگانه از کشور کوتاه کرد، از آن ستایش کند؛ نه آنکه همه نشانی‌های ارج‌گذاری به انقلاب حتی سرودهای انقلابی خود را از تعلق به انقلاب اسلامی جدا اعلام کند! او می‌توانست در کنار گله‌هایی که در ماجرای ۸۸ داشت و عملاً وارد عرصه سیاسی شد، به گونه‌ای عمل کند که مورد سوء استفاده مغرضان و بدخواهان کشور قرار نگیرد؛ هر چند بعدها نارضایتی خود از اقدام آنان را اعلام کرد. گر چه صدا و سیما و دست‌هایی که مانع اجرای برنامه‌های او شدند، بسان بسیاری از برخوردها در این ده سال اخیر، با او کریمانه برخورد نکردند، اما شجریان هم می‌توانست با ارسال نامه، ارتباط خود با مردم از طریق رسانه ملی را قطع نمی‌کرد.

شجریان نماینده هنر کم‌آسیب

باید اذعان کرد مرحوم شجریان عابد، زاهد، ساده‌زیست، معلم اخلاق و الگوی دینداری و … برای نسل ما نبوده و نیست؛ خوش‌زیست و از مواهب طبیعی الهی بهره لازم را برد، اما باید بر اساس اصل انصاف او را به خاطر ویژگی‌های مثبت ذیل ستایش کرد.

او از دین و دینداری نمایندگی نکرد، اما بسان بسیاری که با یقه سفید بسته تا گلو و پیشانی سجده‌نما و تسبیح به دست و با غارت اموال مردم و با برخوردهای همراه با خشونت و غلبه، چهره دین را در نگاه نسل نو و جوان زشت و کریه ساختند و به جای دین‌گریزی بسیاری را دین‌ستیز کردند، صدمه و زیانی به دین و دینداری مردم نزد. البته این هم هنر است که فرد اگر آب نمی‌آورد، کوزه‌ای را نشکند.

گرچه از سختکوشی شجریان و کنجکاوی او برای فراگیری انواع دستگاه‌های موسیقی کهن ایرانی گفته شود، کسی نمی‌تواند انکار کند که صدای خوش و کم‌نظیر او بسان آواز داودی، موهبتی بود الهی که چون آیینه‌ای حق‌نما، قدرت و قامت رعنای خداوند را تداعی می‌کند. او می‌توانست در اجراهای خود جانب شرع را بهتر و بیشتر نگاه دارد و مثلاً با حضور در جمع آوازه‌خوانان زن یا همراه کردن آوازه‌خوانی زنان با خود، عفاف، حجاب و حرمت آوازخوانی زنان را زیر سؤال نبرد، اما همین که در آستانه انقلاب همکاری با رادیو را به خاطر دفاع از مردم انقلابی و آلوده شدن هنر ترک کرد، کارش همواره ستودنی است.

شجریان با انتخاب بهترین دستمایه‌های ادبی و اخلاقی شاعران نامی کهن و معاصر؛ همچون حافظ و سعدی و با فاصله گرفتن از اشعار سخیف، بی‌مایه و بی‌بهره از اخلاق و ادب که دعوت به عشق مجازی و فسق و فحشاء در آنها موج می‌زند، زمینه را برای تعالی‌بخشی به اخلاق از بستر هنر فراهم کرد. همین که مخاطبان آواز او در دهه‌ها و سده‌های آتی به خاطر آورند که شجریان اهل شراب و شاهد نبوده است و با خوانش مضامین بلند عرفانی، آنان را بسان دعوت حافظ از خواب شکرین صبحگاهی برحذر داشته و به عذر نیمه شب و ناله سحری دعوت می‌کند و تأکید می‌کند که اگر کسی از کلک خیال‎انگیز عالم فهمی نکند، باید نقش خود او را حرام دانست، باید دست افشانی کرد و او را به خاطر چنین نقش‌های مثبتی ستود.

خدایش رحمت کند.

علی نصیری

انتهای پیام
captcha