کد خبر: 4308337
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۴
در «نشست خانواده، زنان و مقاومت» مطرح شد

آیا مبارزان دوران انقلاب تربیت شده حکومت شاه بودند + فیلم

در نشست خانواده، زنان و مقاومت ضمن تشریح جایگاه خانواده در مقاومت علیه ظلم، مطرح شد که همزمانی زیستی با یک جریان حکومتی به معنای تأثیر گرفتن تربیتی از آن جریان نیست و انقلابیون دست‌پرورده افرادی مثل امام خمینی(ره) و آیت‌الله طالقانی بودند.

آیا مبارزان دوران انقلاب تربیت شده زمان شاه بودند؟به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست خانواده، زنان و مقاومت به همت مجمع ملی خانواده، کانون تکریم زن و خانواده و با همکاری خبرگزاری ایکنا، با حضور پروین سلیحی، نماینده ادوار مجلس و همسر شهید لبافی‌نژاد؛ مهدیه شادمانی، فرزند سردار شهید شادمانی و عضو هیئت علمی دانشگاه؛‌ بهجت‌السادات شهرتاش، استاد دانشگاه؛ معصومه طاهری، مبلغ بین‌المللی و سمیه سادات حسنی‌‌حلم، کنشگر حوزه خانواده و وکیل پایه یک دادگستری در خبرگزاری ایکنا برگزار شد.

در ابتدای این نشست، سمیه سادات حسنی‌‌حلم، کنشگر حوزه خانواده و وکیل پایه یک دادگستری به عنوان دبیر نشست به معرفی اساتید حاضر در جلسه پرداخت و گفت: این روزها برای ما نماد مقاومت است و فقط پاسداشت روزهای مقاومت نیست و ما نیاز داریم که هر روز مباحث ایثار و مقاومت را مطرح کنیم.

در ادامه پروین سلیحی، نماینده ادوار مجلس و همسر شهید لبافی‌نژاد ضمن تشریح نحوه دستگیری خودشان و همسرشان و نحوه مطلع شدن از شهادت همسرشان، در پاسخ به این سؤال که آیا آنچه اکنون داریم ارزش شهید شدن همسرتان و 50 سال سختی که خودتان متحمل شدید را داشت؟ گفت: صد درصد. زمانی که می‌بینم جوانانی که شرایط آن دوران را درک نکرده‌اند صحبت‌هایی می‌کنند، غصه می‌خورم که چرا نتوانستیم این جریان را به خوبی تبیین کنیم.

وی ادامه داد: البته سخت است که ابعاد آن همه جنایت را تبیین کرده و به تصویر بکشیم به نحوی که برای نسل کنونی قابل لمس باشد؛ آن دوران کل ایران زندان بود. حتی وقتی یک جلسه عادی می‌خواستیم برویم محدودیت‌ها زیاد بود و اصلاً گناه کبیره است که آن زمان را با اکنون قیاس کنیم. مهم‌ترین مسئله این است که ما به تکلیفمان عمل کردیم و البته که به نتایج بزرگی دست پیدا کردیم و ان شاءالله این مسیر ادامه پیدا خواهد کرد.

آیا مبارزان دوران انقلاب تربیت شده حکومت شاه بودند؟

در ادامه بهجت‌السادات شهرتاش، استاد دانشگاه به بیان تجارب مبارزاتی خود پرداخت و در پاسخ به این سؤال که چرا و چگونه مبارزه خود را آغاز کردید؟ گفت: انقلاب اسلامی ایران انقلاب خدامحور بود. خانم سلیحی اشاره کردند که در مواجهه با سختی‌ها آرامش داشتند؛ این مسئله مصداق آیه «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» و وجه مشترک کسانی است که وارد مبارزه شدند.

این سؤال مهمی است که علیه چه چیزی انقلاب شد؟ شعارهای انقلاب ناب و آرمانگرایانه بود از جمله شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. انقلاب اسلامی مبارزه علیه کسانی بود که ذره‌ای اهمیت برای استقلال کشور قائل نبودند. آمریکایی‌هایی که مبارزان ما کشتند، به همراه اسرائیل و با زمینه سازی انگلیس بنیانگذار ساواک بودند و زمینه غارت کشور را فراهم می‌کردند. این مستشاران در حال آزاده‌کشی و سرکوب عزت و شرف ملی ما بودند و هر کسی که می‌خواست، از ایرانی که می‌خواست آزاد باشد دفاع کند، در ساواک از او انتقام می‌گرفتند. 

شعار دیگر ما آزادی بود؛ در آن دوران آزادی به تمام معنای کلمه مخدوش بود. تنها آزادی که در دوران قبل از پیروزی انقلاب مجاز بود آزادی فساد و فحشا بود. آزادی مطالبه جدی مردم ما بود. اگر مردم آزادی داشتند این همه انسان برای به دست آوردن آن کشته نمی‌شدند.

مردم در اختناق کامل به لحاظ آزادی رأی و بیان بودند و تفتیش عقاید در مورد آنها اعمال می‌شد. حتی بیان مطالب نهج‌الباغه در دانشگاه موجب دستگیری استاد می‌شد. هیچ کتاب مستقیم ضد رژیم وجود نداشت و کتاب‌های شهید مطهری، شریعتی و ... نیز ممنوع بود. یعنی عملاً آزادی اندیشه و بیان وجود نداشت. مقابله سبوعانه رژیم با آیت‌الله طالقانی که به تفسیر قرآن و نهج البلاغه می‌پرداختند واقعیت را نشان می‌دهد.

رشد معنوی که به برکت روحانیت مبارز صورت گرفت و رشد دانشجویان و قاطبه مردم بذر آگاهی را در میان مردم کاشت و رشد داد به نحوی که مردم خواستار جدی حکومت اسلامی شدند یعنی حکومتی که بر اساس مبانی اسلامی باشد.

مردم علیه رژیمی قیام کردند که استقلال مملکت را به قیمت ماندن خودش فروخت و مزدوری را قبول کرد و دشمنی واضح با خدا، قرآن و پیامبر داشت.

سؤال: مبارزه شما به واسطه ازدواج با همسرتان شروع شد؟

به واسطه آشنایی که با برخی از اساتید داشتم مثل فخرالدین حجازی، شهید مطهری و شریعتی با روحانیت مبارز آشنا شدم. از سن 14 سالگی در داخل خانواده هم به کمک برادرم با این مباحث آشنا شده بودم. اختناق شدید جامعه به اندازه‌ای بود خانواده‌ها سعی می‌کردند نوجوانانشان را به سمت مبارزه سوق ندهند. البته بذر آگاهی به لطف خدا در انسان ایجاد می‌شود. قبل از ازدواج با مباحث مبارزاتی آشنا شدم.

سؤال: نقش همسر همراه در مسیر مبارزه چقدر بود؟

کسی که به طور خودجوش به آگاهی اجتماعی و دینی می‌رسد نمی‌تواند نسبت به انتخاب همراه مسیر زندگیش بی‌تفاوت باشد. جزو شرایط من این بود و اعلام کردم می‌خواهم همسرم کسی باشد که امام راحل برایش فقط رهبری سیاسی نباشد بلکه رهبر دینی و مراد همسرم باشد و چون از صمیم قلب این را می‌خواستم خداوند نیز عنایت کردند.

در ادامه مهدیه شادمانی، مدرس دانشگاه و فرزند سردار شهید شادمانی به بیان تجارب زیسته خود از همراهی مادرش در کنار پدر شهیدش طی سال‌های مبارزه پرداخت و گفت: اگر قبلاً در نشست‌های مربوط به مقاومت حرفی می‌زدم، شاید این تصور ایجاد می‌شد که مطالبی شعاری مطرح می‌کنم و صحبت‌های من مربوط به تجارب زیسته مادرم است، اما اکنون که پدرم در جنگ ۱۲ روزه شهید شده است، مطالبی که مطرح می‌کنم ملموس‌تر شده است؛ به‌ویژه با توجه به الگوی رفتاری که مادر نشان داد و از ما خواست که در شهادت پدر، صبور باشیم.

وی اضافه کرد: سال گذشته وقتی در بحث شهادت سید مقاومت صحبت می‌کردم، بانوان زیادی را می‌دیدم که دغدغه داشتند و می‌خواستند در عرصه مقاومت کنشگری کنند و حتی از ما می‌خواستند راهی برای حضور آنان در لبنان فراهم کنیم؛ اما کنشگری فقط حضور در میدان نبرد نیست؛ باید این میدان برای آنان تعریف شود که در داخل هم می‌توانند حضور فعال در جبهه مقاومت داشته باشند. باید در زمینه کنشگری عام و نخبگانی بانوان تقسیم‌بندی داشته باشیم. اگر قبلاً صرفاً حضور در راهپیمایی و سر صندوق رأی به عنوان کنشگری محسوب می‌شد، اکنون باید روشن کنیم که به جای حضور در لبنان در کشور خودمان می‌توانیم فعالیت ضدعملیاتی علیه دشمن داشته باشیم و علیه جنگ ادراکی دشمن فعالیت کرده و گفتمان مقاومت را در داخل کشور گسترش دهیم.

آیا مبارزان دوران انقلاب تربیت شده حکومت شاه بودند؟

در ادامه معصومه طاهری، مبلغ بین‌المللی به بیان تجارب مبارزاتی خود پرداخت که با هم این مطالب مطرح شده توسط وی را می‌خوانیم.

سؤال: آیا ازدواج با مرحوم اردبیلی باعث فعالیت‎های تبلیغاتی شما شد یا موانعی در این مسیر ایجاد کرد؟

بیداری اسلامی اکنون موجب بیداری جهانی شده است؛ من خودم را مدیون شهدا می‌دانم. در تفسیر سوره والعصر مقام معظم رهبری می‌فرمایند: ایمان این نیست که فرد در قلبش ایمان داشته باشد یا زبانی بگوید چون اولین کس که مومن بود به خدا شیطان بود. بحث اصلی این است که ایمان در عمل و در دست و زبان و ... خود را نشان دهد و این یعنی کنشگری. مسئله مهم این است که مسئولیت اجتماعی خود را درک کنیم که در چه شرایط زمانی هستیم. امام مسئولیت تاریخی خود را فهمیدند و احساس کردند که باید این «سر» را بشکنند و حتی شاید انتظار نداشتند انقلاب به این سرعت پیروز شود ولی به لطف الهی مثل یک معجزه انقلاب به پیروزی رسید. امروز هم باید ببینیم مسئولیت تاریخیمان چیست؟

من سال 51 ازدواج کردم؛ 16 ساله بودم. پدرم فرهنگی، متدین و مذهبی بود و با شاه میانه خوبی نداشت اما فردی سیاسی هم نبود. لطف خدا به من بود که همسرم مهندس اردبیلی شدم. بعد از ازدواج با ایشان در اتاق مهندسی شرکت ذوب آهن دیدم که ایشان یکسری کتاب‌های مرحوم شریعتی و کتاب‌های دیگری را مخفی کرده است؛ یعنی جوّ جامعه به اندازه‌ای وحشتناک بود که در خانه هم کسی می‌خواست علیه رژیم صحبت کند می‌ترسید و ترس داشت حتی به خواهر و برادرش مطلبی را بگوید.

فقط کافی بود یک پاسبان در یک محله حضور داشته باشد که موجب خوف همه شود. با مسائل سیاسی توسط همسرم آشنا شدم. بعد از انقلاب نیز به مناطق محروم رفتیم و مسئول جهادسازندگی شدیم و شرایط سخت روستاها را می‌دیدیم و همیشه آماده بودیم که به مناطق مختلف برویم.

وقتی جنگ شروع شد و از مردم خواستند که کمک کنند، هزاران نفر به راحتی تمام طلاهایی که داشتیم را در پلاستیک مشکی گذاشتیم و بردیم و دادیم. این رویکردی بود که حضرت امام به ما داد و ما را زنده کرد. ما مدیون امام هستیم که به زنان عزت دادند و گفتند انقلاب ما مدیون زنان است.

ما با این نگاه که امام به ما عزت داده، احساس می‌کردیم دینی به اهل بیت و انقلاب داریم و باید آن را ادا کنیم و این احساس را داشتیم که این دین را ادا نکرده‌ایم. در کنار همین تفکرات و برنامه‌ها بود که بچه‌ها به دنیا آمدند و بزرگشان کردیم.

همسرم برای راه اندازی پالایشگاه می‌رفت و حتی هشت ماه نمی‌آمد اما من ناراحت نمی‌شدم و این احساس را نداشتیم که این همسر متعلق به ما نیست بلکه متعلق به کشور است. من در کنار همسرم رشد کردم. همیشه به من عزت نفس می‌داد و من را تشویق می‌کرد.

می‌توانم ادعا کنم هیچ موردی نیست که موضوعی در اسلام وجود داشته باشد که ما نتوانیم در خصوص آن افراد را متقاعد کنیم. در جزیره کوراسائو در کارائیب عده‌ای مسلمان و طرفدار امام بودند و برای من جالب و عجیب بود که چطور با این همه تبلیغات علیه مسلمان، این افراد مسلمان شده‌اند.  وقتی پیش آنها رفتم و از آنها سؤال کردم، گفتند ما تمام روزنامه‌هایی که علیه امام و انقلاب نوشته می‌شود را می‌خوانیم. مثلاً نوشته امام مخالف همجنس‌بازی و شراب است و می‌بینیم که همه اینها مباحث مثبتی است.

در دنیا زمینه پذیرش اسلام وجود دارد، در بحث مقاومت هم همینطور است، اگر ما درست عمل کنیم این گرایش‌ها ایجاد می‌شود. ما در بحث نظامی برای مقاومت کار می‌کنیم اما در بحث فرهنگی نتوانسته‌ایم مردم را همراه کنیم.

وقتی خارج از کشور بودم می‌دیدم در دانشگاه‌ها میز شیعه‌شناسی گذاشته‌اند ولی یک یهودی که ادعا می‌کند حتی در ایران هم بوده و زندگی کرده دارد شیعه را به عنوان یک فرقه اسماعیلی مطرح می‌کند. وقتی در این نشست‌ها می‌خواستم به عنوان یک شیعه حرف بزنم اجازه نمی‌دادند، اما من همیشه با خودم جزواتی در مورد اسلام می‌بردم و به دانشجویان می‌دادم.

باید جوانان را برد تا موزه عبرت را ببینند و ببینند سلول‌هایی که بانوان در آنجا زندانی بودند به چه اندازه و شکل است؛ در جهان حرف‌های اسلام خریدار دارد؛ اگر با هم متحد شویم و دو قطبی سازی نشود و به سراغ بچه‌های جوانی برویم که قربانی نادانسته‌ها و روایت‌های غلط شده‌اند، می‌توانیم به آنها کمک کنیم.

سؤال: چطور می‌شود مادر چهار فرزند بود و 50 سال کنشگری داشت؟ آیا خدمتکار داشتید و از امکانات زیادی برخوردار بودید؟ 

مسئله فقط بحث من نیست هزاران نفر از نسل ما شاهد بودیم که امام ما را زنده کرد. ما احساس دین می‌کنیم و افسوس می‌خوریم که چرا بیشتر تلاش نکردیم. همسرها در بحث تجمل‌گرایی نقش زیادی دارند. وقتی زن از شوهرش چیزهای بیشتری بخواهد، مرد مجبور می‌شود به سراغ کار بیشتر برود؛ اما وقتی این امور برای هر دو نفر سطحی باشد و زندگی در حد نیاز بخواهند این مشکلات پیش نمی‌آید. همسر من با همه مسئولیت‌هایی که داشت و سفیر بود همچنان حقوق کارمندی دوران کار در ذوب آهن را می‌گرفت. نمونه‌هایی زیادی از چنین زندگی‌هایی داریم. همیشه همسرم سعی می‌کرد خادم مردم باشد و چون اهل قناعت بود از زندگی خود لذت می‌برد و این روحیه را به بچه‌‌ها هم می‌داد و همه احساس خوشبختی می‌کردیم.

اشتباهی که نسل ما کرد این بود که درست این مباحث را مطرح نکردیم چون امید داشتیم که آموزش و پرورش این مباحث را ترویج کند و متوجه نبودیم که دشمن در حال روایت‌های غلط است. همه مسئولیم که مخاطب را شناسایی و روایت‌های درست را بیان کنیم.

در ادامه این نشست سمیه سادات حسنی‌‌حلم، کنشگر حوزه خانواده این سؤال را مطرح کرد که: شما در زمان طاغوت زندگی می‌کردید و از نظر شخصیتی به فردی مبارز تبدیل شدید، چرا بچه‌های ما که فضای بعد از انقلاب را تجربه کردند باورمندی و سبک زندگی شما را ندارند؟

که بهجت‌السادات شهرتاش پاسخ داد: توجه داشته باشید همزمانی زیستی با یک جریان حکومتی به معنای تأثیرگرفتن تربیتی از آن جریان نیست. نمی‌توانیم بگوییم چون میرزای شیرازی در زمان ناصرالدین شاه بوده با تفکرات و فرهنگ آن دوره رشد یافته؛ خیر تفکرات ایشان در مقابل آن جریان سیاسی شکل گرفت.

در خصوص شخصیت‌های همراه با انقلاب و زنان مقاومت هم می‌توان مطرح کرد که اینها تربیت مبارزاتی خود را از مشی سیاسی رژیم سابق نگرفتند بلکه دست پروده مبارزاتی افرادی مثل امام و آیت‌الله طالقانی بودند. پس همزمانی الزاماً به معنای تأثیر پذیری تربیتی از سیاست حاکم نیست.

همین اکنون ما  شهدای مدافع حرم را داریم. باید دید افراد منش و داده‌های فکری خود را از کجا می‌گیرند و آیا قربانی تحریفات رسانه‌ای هستند؟ در زمان حضرت علی(ع) هم افرادی قربانی تحریف‌های معاویه بودند و از امام علی(ع) تربیت نگرفتند. آسیه همسر فرعون است اما آیا تحت تأثیر فرعون است؟

پس فرزند ما هم که در جمهوری اسلامی زندگی می‌کند اگر به جریان باطل گوش سپرده باشد متأثر از جریان فرهنگی حاکم نیست؛ ما در زمینه رسانه، روایت‌گری و جلب مخاطب ضعیف عمل کرده‌ایم. باید روایت درست را در جنگ بی امان و غیر متوازن رسانه‌ای مطرح کنیم. اکنون روایت‌های زیبا تولید کرده‌ایم اما در بازنشر آن موفق نبودیم.

باید به این مسئله نیز توجه کنیم که تولید کننده پیام یک وظیفه دارد اما گیرنده پیام هم یک وظیفه دارد؛ یک جست و جوی ساده به آگاهی افراد کمک می‌کند اما متأسفانه دچار گریز از آگاهی هستیم.

ما قبل از انقلاب در جست و جوی آگاهی بودیم اما اکنون آگاهی موجود و در دسترس است اما افراد آن را جست‌وجو نمی‌کنند.

البته معتقدم خدا به خون شهدا برکت می‌دهد. با الگوگیری از شهدای ما شهدای جبهه مقاومت شکل گرفته است. شهدای غره باطل السحر تبلیغات غرب هستند. خود دشمن معترف است که در کنار جنگ نظامی اگر در جنگ تبلیغاتی و ادراکی پیروز نشویم، نمی‌توانیم به برتری تسلیحاتی ببالیم.

شهدای ما مثل خورشید می‌درخشند و ما اطرافیان، نزدیکان و همراهان شهدا مسئول معرفی آنها هستیم. در زمان پیامبر(ص) وقتی ایشان تبلیغ می‌کردند عده‌ای مسئول بودند به حدی سر و صدا کنند که صدای ایشان به گوش بقیه نرسد. تبلیغات نوین هم تیغ دو دم است. ما هم اگر از این ابزارهای تبلیغ استفاده کنیم قطعاً اثرگذار خواهد بود. رژیم صهیونیستی اشتباه کرد که فکر کرد اگر سوختن و بمباران غزه را زنده نشان دهد رعب و وحشت ایجاد می‌کند در حالی که خواب غفلت جهان را شکست و کسانی که نمی‌دانستند آنجا چه اتفاقی در حال رخ دادن است هم حقیقت را دیدند.

برخی فکر می‌کردند آغاز این جنایت‌ها مربوط به بعد از هفت اکتبر است اما یک سؤال برای مردم به وجود آمد که تلافی و جنگ هم حد و مرز دارد و همین پرسشگری باعث شد به سراغ مطالعه تاریخ بروند و حقیقت فلسطین را دریابند.  

رسیدن به آگاهی برای ما قبل از انقلاب هزینه زیادی داشت و حتی داشتن یک کتاب نهج‌البلاغه موجب درگیری با ساواک و بازجویی می‌شد اما اکنون دسترسی به آگاهی راحت است و هرکس اراده کند می‌تواند به آگاهی برسد.

اما اگر کسی با ادعاها کنار نمی‌آید با اعتراف خود دشمن که انسان‌ها را می‌کشیم چگونه کنار می‌آید؟
ما باید از قالب‌ها و ابزارهای جدید پیام رسانی استفاده کنیم و نباید روایت‌های اول را از دست دهیم. از خبرگزاری‌ها درخواست می‌کنم مهم‌ترین خبرها و امنیتی‌ترین خبرها را به عنوان خبر در حال بررسی منتشر کنند، اما سکوت و بی واکنشی رسانه سم مهلک است.

خانم اسکندری، دانش آموخته جامعه شناسی نیز که یکی از میهمانان این مراسم بود، گفت:

امروز علی رغم همه خلاءها و نقص‌هایی که اذعان داریم در جنگ نرم داشته‌ایم، آما آنچه در دو سال اخیر رخ داده و مشخصا ماجرای غزه خودش به رسانه تبدیل شده است. امروز مردم جهان علی رغم تمام تبلیغات منفی و دروغین به حقایقی رسیدند که هرگز باور نمی‌کردیم. رویارویی دو تمدن اسلام و غرب اکنون به جایی رسیده که از داخل تمدن غرب مبارزانی علیه غرب در حال فعالیت هستند. ما هرگز فکر نمی‌کردیم در تمدن اسلامی طی مواجهه با تمدن غرب به جایی برسیم که انفجارهای داخلی از داخل تمدن غرب صورت گیرد.

و نقش زنان در این میان بسیار مهم است حتی در پارلمان‌های اروپا زنانی هستند که لباس پرچم فلسطین را می‌پوشند و از آن دفاع می‌کنند. در «ناوگان جهانی صمود» بانوان حضور دارند و در اتفاقی که در جبهه مقاومت در دنیا رخ می‌دهد پرچمداران آن زنان می‌شوند؛ زنانی که هم آیین و هم فکر ما نیستند اما معجزه آگاهی که از دل مقاومت ایجاد شد و قهرمان اصلی آن زنان و کودکان غزه به عنوان رسانه بودند، چشم‌های جهانیان را باز کرد.

ما اگر بتوانیم همین حقایق را در داخل بیان کنیم، حرف‌های زیادی برای کسانی داریم که تصور اشتباهی از زن آزاد غربی دارند. اگر بتوانیم بازگو کنیم که زن غربی اکنون پیشاهنگ اعتراض به تمدن غرب است و آنچه شما آن را در داخل ایرانی تبلیغ می‌کنید، نفی می‌کند، آن کسانی که نگاه غرب را باور کرده‌اند به اشتباه خود پی می‌برند.

فاطمه‌السادات رازقی، مسئول بخش بانوان مجمع ملی خانواده نیز گفت: ما یک حلقه مفقوده به اسم «خود» داریم و به این خود کم اهمیت داده‌ایم. راه برای رشد و سعادت باز است اما آنقدر به «خود» فرصت ندادیم که مسیر این رشد را پیدا کند. در این میان سن و سال مطرح نیست. انقلاب باید اول در دل‌ها رخ دهد. اینکه وظیفه داریم از زندگی بزرگان روایت‌گری کنیم درست است اما ما باز هم داریم از همان بزرگان خرج می‌کنیم و این ضعف جدی ما است و ان شاء الله همه در هر مقطع و زمانی به وظیفه فردی خومان هم عمل کنیم. 

رحیمی، قائم مقام جامعه فاطمیون نیز گفت: من با تفسیری که از واژه کنش‌گر صورت می‌گیرد، مشکل دارم. کنش‌گر را نباید مساوی با مبارزه و مبارز به کار ببریم. این کار قداست کلمه مبارز را از بین می‌برد. کنش‌گر صنفی و اجتماعی است و باید مراقب باشیم کنش‌گر را مساوی مبارز به کار نبریم. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «اگر می‌توانید مبارزه کنید، مبارزه کنید، وقتی دیدید کار سخت شد باز هم مبارزه کنید، وقتی به این اطمینان رسیدید که شکست می‌خورید، باز هم مبارزه کنید و وقتی به یقین رسیدید که شکست قطعی است باز هم مبارزه کنید و بعد از این مرحله است که درهای پیروزی به روز شما گشوده می‌شود و نصرت الهی به سراغ شما می‌آید».

آیا مبارزان دوران انقلاب تربیت شده حکومت شاه بودند؟

پس تکلیف مشخص است هیچگاه در هیچ زمانی همانگونه که نماز از ما ساقط نمی‌شود وظیفه مبارزه هم از دوش ما برداشته نمی‌شود. مردم غزه این را به تصویر کشیده‌اند که «قطعاً شکست می‌خوریم اما همچنان مبارزه می‌کنیم». مهم‌ترین دست آورد مقاومت غزه در آخرالزمان این است که تکلیف بشریت با امام زمان(عج) و اینکه چه کسی در جبهه حق و چه کسی در جبهه باطل است را مشخص کرده است.

امروز بازیگران هالیوود از غزه اعلام طرفداری می‌کنند، پس تکلیف ما روشن است: «مبارزه هرگز تمام نمی‌شود». اینکه مذاکره کنیم چون شکست می‌خوریم در فرهنگ عاشورا جایی ندارد.

در سوره تحریم سه گروه مطرح شده‌اند که نماد هر سه گروه هم خانم است؛ گروه اول همانند زن حضرت لوط که با اینکه همراه پیامبر بود، شقی از دنیا رفت. گروه دوم زن فرعون که با اینکه همسری شقی داشت، رستگار شد و گروه سوم حضرت مریم با اینکه همسری نداشت رستگار شد. زن حتماً نیازی به همراهی مردی برای مبارزه ندارد. اگر مرد همراه باشد هم‌افزایی دارد اما اینکه زن را در چهارچوب قرار دهیم که اگر همسر مبارزی همراه او بود موفق می‌شود، درست نیست.   

جلیل بیت مشعلی، رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور نیز که میزبان این مراسم بود، اظهار امیدواری کرد این جلسات در خبرگزاری ایکنا ادامه پیدا کند.

سید محمد حسین چاوشیان، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل موسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی خاتم نیز گفت: از جموعه صحبت‌های مطرح شده می‌‎توانیم به دو محور برسیم که ویژگی بارز گفتمان خانواده مقاوم است: ما خانواده مقاومت محور و مقاومت خانواده محور داریم. اکنون شرایط ویژه‌ای حاکم است و دقیقه‌ای قیمت‌ها بالا می‌رود و بدون تعارف به فروپاشی اقتصادی نزدیک هستیم اما نگرانی من بیشتر فروپاشی اجتماعی است. 

در جنگ 12 روزه وفاق ملی و وحدت ملی احیا شد که خانواده محور آن بود و اکنون ما به دو بال روایت‌گری و کنشگری که خانواده محور آن باشد نیاز داریم. باید بر روی بحث الگوسازی نیز تأمل کنیم تا بتوانیم الگوها را تکثیر کنیم که رسانه می‌تواند نقش مهمی در این مسئله داشته باشد. 

گزارش تصویری نشست خانواده زنان و مقاومت 

انتهای پیام
captcha