به تازگی موضوع حزن قاری به هنگام تلاوت و اجرای تلاوت خاشعانه و نیز انتقال این حزن از سوی قاری به مخاطب، مجدداً محل بحث و اظهار نظرهای متعددی شده است. طرح این مبحث از این حیث بوده است تا راهکاری برای فراگیر شدن انس با قرآن در بین عموم مردم مطرح و اجرا شود. یکی از این راهحلها، جاری شدن اشک مستمع به هنگام شنیدن تلاوت قاری است. حتی به این موضوع اشاره شده که قاریان در هیئات مذهبی حضور پررنگی داشته باشند و از این فرصت که قلبها به دلیل شنیدن مصیبتهای واردشده به ائمه هدی، حزین و چشمها اشکآلود است، استفاده و نیز آیات قرآن قرائت شود.
همچنین یکی دیگر از راهکارهای انس با قرآن را شمرده شمرده خواندن آیات و تأمل بر مفاهیم و بر حذر داشتن از اینکه خود را ملزم کنند تا در مدت زمانی مشخص یک جزء را ترتیلخوانی یا طی ماه مبارک رمضان کل قرآن را تلاوت کنند، اعلام شده است؛ در همین راستا با محمود لطفینیا، پیشکسوت و مدرس قرآن کریم، گفتوگویی داشتیم؛
ایکنا ـ تعریفی از مفهوم حزن در تلاوت با توجه به آیات و روایات بفرمایید.
مفهوم حزن در تلاوت قرآن از مفاهیمی است که با گشت و گذاری در آیات و روایات به خصوص روایات به عنوان یک محور اصلی محسوب میشود و باید به آن توجه کرد و اصل قرار داد.
حزن در معنای لغوی به معنای غم و اندوه به کار میرود، اما به نظر میرسد در معنای اصطلاحی خودش در تلاوت، تصوری که عموم از غم و اندوه دارند، برای اینکه این مفهوم را در اذهان بگنجاند و قابل درک سازد، کفایت نکند. برای اینکه مفهوم حزن در تلاوت را درست درک کنیم به روایتی از امام صادق(ع) برمیخوریم که میفرماید: «إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ»، قرآن با اندوه نازل شد. در روایت دیگری نیز یکی از شاگردان این مکتب به نام حفص به نقل از امام صادق(ع) میگوید: «فما رأیت أحداً أشدً خوفاً علی نفسه من موسی بن جعفر»، یعنی ندیدم کسی را که بر خود ترسناکتر باشد از امام موسی بن جعفر(ع)، «و لا ارجأ النّاس منه» و امیدوارتر برای مردم «و کانت قرائته حزناً» که قرائت قرآنش بسیار حزین است، «فإذا قرء فکانه یخاطب انساناً» وقتی قرائت میکرد، گویی مردم را مخاطب قرار میداد و سخن میگفت.
با بررسی مفهومی این دو روایت به این نتیجه میرسیم که اگر بخواهیم مفهوم حزن را خلاصه کنیم باید به سراغ این برویم که قاری چقدر باورمندی قاری به کسی که قرآن از سوی او نازل شده یعنی خداوند تبارک و تعالی، قوی باشد، چقدر معرفتش نسبت به منشأ صدور قرآن زیاد باشد تا نسبت به او خائف باشد، چون از خصوصیاتی که برای انسان مؤمن ذکر کردهاند این است که باید در خوف و رجا باشد، خوف از عظمت خداوند از ویژگیهایی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است، لذا این حالت خوف از عظمت خداوند در انسانی که کلام خدای تبارک و تعالی را قرائت میکند باید بهگونهای تجلی کند که این خشیت و ترس از یک شیء مهیب نباشد بلکه آن فضایی که حول شخصیت انسان و تجلی خداوند در آن لحظه به وجود میآید، را حالت حزن میگویند.
خداوند در آیه دو سوره انفال میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ مؤمنان همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود، دلهايشان بترسد و چون آيات بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مىكنند»، این جلوه ارتباط یک مؤمن و قاری با آیات قرآن است، یعنی وقتی آیات قرآن را تلاوت میکند بر ایمانش افزوده میشود، وقتی ایمان افزوده شود باورمندی انسان به خداوند و توکل او افزایش پیدا میکند، این جلوههای ایمان جز تقوا نمیتواند باشد و معنای تقوا نیز پرهیز و ترس از خداوند در لحظه لحظه زندگی است، «وَجِلَتْ» هم به معنای ترس است، این ترس کاذب از یک چیز موهوم و دنیایی نیست، بلکه اتفاقاً نهایت عشق و ایمان است که قاری قرآن نسبت به خداوند مطرح میکند. حال این موضوع چگونه میتواند در قالب صوت و لحن قاری نمایانده و به مخاطب منتقل شود، حرف دیگری است.
ایکنا ـ استاد، این نمود بیرونی میتواند به صورت اشک و گریه باشد؛ از سوی قاری یا مستمع؟ البته با توجه به اینکه مردم ایران فارسیزبان هستند و خیلی درک کاملی از مفاهیم آیات ندارند.
این نکته به حسی که قاری قرآن در تلاوت دارد، بر میگردد، چه بسا ترس از خدا در مواجهه با آیات و قرائت آن در قاری تقویت شده باشد، اما انعکاس بیرونیاش حتماً نباید به شکل گریه و اشک باشد، به این خاطر که برخی از حالات و احساساتی که در انسانها رخ میدهد متعلق به خلوت انسانهاست و اینطور نیست که اساساً قاری قرآن موقع قرائت حتماً باید گریه کند تا شنونده او هم به تناسب این گریه متأثر شود و او نیز بگرید. بحث دلدادگی به آیات و منشأ آنها یعنی خداوند تبارک و تعالی است. هر چقدر این احساس نزدیکی و قرب به خداوند تبارک و تعالی در تلاوت بیشتر باشد حس و حال معنوی در قاری و همچنین مستمع بیشتر خواهد شد، یعنی قاری، حلقوم قرآن میشود و کلام خداوند را با حس و حال بسیار پاکیزه و خداگونهای به مخاطب منتقل میکند، مخاطب نیز لاجرم تأثیرپذیری خواهد داشت، «چون سخن از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند»، دقیقاً همین تعبیر والا، بسیاری از رفتارهایی است که ممکن در سایر هنرهای آوایی از قبیل آوازخوانی، مداحی و ... بهگونهای تصنعی در رفتار هنرپیشه یا آواپیشه تجلی کند، در قرائت قرآن اینگونه نیست و این انتظار، انتظار اشتباهی است.
ایکنا ـ آیا برای اینکه مخاطب بیشتری جذب کنیم باید به سمت حاکم شدن شادی و شعف در محافلمان باشیم؟ و اگر به این سمت برویم محافلمان پررونقتر خواهد بود؟ به طور مثال در محافل قاریان مصری، مستمع شور و شعفی پیدا میکند و ما یک نوع شادی را حس میکنیم. شاید به خاطر اینکه آنها عربزبان هستند و معانی را بهتر متوجه میشوند.
خیر، اینطور نیست که چون عرب هستند، مفاهیم را متوجه میشوند. ببینید این مرحلهای از استماع آیات الهی است، این نکته را خیلی دقت کنید، حداقل مراحل استماع قرآن این است که توقع مستمع از قاری این است که بهگونهای زیبا بخواند که این زیبایی در وجود او نشاط ایجاد کند. بنابر این اولین مرحلهای که مستمع در حداقل مراتب با آن مواجه است، شنیدن موسیقی تلاوت است و این موسیقی تلاوت او را جذب میکند، بر همین اساس است که توصیه شده که صدایتان را در تلاوت قرآن زیبا کنید و زیبا جلوه بدهید. این اقل مراتب تلاوت قرآن است و در هر محفلی این توقع بجاست، چون صدای زیبا در مستمع نشاط ایجاد میکند. ضرورتاً نباید در وضعیت بدنی او تحرکاتی ایجاد کند. این موسیقی مطرب نیست و موسیقی مطرب از شأن محافل قرآنی به دور است، بلکه این نشاطی معنوی هست و او را به نشاط وامیدارد و روحیه تازهای از زندگی و حیات را در او میدمد و خارج از دایره حزن نیست؛ فلذا دوباره به تعریف حزن برمیگردم، این حزن غم و اندوهی نیست که انسان را فشل کند، بلکه نسبت هجران بنده از خدای خودش را تأمین و او را خواهان قرب به حق تبارک و تعالی میکند؛ پس اگر انسان معنوی به خدا نزدیک شود، احساس نشاط میکند.
مرحله دوم برای اینکه این نشاط در مخاطب تقویت شود و از مرحله موسیقی صرف فراتر رود این است که هم قاری و هم مستمع بفهمند با چه کلامی مواجه هستند، یعنی نسبت به آیات، شناخت مفهومی داشته باشند.
مرحله بعدتر این است که هر چه قاری و مستمع با این آهنگی که اجرا میکنند و میشنوند، آشناتر باشند ـ اشاره من به هر دو طایفه قاری و مستمع است ـ وقتی تطبیق آهنگ را با مفهوم سازگارتر دیدند، هر چه این سازگاری بیشتر باشد نشاط هر دو افزون میشود، یعنی قاری وقتی میخواند سعی میکند آهنگ را با مفهومش تطابق دهد و فضاسازیهای مفهومی را به درستی انجام دهد و مستمع نیز این فهم را داشته باشد و احساس کند که چقدر این آهنگ با مفاهیم سازگاری دارد و چقدر این تطابق، تلاوت را دلنشین میکند. این شور و شعف و نشاطی که در مستمع ایجاد میشود، خیلی بیشتر خواهد شد. پس این شادی و شعف در حوزه معنا و مفهوم است و نباید از آن تغافل کنیم.
ایکنا ـ برخی این نظر را دارند که چون ایرانیها بیشتر به مدح اهل بیت(ع) و حضور در هیئات مذهبی علاقه نشان میدهند و جذب میشوند، فرصتی است که ما در این محافل نیز تلاوت قرآن داشته باشیم و از حزن و اندوه مخاطب به دلیل شنیدن مصیبتهای ائمه هدی(ع) استفاده کنیم. نظر شما چیست؟
اساساً تجمع مؤمنین در هر جایی دو حوزه کارکرد دارد؛ یکی آنکه معرفتشان را به کلام خدا افزایش دهند و دیگر اینکه معرفتشان را به شناخت اهل بیت(ع)، که آنها را قرآن ناطق و خلیفةالله ـ انسانهای نمونهای که قول و فعل آنها برای مؤمنین حجت است ـ میشناسند، افزایش دهند. محافل در این دو حوزه معرفتی باید کارکرد داشته باشد. بنابراین به نظرم هیچگاه محفل اهل بیت(ع) نباید از قرآن و محفل قرآن هم نباید از اهل بیت(ع) جدا باشد.
ایکنا ـ همانطور که قبلاً اینگونه بود و برنامه هیئات با قرائت قرآن شروع میشد.
این سنت بسیار حسنه است که هم تبلیغ قرآن و هم تبلیغ معارف اهل بیت(ع) انجام شود. باید این موضوع توسعه پیدا کند و جزو سنتهایی باشد که همه به آن اهتمام داشته باشند.
خودمان هم تجربه کردیم و در مناطق مختلف این امر خیلی با استقبال مواجه شد. یک زمانی قرائت قرآن با این کیفیتی که اکنون در کشورمان رایج است نبود. اینقدر قاری خوشخوان با عیار تلاوت بالا نداشتیم. آن زمان قرآن خواندن فقط به گورستانها و محافل عزا اختصاص داشت؛ اما الان قراء به درجهای از رشد و عیار تلاوت رسیدهاند که میتوانند با استفاده از معرفتی که دارند، آیات مناسب را برای هر محفلی انتخاب و آن را به بهترین شیوه و با صدا و آهنگ خوش اجرا کنند که موجب نشاط مستمع شود، چه در مراسم و مناسبتهایی مثل عزای اهل بیت(ع) و چه در مناسبتهای شاد.
ایکنا ـ نظر شما درباره اینکه نباید در یک روز به تلاوت ترتیل یک جزء از قرآن اصرار و سعی کنیم که حتی اگر یک یا دو آیه خواندیم به فکر تأمل و تدبر در آن باشیم، چیست؟
برخی آقایان اهل منبر، اساتید دانشگاهها و سخنرانان در بیانات خود موضوع را خوب تبیین نمیکنند و به جوانب مختلف آن نمیپردازند تا مطلبی را که بیان میکنند موجب محدودیت افراد نسبت به شرایط خاص نشود. برخی از رفتارهای ما اختصاص به خلوت ما در حوزه معنوی دارد و برخی رفتارها در حوزه جماعت است. در جماعت در عین حال که دعوت شدهایم به اینکه وقتی قرآن را قرائت میکنیم، افراد را به تدبر در آن واداریم، ما سنتهای اجتماعی داریم که آنها را بسیاری از بزرگان و اولیای الهی نیز دنبال میکردند؛ لذا نباید این دو موضوع را مترادف یکدیگر نشان دهیم، یعنی ختم و قرائت قرآن و مراسم جزءخوانی باید برقرار باشد، چون از الزامات اجتماع مسلمین است و هم باید محافل دیگری را در خصوص تدبر در قرآن برگزار کنند. انسان مؤمن میتواند روز یا ساعاتی از روزش را به تدبر در آیهای از قرآن یا عالمی منبر خود را به تفسیر یک آیه اختصاص بدهد. در محفل و در جای دیگری انسانهایی نیز میتوانند دور هم جمع شوند و یک یا دو جزء و هر چقدر را که مایل هستند بخوانند. این اشکال و عیب نیست. باید این دو را از یکدیگر جدا کنیم.
انتهای پیام