کد خبر: 4315866
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
مریم بصیری تأکید کرد

همزبانی دینی با نسل دیجیتال؛ نیازمند تصویرسازی مدرن و آفرینش ادبی

یک نویسنده با هشدار درباره فاصله گرفتن کودکان و نوجوانان از شخصیت‌های دینی، بر ضرورت تحول در «ادبیات دینی کودک» تأکید کرد و گفت: برای هم‌زبانی با نسل دیجیتال، دیگر بازنویسی‌های ساده و تصویرسازی‌های تکراری کافی نیست بلکه نیاز به تصویرسازی‌های مدرن و آفرینش ادبی داریم.

حضرت زهرا(س)زندگی حضرت زهرا(س) بانوی بزرگ اسلام نه تنها الگویی بی‌بدیل از تقوا، اخلاق و ایثار است، بلکه دریچه‌ای برای تربیت نسل امروز در مسیر ارزش‌های دینی و انسانی است. در عصری که کودکان و نوجوانان با رسانه‌های اجتماعی، فناوری و داستان‌های فانتزی غربی رشد می‌کنند، آشنایی با سیره و شخصیت‌های تاریخی اهمیت ویژه‌ای یافته است. نویسندگان و پژوهشگران معتقدند که روایت داستانی زندگی حضرت زهرا(س) می‌تواند پلی میان گذشته و حال باشد؛ پلی که کودکان و نوجوانان را با مفاهیم اخلاقی، دینی و فرهنگی آشنا کرده و همزمان جذابیت و هیجان داستانی را نیز حفظ کند.  

اما چالش اصلی در این مسیر، ایجاد تعادل میان اصالت تاریخی و دینی و زبان، تصویرسازی و ساختار داستانی متناسب با مخاطب امروز است. بسیاری از آثار موجود به‌دلیل استفاده از نثر قدیمی و تصویرسازی ساده و تکراری توان جذب کودکان را ندارند. در مقابل، بهره‌گیری از تکنیک‌های نوین تصویرگری، نثر روان و زبان کودکانه و بازآفرینی خلاقانه احادیث و روایات می‌تواند کودکان را نه تنها با داستان بلکه با زندگی واقعی و آموزه‌های عملی حضرت زهرا(س) آشنا کند.

ایکنا در راستای بررسی چگونگی انتقال مفاهیم الگو  و سیره فاطمی به نسل جدید به گفت‌و گو با مریم بصیری، نویسنده کتاب فیروزه فردوس؛ روایت‌های جذاب از زندگی حضرت زهرا(س) پرداخته که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم. 

ایکنا ـ زمانی که تصمیم گرفتید کتاب «فیروزه فردوس» را بنویسید، چرا ساختار «چهارده پرده» را انتخاب کردید؟ این ساختار چه تأثیری در انتقال پیام اثر داشت؟ 

با توجه به اینکه تمام شیعیان و اغلب مسلمانان به 14 معصوم(ع) عقیده دارند، معمولا سعی می‌کنم در رمان‌هایی که می‌نویسم، چهارده فصل در نظر بگیرم. برای این کتاب نیز تصمیم گرفتم با توجه به نقاط عطف و نقاط مهم زندگی حضرت فاطمه(س) که در واقع مستنداتی در مورد آن مکتوب است، 14 بخش از زندگی حضرت را انتخاب کنم و بتوانم در مورد آن بخش‌ها آنچه موجود است را با زبانی ادبی مکتوب کنم.  در توضیح این تصمیم باید بیان داشت که اعتقاد به 14 معصوم(ع) از اصول بنیادین مذهب شیعه و از ارکان هویت دینی مسلمانان محسوب می‌شود و از همین‌رو عدد 14 در فرهنگ اسلامی جایگاهی نمادین، قدسی و معنوی دارد. ضمن درک این معنا، ساختار روایی اثر را بر پایه این عدد تنظیم کردم تا علاوه بر حفظ پیوستگی درونی روایت، نوعی هماهنگی میان ساختار اثر و مفاهیم اعتقادی در آن ایجاد شود. 

انتخاب 14 بخش در کتاب «فیروزه فردوس» نه صرفاً یک انتخاب فرمی یا عددی، بلکه تصمیمی محتوایی و اعتقادی است که هدف آن پیوند روایت هنری با باور دینی است. در این راستا با استناد به منابع تاریخی و مکتوب مربوط به نقاط عطف زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) کوشیدم تا بخش‌های مختلف زندگی ایشان را در قالبی ادبی، شاعرانه و در عین حال مستند به نگارش درآورم. به این ترتیب، هر یک از 14 بخش کتاب به منزله پرده‌ای مستقل اما هماهنگ با سایر بخش‌ها، جلوه‌ای از سیر معنوی و انسانی زندگی آن حضرت را بازتاب می‌دهد. همچنین، در این مسیر از زبان ادبی بهره گرفتم تا ضمن حفظ جنبه مستند اثر، بر غنای عاطفی و زیبایی‌شناختی آن نیز بیفزاید. در نتیجه، ساختار 14‌ پرده‌ای کتاب «فیروزه فردوس» علاوه بر آنکه ریشه در باور مذهبی بنده دارد، موجب انتقال مؤثرتر پیام اثر نیز شده است. این ساختار به مخاطب امکان می‌دهد تا در خلال مطالعه، هم با جنبه‌های تاریخی زندگی حضرت فاطمه(س) آشنا شود و هم با لایه‌های معنوی، اخلاقی و هنری شخصیت ایشان ارتباطی عمیق‌تر برقرار کند.

ایکنا ـ در یکی از پرده‌های کتاب، روایت زندگی حضرت زهرا(س) یا حضرت زینب(س) به شکلی داستانی آمده است. لطفاً توضیح دهید این روایت‌های داستانی چگونه می‌توانند برای جوانان امروز جذاب باشند؟

کتاب بنده نه اثری داستانی، نه روایت مستند و نه کتاب تاریخی است. معمولاً دوستانی که کتاب را مطالعه یا بررسی می‌کنند، گاهی قالب آن را با آثار ادبی دیگر مقایسه می‌کنند و آن را در زمره آثار «نثر ادبی» یا همان روایت‌های داستانی مشابه آثار سیدمهدی شجاعی قرار می‌دهند. این نوع نوشتار را می‌توان نوعی روایت دانست که در قالب داستان شکل گرفته است، یعنی نه داستان صرف است و نه صرفاً گزارش تاریخی، بلکه ترکیبی از هر دو. در طول سال‌هایی که بنده فعالیت نویسندگی داشته‌ام، شاید بتوان گفت که این اثر پایه‌گذار مسیری در کار من بوده است. هرچند پیش از آن نیز آثار دیگری نوشته بودم، اما در کتاب «چهارده فاطمه» سعی کردم این رویکرد را به شکل منسجم‌تری دنبال کنم. همین تجربه سبب شد که بارها از سوی ناشران مختلف به من پیشنهاد شود تا زندگی حضرت فاطمه(س) را به صورت رمان بنویسم. دلیل این درخواست آن بود که اغلب آثاری که تاکنون در این زمینه منتشر شده‌اند، یا به‌طور کامل پژوهشی و مستند تاریخی‌ هستند، یا در نقطه مقابل دارای بار تخیلی بسیار زیاد هستند. 

هدف من این بود که بتوانم از خلال این نثر داستانی، مخاطب جوان را جذب کنم و تا حدی خلأ موجود در این عرصه را پر کنم.  با وجود این، همواره بر این باورم که نوشتن اثری داستانی درباره زندگی معصومین(ع) به‌ویژه حضرت فاطمه(س) کاری بس دشوار و حساس است

برخی از این آثار که نامی از آن‌ها نمی‌برم و منتقدان و نویسندگان معروف نیز به آن‌ها اشاره داشته‌اند، به دلیل افراط در تخیل از شأن معصوم فاصله گرفته‌اند و همین مسئله سبب شده است که دقت و صحت محتوایی در آن‌ها زیر سؤال رود. به همین دلیل ناشران پیشنهاد می‌دادند اثری نوشته شود که بر پایه واقعیت باشد اما در قالب رمان ارائه شود. با این حال باید تأکید کنم که نگارش چنین اثری بسیار دشوار است. نوشتن از زندگی حضرت فاطمه(س) به شکل رمان مستلزم دسترسی به منابعی جامع از تمام مراحل زندگی ایشان است، در حالی که منابع موجود فقط به بخش‌هایی از حیات آن حضرت به‌صورت پراکنده اشاره دارند. افزون بر این، دشواری دیگری نیز وجود دارد و آن نزدیک شدن به شخصیت معصوم است؛ کاری که هر نویسنده‌ای جسارت و توان انجام آن را ندارد.  متأسفانه همان‌طور که اشاره شد، آثاری که در این حوزه نگاشته می‌شوند یا بیش از اندازه تخیلی هستند یا کاملاً پژوهشی و فاقد جذابیت روایی برای نسل جوان. 

همزبانی دینی با نسل دیجیتال؛ نیازمند تصویرسازی مدرن و آفرینش ادبی

در چنین شرایطی، تنها راهی که به ذهن بنده رسید آن بود که از منابع معتبر موجود بهره ببرم و با استفاده از نثری ادبی، آهنگین و زیبا همراه با میزانی سنجیده از تخیل، پیرامون اطرافیان حضرت و موقعیت‌های زندگی ایشان بنویسم. هدف این بود که بتوانم از خلال این نثر داستانی مخاطب جوان را جذب کنم و تا حدی خلأ موجود در این عرصه را پر کنم.  با وجود این، همواره بر این باورم که نوشتن اثری داستانی درباره زندگی معصومین(ع) به‌ویژه حضرت فاطمه(س) کاری بس دشوار و حساس است. اگر نویسنده بخواهد با دقت، احترام و رعایت جایگاه معصوم به چنین موضوعی بپردازد، کار بسیار سخت و پرمسئولیتی پیش رو دارد. البته اگر این ملاحظات کنار گذاشته شود، شاید بتوان به سادگی داستان‌هایی در این زمینه نوشت؛ اما در آن صورت اثر از اصالت و حقیقت فاصله می‌گیرد. از همین رو،  تا امروز جرئت آن را پیدا نکرده‌ام که رمانی مستقل و کامل درباره حضرت فاطمه(س) بنویسم؛ چراکه باور دارم برای نزدیک شدن به این مقام والا باید نهایت دقت، تقوا و آگاهی را به کار بست.

ایکنا ـ در این کتاب، چگونه نگاه مادرانه حضرت زهرا(س) و نقش ایشان در تربیت نسل و جامعه روایت شده است؟ همچنین، چگونه می‌توان این نگاه را در شرایط امروز کاربردی کرد؟ 

در زمان نگارش کتاب تلاش من بر این بود که در کنار پرداختن به حضرت زهرا(س)، به زندگی حضرت زینب(س) نیز توجه ویژه‌ای داشته باشم. در واقع، سعی کردم زندگی حضرت زینب(س) را نیز در چهارده پرده روایت کنم تا از خلال آن ابعاد گوناگون زندگی خانوادگی حضرت فاطمه(س) و تربیت فرزندانشان به تصویر کشیده شود. در این کتاب از تولد تک‌تک فرزندان حضرت زهرا(س) سخن گفته‌ام؛ اینکه هر یک از آنان در چه زمانی و در چه شرایطی متولد شدند و همچنین، وضعیت و شرایط روحی و اجتماعی حضرت فاطمه(س) در دوران‌های مختلف زندگی‌شان چگونه بوده است. روایت تا زمانی ادامه دارد که حضرت در قید حیات هستند و در این مسیر به اتفاقات مهمی که در زندگی ایشان رخ داده نیز اشاره شده است. در بخش‌هایی از کتاب احادیث و روایاتی از پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) درباره فرزندانشان آورده شده است. این احادیث نکات بسیار ارزشمندی در حوزه تربیت فرزند دارند. 

نگاه مادرانه حضرت زهرا(س) فقط محدود به عاطفه و محبت مادری نبود، بلکه نگاهی آگاهانه، تربیتی و الهی بود، نگاهی که بر پایه ایمان، معرفت، تربیت اخلاقی و انسانی استوار است

در این اثر تلاش کرده‌ام با توجه به همین احادیث و روایات به نکات ظریف و کاربردی تربیتی بپردازم. برای مثال، به موضوعاتی همچون احترام به بزرگترها، اهمیت عبادت، توجه به یکتایی خداوند و تربیت دینی در دوران کودکی اشاره کرده‌ام. در بخش‌هایی از روایت نیز به شیوه‌هایی پرداخته‌ام که در آن دوران امامان معصوم(ع)، حضرت زینب(س) و خواهرانشان در کودکی آموزش می‌دیدند. سعی کردم تا جایی که امکان دارد این آموزش‌ها را با بیانی ساده اما عمیق بیان کنم تا نشان داده شود چگونه این آموزه‌ها از همان دوران کودکی در جان فرزندان حضرت زهرا(س) نهادینه شده بود. همچنین، در پایان روایت زمانی که حضرت زهرا(س) به شهادت می‌رسند، به احساسات و حالات فرزندان ایشان پرداخته‌ام. در این بخش نشان داده‌ام که چگونه خاطرات دوران کودکی و اتفاقاتی که در زمان حیات مادر تجربه کرده بودند، در ذهن آن‌ها تداعی می‌شود. این یادآوری‌ها در کنار غم از دست دادن مادر حالتی حزن‌انگیز و تأمل‌برانگیز دارد و جای خالی حضرت زهرا(س) در زندگی آنان به‌روشنی احساس می‌شود. 

از دل همین روایت‌ها می‌توان دریافت که نگاه مادرانه حضرت زهرا(س) فقط محدود به عاطفه و محبت مادری نبود، بلکه نگاهی آگاهانه، تربیتی و الهی بود، نگاهی که بر پایه ایمان، معرفت، تربیت اخلاقی و انسانی استوار است. همین نگاه می‌تواند در دنیای امروز نیز الهام‌بخش باشد. اگر بتوانیم از این شیوه تربیتی الگو بگیریم و آن را در تربیت نسل جدید به کار بندیم، بی‌تردید جامعه‌ای سالم‌تر، متعهدتر و اخلاق‌مدارتر خواهیم داشت.

ایکنا ـ یکی از چالش‌های نسل امروز، فاصله گرفتن از ارزش‌های دینی یا تاریخی است. شما چگونه می‌کوشید با روایت داستانی، این فاصله را کاهش دهید؟ 

این کار در عین دشواری از جهتی نیز آسان است. البته اگر بخواهیم درباره کل زندگی یک معصوم بنویسیم، کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است، زیرا پرداختن به زندگی کامل معصومان(ع) نیازمند دقت، تحقیق و مسئولیت سنگینی است. اما زمانی که ما به شکل مجموعه‌داستان، داستان‌های کوتاه یا داستان برای کودکان کار می‌کنیم، میدان عمل بسیار بازتر است. در این حالت لزومی ندارد به تمام زندگی حضرت بپردازیم؛ زیرا در زندگی هر معصوم شخصیت‌ها و موقعیت‌های فراوانی وجود دارد که می‌توان از میان آن‌ها نمونه‌هایی را انتخاب و روایت کرد.  برای مثال زمانی که رمان «مردی که همه چیز را می‌دانست» را نوشتم، این اثر حدود صد شخصیت فرعی داشت. از میان این صد شخصیت، تقریباً ۷۰ تا ۸۰ نفر شخصیت‌هایی کاملاً واقعی بودند که براساس اتفاقات تاریخی واقعی شکل گرفته‌اند و حدود 10 تا 12 نفر از آن‌ها از معصومان بودند؛ یعنی پدران، پدربزرگان، فرزندان یا نوه‌های امام باقر(ع). به همین دلیل، پرداختن به کل زندگی یک امام یا یک معصوم به‌صورت جامع و کامل بسیار دشوار است، اما زمانی که موضوع به شکل داستان کوتاه یا روایت برای کودک مطرح می‌شود، کار ساده‌تر خواهد بود. 

روایت داستان برای کودکان کاری بسیار راحت‌تر است، زیرا روایت‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف وجود دارد، به‌ویژه در زمینه‌های تربیتی، خانوادگی، اقتصادی یا حتی سیاسی. اگر کسی بخواهد این روایت‌ها را به شکل مجموعه‌داستان درآورد، به‌راحتی می‌تواند این کار را انجام دهد. تنها نکته اصلی این است که ما از یک روایت یا حدیث اقتباس ادبی داشته باشیم.  فرض کنید در زمان حضرت فاطمه(س) اتفاقی رخ داده است، مثلاً زنی نزد ایشان آمده و از حضرت درباره‌ تفسیر آیه‌ای از قرآن کریم پرسیده یا در زندگی خانوادگیش دچار مشکلی شده و از ایشان خواسته است که کمکش کنند. اگر نویسنده با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان توصیف‌های ظاهری و درونی حضرت و سایر شخصیت‌ها و با اندکی تخیل و خلاقیت این واقعه را بازآفرینی کند، می‌تواند یک داستان آموزنده و در عین حال جذاب خلق کند. در چنین داستانی، پیام دینی در قالب گفت‌وگو، کشمکش یا حتی عنصر معما و هیجان منتقل می‌شود و شخصیت معصوم نیز در روند حل مسئله به مخاطب کمک می‌کند. 

اگر نویسندگان همت کنند، خلق آثار داستانی دینی نه تنها کار سختی نیست بلکه می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد. با به‌کارگیری تکنیک‌های داستانی و به‌روز کردن وقایع می‌توان داستان‌هایی نوشت که هم به زمان معصومان اشاره داشته باشند و هم در قالب معاصر روایت شوند

بسیاری از داستان‌هایی که می‌توان درباره معصومان نوشت، می‌توانند از زبان شخصیت‌هایی خیالی مانند رهگذران یا همسایگان معصوم روایت شوند. در این حالت، نویسنده آزاد است تا ضمن حفظ اصالت تاریخی، فضای داستانی خلق کند. به همین دلیل، نوشتن یک داستان مستقل درباره‌ معصوم کار سختی نیست، چون نیازی نیست تمام زندگی ایشان بازگو شود و نویسنده مجبور نیست به همه‌ جزئیات تاریخی اشاره کند که گاهی گفتن آن‌ها نیز دشوار است. فقط با اندکی مطالعه و تحقیق می‌توان از احادیث یا روایت‌های معتبر استفاده و آن‌ها را به داستان‌هایی تبدیل کرد که حتی می‌توانند امروزی یا تاریخی باشند. در آثار خود بنده مانند کتاب «امام باقر(ع)» یا آثار مشابه دیگر، زمانی که می‌خواستم برای شخصیت معصوم دیالوگ بنویسم، از احادیث استفاده کردم. برای این منظور، مجموعه‌ای از احادیث را گردآوری و بررسی کردم که کدام حدیث را می‌توان به‌گونه‌ای بازآفرینی کرد که خللی در اصل روایت و معنا ایجاد نشود. مثلاً حدیثی که درباره کارهای نیک است، می‌تواند در قالب گفت‌وگویی میان امام و شخصیتی خیالی بیان شود؛ در حالیکه اصل روایت دست‌نخورده باقی می‌ماند. 

در ادامه، آن شخصیت خیالی ممکن است پرسشی یا چالشی مطرح کند و حضرت پاسخ او را با ادامه همان حدیث بیان کند. این کار نه‌تنها به اصالت حدیث آسیبی نمی‌زند، بلکه باعث می‌شود مفاهیم دینی در قالبی داستانی و قابل درک برای مخاطب ارائه شود. مشکل اینجاست که امروزه یا ما بیش از حد از این موضوعات فاصله گرفته‌ایم و نسل جوان دیگر ارتباطی با آن برقرار نمی‌کند، یا برعکس، گاهی برخی رمان‌ها چنان زمینی و دم‌دستی نوشته می‌شوند که اگرچه ممکن است در ابتدا مخاطب را جذب کنند، اما از واقعیت فاصله می‌گیرند و ارزش دینی خود را از دست می‌دهند. به نظر من، نباید به‌صورت سطحی و بدون تحقیق از زبان خودمان برای معصوم سخن بسازیم و ادعا کنیم که ایشان چنین گفته یا چنان کرده‌اند. اگر نویسندگان همت کنند، خلق آثار داستانی دینی نه تنها کار سختی نیست بلکه می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد. با به‌کارگیری تکنیک‌های داستانی و به‌روز کردن وقایع می‌توان داستان‌هایی نوشت که هم به زمان معصومان اشاره داشته باشند و هم در قالب معاصر روایت شوند.

در واقع می‌توان داستانی کاملاً امروزی نوشت که ریشه در تعالیم معصومان دارد. اگر آثار کودکان و نوجوانان نیز در حوزه‌ بررسی شما قرار دارند، باید بگویم نمونه‌های موفقی هم در این زمینه وجود دارد. برای مثال یکی از هنرجویان بنده اثری با عنوان «دختری که پروانه شد» دارد که رمانی برای گروه سنی کودک و نوجوان است. این اثر کاملاً داستانی و جذاب است و به زندگی و دوران کودکی حضرت فاطمه(س) می‌پردازد. همچنین، فضای آن به‌خوبی دوران جاهلیت و عصر بت‌ها را بازتاب می‌دهد و به اتفاقات آن دوران اشاره می‌کند. بنابراین، اگر نویسنده بخواهد، راه‌های بسیاری برای نوشتن وجود دارد. متأسفانه گاهی تنبلی، بی‌میلی یا انتظار برای پیشنهاد قرارداد باعث می‌شود کمتر به این نوع آثار پرداخته شود. البته آثار چاپ‌شده بسیاری برای کودکان وجود دارد، اما اغلب آن‌ها تنها بازنویسی حکایت‌ها و روایت‌ها هستند؛ یعنی چیزی به متن اصلی افزوده نمی‌شود و صرفاً جمله‌بندی‌ها روان‌تر شده‌اند. این‌گونه آثار هرچند از نظر دینی و محتوایی ارزشمند هستند، اما از نظر ادبی و هنری کشش کافی ندارند و کودک را به عنوان یک مخاطب داستان جذب نمی‌کنند.  

اگر این آثار از مرحله بازنویسی فراتر روند و به مرحله آفرینش ادبی برسند، بدون شک می‌توانند تأثیرگذارتر باشند. در این صورت، کودکان و نوجوانان نه‌تنها به بزرگان دینی خود، بلکه حتی به اسطوره‌ها، پهلوانان و قهرمانان ایرانی نیز نزدیک‌تر خواهند شد. متأسفانه امروزه حتی بسیاری از این شخصیت‌های فرهنگی و دینی نیز برای نسل جوان ناشناخته مانده‌اند. 

ایکنا ـ ‌شما به عنوان نویسنده، زمانی که به زندگی بزرگان دین می‌نگرید، چه میزان احساس مسئولیت و امید برای انتقال سیره‌ی آنان به نسل آینده دارید؟ 

واقعیت این است که سراسر این مسیر با مسئولیت همراه است؛ یعنی نویسنده از ابتدا تا انتها در برابر قلم خود مسئول است. همیشه گفته‌ام که هنر اگر با آگاهی همراه نباشد، کارکرد درستی نخواهد داشت. بسیاری از اطرافیان من وقتی از سختی نوشتن درباره موضوعات دینی می‌شنوند، می‌گویند که پس چرا باید وارد این حوزه شد؟ این‌قدر سخت است که مشکل حل نمی‌شود! اما حقیقت این است که نوشتن رمان یا داستان دینی واقعا دشوار است. برخی از نویسندگان معتقدند باید به‌کلی دور رمان دینی خط قرمز کشید و به آن نزدیک نشد و عده‌ای دیگر بر این باورند که باید نوشت، هرچند با زبان و توان شخصی خود.  با این حال، باور دارم که نوشتن درباره‌ معصومین و شخصیت‌های دینی وظیفه‌ ماست؛ وظیفه‌ای که نباید از آن شانه خالی کنیم. باید سیره چهارده معصوم(ع)، تاریخ اسلام و چهره‌های بزرگ دینی‌مان را به نسل جوان، نوجوان و حتی بزرگسال منتقل کنیم، زیرا متأسفانه بسیاری از بزرگسالان نیز شناخت کافی از این شخصیت‌ها ندارند. 

رسالت هر نویسنده‌ و هرکسی که خود را اهل قلم می‌داند، این است که بتواند درباره‌ یکی از چهارده معصوم(ع) بنویسد. اگر نویسنده‌ای نتواند چنین کاری انجام دهد، باید از خود بپرسد که هدف از نوشتن چیست؟ اگر ما نتوانیم برای یکی از معصومان بنویسیم، در واقع بخشی از زندگی فرهنگی و معنوی خود را از دست داده‌ایم

برای مثال، آخرین رمانی که در دست نگارش دارم درباره حضرت اُمّ‌البنین(س) است. چندی پیش با یکی از نویسندگان صحبت می‌کردم و او از من پرسید که موضوع رمان شما چیست؟ بنده گفتم که درباره حضرت ام‌البنین(س) می‌نویسم. با تعجب پرسید که ام‌البنین کیست؟ باورم نمی‌شد که او حتی نام این بانوی بزرگوار را نشنیده باشد. پرسیدم که شما در ایران زندگی می‌کنید؟ تا به حال تلویزیون نگاه نکرده‌اید یا از جایی نشنیده‌اید؟ گفت که نه! اصلاً اسم ایشان را نشنیده‌ام. وقتی برای او توضیح دادم که ام‌البنین(س)، مادر حضرت قمر بنی‌هاشم(ع) است، واقعاً شگفت‌زده شد. این اتفاق برای من بسیار اندوه‌بار بود. تصور کنید فردی بزرگسال که اهل مطالعه است و در جامعه زندگی می‌کند، حتی نام یکی از شخصیت‌های برجسته‌ دینی ما را نمی‌داند؛ حالا وضعیت کودکان و نوجوانان روشن‌تر می‌شود. 

بنابراین، مسئولیت ما چند برابر است. باید بنویسیم، هرچند سخت باشد. ما حق نداریم به بهانه دشواری از این مسیر عقب‌نشینی کنیم. هر چقدر هم که بگوییم کار دشوار است، اگر ننویسیم، همین کوتاهی ما باعث می‌شود نسل جدید از این معارف دور بماند. کودکانی که ذاتا به داستان علاقه‌مند هستند، وقتی کتاب‌های داستان دینی کافی یا جذاب در اختیار ندارند، طبیعتا سراغ داستان‌های ترجمه‌ شده و آثار غربی می‌روند. آثاری که پر از شخصیت‌های فانتزی و خیالی‌اند، اما برایشان هیچ دستاورد و معنای عمیقی ندارند. در نتیجه، کودکان و نوجوانان ما از قهرمانان دینی، ملی و فرهنگی خود دور می‌مانند. 

به باور بنده رسالت هر نویسنده‌ و هر کسی که خود را اهل قلم می‌داند، این است که بتواند درباره‌ یکی از چهارده معصوم(ع) بنویسد. اگر نویسنده‌ای نتواند چنین کاری انجام دهد، باید از خود بپرسد که هدف از نوشتن چیست؟ اگر ما نتوانیم برای یکی از معصومین بنویسیم، در واقع بخشی از زندگی فرهنگی و معنوی خود را از دست داده‌ایم. چون نویسنده تنها برای سرگرمی نمی‌نویسد، بلکه برای حفظ و انتقال هویت می‌نویسد.

ایکنا ـ با توجه به فضای فناوری، رسانه‌های اجتماعی و تغییر سریع سبک زندگی، چه تغییراتی لازم است تا روایت‌های داستانی دینی و تاریخی بهتر با نسل امروز «هم‌زبان» شوند؟ 

امروزه با پیشرفت فناوری و ظهور هوش مصنوعی انواع تکنیک‌های تصویرسازی و امکانات متنوع برای خلق آثار بصری در دسترس است. در حوزه کتاب کودک این ظرفیت‌ها می‌توانند به شدت جذاب باشند، اما متأسفانه بسیاری از کتاب‌های تاریخ اسلام و دینی هنوز از تصویرسازی‌های بسیار ساده و قدیمی بهره می‌برند. برای مثال در اغلب این کتاب‌ها تنها تصاویری مثل شتر یا درخت نخل کشیده می‌شود و این سبک تکراری اگرچه مطابق واقعیت تاریخی است، اما برای کودکان جذابیت ندارد؛ در حالی که امروزه می‌توان با استفاده از تکنیک‌های دستی، دیجیتال، هوش مصنوعی و ترکیبی از شیوه‌های متنوع، تصاویر بسیار جذاب و مدرن خلق کرد که کودک را پیش از خواندن متن، به خود جلب کند. بنابراین اولین نکته‌ای که باید به آن توجه شود، ظاهر و تصویرسازی کتاب است، شامل طراحی جلد، قطع کتاب، صفحه‌آرایی و کیفیت بصری تصویرگری. این عوامل می‌توانند کتاب را کاملا جذاب، شیک و به‌روز کنند.  

راه‌های بسیار زیادی برای به‌روز کردن و هم‌زبان کردن داستان‌های دینی با کودکان و نوجوانان وجود دارد. می‌توان کارگاه‌هایی برگزار کرد که در آن یک حدیث انتخاب شود و شرکت‌کنندگان ایده‌ها و راهکارهای مختلف برای تبدیل آن به داستان یا تعهد عملی بررسی کنند

دومین نکته محتوای داستان است. وقتی کودک در حال خواندن داستان است، نباید با واژگان و اصطلاحات دشوار یا قدیمی مواجه شود. بسیاری از نویسندگان دینی هنوز به زبان قدیمی یا سخت متوسل می‌شوند و مخاطب کودک را با کلمات نامأنوس یا عربی غریب مواجه می‌کنند، بدون آن که معنای آن‌ها برای کودک قابل فهم باشد. برای مثال، من شاهد بودم که حتی یک جوان با تحصیلات عالی معنای واژه‌ای ساده در کتاب کودک را نمی‌دانست و حتی نمی‌توانست آن را تلفظ کند. همین موضوع نشان می‌دهد که باید زبان داستان با میدان واژگانی و روان‌شناسی کودک امروز سازگار شود.

مشکل دیگر این است که بسیاری از نویسندگان قدیمی، با سبک و سیاق خود ادامه می‌دهند و کمتر به دنیای امروز کودک و تفکرات او توجه دارند. آن‌ها باید با روان‌شناسی کودکان امروز آشنا شوند و بدانند تفکرات، دغدغه‌ها و علایق آن‌ها چیست و سپس، بتوانند همان مفاهیم دینی و تاریخی را با توجه به شرایط و زندگی کودکان امروز به شکلی ملموس و جذاب منتقل کنند. 

همزبانی دینی با نسل دیجیتال؛ نیازمند تصویرسازی مدرن و آفرینش ادبی

برای مثال، می‌توان از احادیث و روایت‌های دینی برای نمایش رفتار یا چالش‌های کودکان امروز استفاده کرد. فرض کنید کودکی پرخور، تنبل، فراری از درس و یا کم‌حوصله است، با الهام از احادیث مربوط به زندگی معصومان می‌توان داستانی نوشت که این کودک هم بتواند با الگوگیری از بزرگان دینی، رفتار خود را تغییر دهد و الگوی اخلاقی مناسبی پیدا کند.  

راه‌های بسیار زیادی برای به‌روز کردن و هم‌زبان کردن داستان‌های دینی با کودکان و نوجوانان وجود دارد. می‌توان کارگاه‌هایی برگزار کرد که در آن یک حدیث انتخاب شود و شرکت‌کنندگان ایده‌ها و راهکارهای مختلف برای تبدیل آن به داستان یا تعهد عملی بررسی کنند. این فرآیند نشان می‌دهد که تنوع و خلاقیت بسیار زیاد است، اما متأسفانه گاهی تنبلی یا میل به ساده‌ترین مسیر باعث می‌شود نویسندگان تنها به بازنویسی ساده بسنده کنند و آثار جدید خلق نکنند. به نظر بنده هر دو رویکرد یعنی یا ساده‌سازی بیش از حد و رونویسی، و یا ترس از دشواری نوشتن، اشتباه است.  

در مجموع، برای هم‌زبان شدن با نسل امروز لازم است هم از ظرفیت‌های تصویرسازی مدرن بهره برد و هم زبان و نثر داستان را با واژگان و تفکرات کودکان امروز هماهنگ کرد. این تلاش نه تنها باعث جذابیت آثار می‌شود، بلکه زمینه شناخت بهتر کودکان از تاریخ، فرهنگ و ارزش‌های دینی خود را فراهم می‌کند.

انتهای پیام
خبرنگار:
مجتبی افشار
captcha