گاه در میانه اتوبان، خاطره تلخ یک پیام یا پیامک چنان آزارمان میدهد که یا شتابزده تا نخستین جایی که اینترنت هست میرویم و یا در همان میانه سرعت را کم میکنیم و میکوشیم پاسخ بدهیم.
گاه هم دهها بار موبایل خود را چک میکنیم تا ببینیم پیام یا پیامکی که قرار بود بیاید – یا دوست داریم بیاید – آمده است یا نه.
در این میانه، صدای موسیقی را کم کردیم تا صدای زنگ موبایل به گوشمان برسد. در این میانه، بارها و بارها، از خواب پریدیم و مطمئن شدیم که موبایل در دسترس است. در این میانه، بارها همزمان با مشاهده یک فیلم در سینما، دقیقاً لحظهای که باید غرق تجربه حسی خوب میشدیم، ویبره موبایل ما را از حال خوب آن لحظه جدا کرد.
حالا باید در حسرت استخرها باشیم که موبایل را از ما میگیرند و در کمد قرار میدهند و درب آن را هم قفل میکنند و ما را به میانه آب میفرستند تا شاید لحظاتی، در لحظه بودن را تجربه کنیم.
میتوان استفاده از ابزارها را بهتر فرا گرفت
نمیتوان و نباید به گذشته باز گشت. نگاه ما هم رو به جلو است. گذشته مرده و آینده با نظر موافق یا مخالف ما میآید و آنها را که گرفتار گذشته ماندهاند، میشوید و میبرد. اما میتوان استفاده از ابزارها را بهتر فرا گرفت. میتوان در هر روز یک یا دو ساعت را با موبایل خاموش یا ساکت گذراند. میتوانیم وقتی متن زیبایی را روی یک گروه وایبری میخوانیم، برای لحظاتی، اینترنت گوشی را قطع کنیم تا پیام بعدی نیاید و بتوانیم شیرینی آن جملات قبلی را مزمزه کنیم.
میتوانیم گاهی عکسهایی بگیریم و به جای قرار دادن در اینستاگرام برای صدها نفر و شمردن لایکها، فقط برای یکی از دوستان خود بفرستیم و زیرش بنویسیم: در این لحظه آرزویم این بود که تو کنارم باشی.
میتوانیم به جای هشتگ زدن در زیر نوشتهها به امید سرچ شدن و یافته شدن بهتر، زیر پیامکی که برای پدر یا مادرمان میفرستیم بنویسیم #خیلیـدوستتـدارم، میتوانیم Status واتزاپ خودمان را هفتهای یک روز به «امروز بدون وایبر و واتزآب هستم» تغییر دهیم.
میتوانیم به جای نرم افزارهای تماس گروهی، گاهی از نرم افزارهایی که فقط ارتباط را بین دو نفر ایجاد میکنند استفاده کنیم تا عشق و دوستیمان در هیاهوی ساکنان دنیای مجازی گم نشود.
می توانیم با ابزارهای جدید، شادتر از گذشته زندگی کنیم. اگر بپذیریم که برای اینکار، تصمیم، اراده، آگاهی و ترک عادات نادرست لازم است.
مرضیه منگلی