به گزارش ایکنا، مراسم سوگواری شهادت امام صادق(ع) شب گذشته 5 خردادماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در کانون توحید برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند سه چیز است که همه مردم به آن نیازمندند؛ امنیت، عدالت و رفاه. در این روایت سخن امام صادق(ع) این نیست که جامعه دینی به این سه امر نیاز دارد یا اساسا این چیز بدی نیست، خیر؛ این یک نیاز عمومی برای همه جوامع است اعم از اینکه چه دین و نژادی داشته باشند و در کدام قاره زندگی کنند. میشود از این سه به عنوان نیازهای اولیه و نیازهای پایه تعبیر کنیم. امام دارد از وضعیتی که انسانها دارند و نیازهایی که دارند توصیفی ارائه میکند. اگر نیازهای انسانی و جوامع بشری را در نظر بگیریم این سه، سه اصل و پایه هستند که بدون تحقق آن جوامع نمیتوانند به نیازهای دیگرشان بپردازند.
اولین نیاز، امنیت است. امنیت به معنای سکون و عدم خوف و ترس است و اینکه اضطرابی به انسان وارد نشود، این معنای لغوی امنیت است. طبیعتا وقتی از امنیت صحبت میکنیم، این امنیت میتواند در جامعه بر معانی مختلفی اطلاق شود. یکی از آنها امنیت جانی است، یک مصداق دیگرش امنیت مالی است، یعنی اموال انسان مورد دستبرد قرار نگیرد، سومین مصداق امنیت ناظر به آبروی انسانهاست یعنی هر کس به هر بهانهای آبروی انسان را از بین نبرد. اینها سه مسئلهای است که انسانها با آن مواجه هستند. وقتی جوامع رو به جلو میروند مصادیق امنیت هم گسترش پیدا میکند. مثلا یکی از موارد امنیت اقتصادی این است که وقتی جایی سرمایهگذاری میکنیم، امنیت داشته باشیم و متضرر نشویم. یکی از مصادیق دیگر امنیت، آزادی بیان است یعنی انسان درک خودش از مسائل را بیان کند و احساس خطر نکند. جامعهای که امنیت نداشته باشد، جامعه بیآیندهای است و نمیتواند طعم رفاه را بچشد.
دومین مسئله، عدالت است. عدالت دو معنا دارد یک جنبه عقلی و بشری که در طول تاریخ ثابت بوده و تغییری در آن راه ندارد. گاهی اوقات وقتی سخن از عدل میگوییم منظورمان عدلی است که تحت شرایط زمانی فرق کند یعنی عملی را در شرایطی عادلانه بدانیم و در شرایط دیگری عادلانه ندادیم. در عین حال اصولی در عدل وجود دارد که ثابت هستند و همه مردم به آن نیاز دارند و حکومتها باید آن را رعایت کنند. نکته دیگر اینکه در معنای عدل، گاهی عدل را با قسط یکسان میگیرند. در عدل درباره امور منطقی و عقلی و معنوی صحبت میکنیم ولی قسط به معنای شکل تحققیافته عدالت است که انسانها با تمام وجود آن را حس میکنند.
در حوزه اقتصاد وقتی از عدالت سخن میگوییم دو مسئله قابل طرح است؛ یک مسئله، مسئله رفع فقر است؛ ما جامعهای را عادلانه میدانیم که در آن فقر وجود نداشته باشد یا حداقل ممکن باشد. در یک روایت از امام صادق(ع) میخوانیم اگر عدالت در جامعه پیاده شود مردم بینیاز میشوند. بنابراین اهمیت عدالت یک اهمیت فوقالعاده بالایی است.
بُعد دوم عدالت نفی تمرکز ثروت و نابرابری شدید در جامعه است. به دلیل اینکه افراد تواناییهایی مختلفی دارند محصول کار افراد متفاوت میشود. اگر نابرابری محصول کوشش انسانها باشد مورد پذیرش دین است و تمامی جوامع هم آن را میپذیرند ولی اگر این نابرابریها محصول رانتخواری باشد قابل پذیرش نیست. اگر تمرکز ثروت شکل بگیرد ایرادش این است گروه اقلیت ثروتمند، جامعه را استثمار میکند و وظیفه حکومت این است در برابر تمرکزی که منجر به استثمار جامعه است بایستد. پیامبر(ص) در آخرین منبری که داشتند توصیههایی مطرح کردند که خطاب به حاکم پس از خودشان است. توصیهها زیاد است ولی یک موردش که مرتبط به بحث ما است این است که حضرت فرمودند مبادا جامعه به دو قسمت قوی و ضعیف تقسیم شود و قسمت قوی به استثمار طبقه ضعیف بپردازد.
وظیفه حاکمیت است نگذارد تمرکز ثروت در جامعه شکل بگیرد چون ماهیت قدرت اقتصادی این است؛ پس از مدتی در عرصه سیاست نفوذ میکند و سیاستمداران را همراه خود میکند چنانکه امیرالمومنین(ع) میفرمایند کسی که قدرت اقتصادی داشته باشد در عرصه سیاست هم ریاست میکند. بنابراین در عرصه اقتصاد، جامعهای عادلانه است که در آن فقر در حداقل ممکن خودش باشد، متوازن باشد و ثروت در دست عده محدودی نباشد.
در حوزه اجتماعی اگر بخواهیم بگوییم در کدام جامعه عدالت وجود دارد چهار ویژگی بیان میشود؛ از جمله اینکه مردم به عنوان اینکه انسان هستند، از حقوق برابر برخوردار باشند. یکی از حقوقی که مردم در آن برابر هستند حق یافتن شغل مناسب است و نباید دین، نژاد و رنگ پوست باعث نابرابری در این زمینه باشد و فقط باید ویژگیهای مختص به آن شغل مورد لحاظ قرار گیرد. بهرهمندی از خدمات اجتماعی هم همینطور است و همه ما به عنوان شهروند حق داریم به نحو برابر از خدمات اجتماعی بهرهمند شویم. یکی دیگر از حقوق برابر، حقوق آزادی بیان است. بنابراین این یک مسئله مهم است که باید حکومت به آن توجه داشته باشد. در نهجالبلاغه حضرت به این نکته تذکر میدهند که حق مردم این است با آنها برابر رفتار شود.
اگر بخواهیم شاخص دیگر عدالت اجتماعی را نام ببریم؛ فرصتهای برابر است. فرصتهای برابر یعنی اینکه همه مردم امکان واحدی داشته باشند. معنا ندارد در جامعه یک عده بتوانند تحصیل کنند ولی یک عده نتوانند. زندگی شرافتمندانه حق همه مردم است و حکومت باید فرصت این حق را برای همه فراهم کند. این فرصتهای برابر حکم مسابقه ورزشی را دارد. در مسابقه دو همه از یکجا شروع میکنند ولی افرادی تلاش بیشتری میکنند و جلوتر میافتند ولی حاکمیت باید فرصت برابر را برای همه فراهم کند. درجامعهای که فرصتها نابرابر توزیع شود نتایجش هم نابرابر خواهد بود.
سومین مورد رفاه است. جایگاه این مسئله کاملا روشن است و جای بحث ندارد. هر حکومتی در هر جامعهای با هر روشی روی کار بیاید باید این سه مسئله یعنی امنیت، عدالت و رفاه را مد نظر قرار دهد تا موفق شود، یعنی اینها نیازهای اولیه جامعه هستند و تا وقتی نیازهای اولیه جامعه تحقق پیدا نکند نمیشود به مسائل دیگر پرداخت. جامعهای که در آن عدالت نباشد، سرمایه اجتماعی نیست و مردم به حکومت اعتماد ندارند. جامعهای که رفاه نداشته باشد مردم درگیر معیشت روزانه هستند و دیگر دغدغههای فرهنگی نخواهند داشت، دغدغههای دینی نخواهند داشت. بنابراین حکومتها باید اولین هدف خود را تحقق این امور قرار دهند.
انتهای پیام