کد خبر: 4259094
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۱
حسن نمکدوست در گفت‌وگو با ایکنا:

غفلت از واقعیتِ فضای مجازی محرومیت از فرصت یادگیری بیشتر را در پی دارد + فیلم

حسن نمکدوست، استاد علوم ارتباطات اجتماعی بر این باور است؛ شبکه‌های اجتماعی به هیچ وجه امروز نقش شهروند درجه دوم را ندارد. ضرورت توجه به ظرفیت‌ها و جذابیت‌های فضای مجازی در توسعه آموزشی امری انکارناپذیر است و نتیجه غفلت از این ظرفیت محرومیت از فرصت‌های یادگیری بیشتر برای جامعه است.

دکتر حسن نمک‌دوست

روز خبرنگار، تنها بزرگداشت یک روز در تقویم نیست؛ بلکه فرصتی برای تأمل دوباره بر نقش خطیر رسانه و رسالت سنگین روزنامه‌نگاران در جهان پرآشوب امروز است. رسانه‌ها در عصر اطلاعات، نه‌فقط ابزارهای اطلاع‌رسانی، بلکه ستون‌هایی برای حفظ آگاهی عمومی، پرسشگری، شفافیت و عدالت اجتماعی‌ هستند. در جهانی که مرزهای واقعیت و روایت در هم آمیخته‌اند، خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مسئولیت دارند با پایبندی به حقیقت و وفاداری به منافع عمومی، چراغ راه جامعه باشند.

در چنین بستری، گفت‌وگو با کسانی که هم در میدان عمل و هم در عرصه آموزش و پژوهش رسانه، سابقه‌ای طولانی دارند، اهمیتی دوچندان می‌یابد. حسن نمک‌دوست از جمله این چهره‌هاست؛ روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه و پژوهشگری اخلاق‌محور که نزدیک به پنج دهه در سپهر رسانه‌ای ایران فعالیت کرده است. او نه تنها یکی از چهره‌های باسابقه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در کشور محسوب می‌شود، بلکه سهمی بزرگ در نهادینه‌سازی آموزش روزنامه‌نگاری علمی و اصولی در دانشگاه‌های ایران دارد.

تألیفات و ترجمه‌های نمک‌دوست در حوزه‌های خبرنویسی، اخلاق رسانه، مبانی ارتباطات و آموزش‌های کاربردی، از جمله آثار مرجع در آموزش روزنامه‌نگاری به شمار می‌آید. کتاب‌هایی چون؛ «اخلاق رسانه‌ای»، «درآمدی بر خبرنویسی»، «آیین نگارش» و ترجمه‌ مهم «جهان ارتباطات» اثر دنیس مک‌کوئیل، تنها بخشی از کارنامه پربار علمی اوست که نسل‌های مختلفی از روزنامه‌نگاران و دانشجویان ارتباطات از آن بهره برده‌اند.

گروه اجتماعی ایکنا همزمان با روز خبرنگار، با حسن نمکدوست تهرانی درباره وضعیت رسانه‌های جریان اصلی، چالش‌های پیش‌روی روزنامه‌نگاری، نقش شبکه‌های اجتماعی و راه‌های ممکن برای عبور از شرایط کنونی گفت‌وگو کرده‌ است. این گفت‌وگو تلاشی است برای شنیدن صدای یکی از سرآمدان و نظریه‌پردازان متعهد رسانه‌ای که همواره بر اخلاق، مردم‌محوری و صداقت حرفه‌ای در روزنامه‌نگاری تأکید داشته است. در ادامه مشروح بخش نخست این گفت‌وگو را می‌خوانیم و می‌بینیم.

ایکنا ـ نقش و جایگاه رسانه‌ها در ایجاد آگاهی‌های اجتماعی چیست؟

از قدیم‌الایام و به‌صورت سنتی، سه نقش و جایگاه برای رسانه‌ها قائل شده‌اند که نقش اول، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی؛ نقش دوم، انسجام‌بخشی و نقش سوم، سرگرمی است. این بحث در قرن گذشته بسیار رایج بود و در تمامی کتاب‌ها و منابع به آن توجه می‌شد؛ اما ریشه و اساس این دیدگاه به زمانی برمی‌گردد که جهان رسانه‌ای عمدتاً معطوف به آنچه امروز به آن‌ها «رسانه‌های جریان اصلی» می‌گوییم، تعلق داشت؛ یعنی مطبوعات، رادیو و تلویزیون؛ اما امروز، در سپهر رسانه‌ای کاملاً متفاوتی زندگی می‌کنیم که علاوه بر رسانه‌های جریان اصلی، با مجموعه‌ای شگفت‌انگیز از رسانه‌ها روبه‌رو هستیم. این رسانه‌ها شامل رسانه‌های اجتماعی، شبکه‌های اجتماعی، پیام‌رسان‌ها و مسنجرها هستند.

بنابراین، نقش و کارکرد رسانه‌ها امروز بسیار متنوع‌تر و متکثرتر شده است. آیا امروز می‌توانیم روز خود را بگذرانیم بدون اینکه گوشی تلفن همراه در اختیارمان باشد؟ آیا می‌توانیم روز خود را سپری کنیم بدون اینکه سراغ تلویزیون، رادیو یا حتی روزنامه برویم و روزنامه نخوانیم؟ البته، این روزها خیلی از افراد دیگر روزنامه نمی‌خوانند. بنابراین، شرایط اجتماعی دچار تغییرات بنیادین شده است. امروز تلفن همراه، که تعداد آن‌ها از جمعیت کشور هم فراتر رفته است، به امری حیاتی تبدیل شده است. زمانی که برج‌های دوقلوی آمریکا مورد حمله قرار گرفت و تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی زیر آوار ماندند، با این اصطلاح مواجه شدیم که موبایل نقشی حیاتی در جهان دارد؛ چراکه بسیاری از افرادی که زیر آوار بودند، از طریق گوشی موبایل خود سعی می‌کردند با خارج از منطقه تماس بگیرند و بسیاری از امدادرسان‌ها که قصد داشتند سلامت افراد را پیگیری کنند، تلاش می‌کردند امواج رادیویی گوشی‌ها را پیدا کنند. در گذشته، این‌گونه گفته نمی‌شد که رسانه یک وسیله حیاتی برای افراد است، اما امروز این تعریف وجود دارد.

بنابراین، این سه ویژگی رسانه‌ها یعنی آگاهی‌رسانی، انسجام‌بخشی و سرگرمی، که در قرن بیستم به رسانه‌ها نسبت داده شد، با توجه به تحولات فناوری و تغییرات فضای رسانه‌ای، معنای جدیدی پیدا کرده‌اند. امروز رسانه‌های آلترناتیو و ابزارهای جدید به پدیده‌ای تبدیل شده‌اند که اثرات متعددی بر جامعه دارند.

ایکنا ـ با این تعریف به نظر شما آیا رسانه‌های جایگزین، امروز نقش اصلی را در ایجاد آگاهی جامعه دارا هستند؟

اصطلاح «فضای مجازی» مربوط به 20 یا 30 سال گذشته نیست و تقریباً نزدیک به ۱۰۰ سال است که این اصطلاح در جهان شنیده و مطرح می‌شود. حتی خود تلویزیون نیز، وقتی ارائه شد، منادی و مبشر نوعی فضای مجازی بود. اما حتی اگر به این موضوع اعتبار ببخشیم، برای مثال در سال‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰ شمسی، یعنی از اوایل ۱۳۷۰ بود که اینترنت به‌صورت آفلاین در ایران ظهور و بروز پیدا کرد و از همان زمان، اصطلاح «فضای مجازی» یا «واقعیت مجازی» مطرح شد. اما امروز، آیا واقعاً می‌توانیم راه را ادامه داده و فقط از اصطلاح «فضای مجازی» استفاده کنیم؟ در گذشته از «بانکداری مجازی» سخن گفته می‌شد، اما آیا امروز، مگر در مواقع اندک، به سراغ بانکداری فیزیکی می‌رویم؟ در حال حاضر، حتی اصطلاح «مجازی» نیز دیگر «مجازی صرف» نیست. به همین خاطر، از اصطلاح «رسانه‌های آلترناتیو» فقط برای این استفاده می‌شود که روشن کنیم منظور ما در این زمینه چیست. وقتی از رسانه‌های جریان اصلی نام برده می‌شود، یعنی رسانه‌هایی که یک سازمان آن‌ها را مدیریت کرده و اقتصاد سیاسی مشخصی دارند. این مسئله اصلاً به معنای این نیست که رسانه‌های جایگزین، دارای اهمیت، فراگیری و اثر کمتری نسبت به فضای رسانه‌ای جریان اصلی هستند.

اگر در ابتدا بعضی فکر می‌کردند که رسانه‌های آلترناتیو و جایگزین، قدرت رسانه‌های جریان اصلی و دربرگیری آن را ندارند، امروز اصلاً نمی‌توان چنین چیزی گفت؛ که برای مثال رسانه‌های جایگزین نقش دوم را داشته و شهروند دوم رسانه‌ای هستند. حتی امروز، در برخی جوامع، قدرت رسانه‌های جایگزین به طرز حیرت‌انگیزی بیشتر است. آیا در جامعه ایران، قدرت رسانه‌های جریان اصلی در اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی، انسجام‌بخشی و یا سرگرمی بیشتر است یا شبکه‌های اجتماعی؟ شبکه‌های اجتماعی به هیچ وجه امروز نقش شهروند درجه دوم را ندارد.

دکتر حسن نمک‌دوست

ایکنا ـ با توجه به اینکه یکی از کارکردهای رسانه، جنبه آموزشی است، چگونه می‌توان به این نقش رسانه در دنیای امروز پرداخت؟

یکی از مأموریت‌هایی که همیشه برای رسانه‌های جریان اصلی تعریف و تبیین شده، آموزش در تمام طول زندگی است. وقتی که افراد از دانشگاه با مرتبه دکتری فارغ‌التحصیل می‌شدند، مباحث آموزشی خود را معمولاً در نشریات تخصصی پیگیری می‌کردند. خود اصحاب رسانه و ارتباطات، دو رسانه معروف به نام‌های «کوترلیو» و «گزت» در اختیار داشتند که پژوهش‌های ارتباطی و روزنامه‌نگاری را منتشر می‌کردند و عموماً دانشجویان دوره دکتری یا کسانی که فارغ‌التحصیل می‌شدند، به آن‌ها مراجعه می‌کردند. در ایران نیز فصل‌نامه «رسانه» وجود داشت که اهالی رسانه آن را می‌خواندند. این رویه در تمامی رشته‌ها وجود داشته و دارد؛ برای مثال، پزشکان از ژورنال‌ها و مجلات پزشکی استفاده می‌کنند. لذا نقش آموزش رسانه، نقشی تعریف‌شده بوده و از ابتدا نیز وجود داشته است. تمامی پژوهشگران تلاش می‌کنند تا در قالب نشریات تخصصی یا در قالب برنامه‌های تخصصی رادیویی و تلویزیونی، از آخرین دستاوردهای علمی در رشته‌های مختلف بهره‌مند شوند.

البته، کارگاه‌ها، سمینارها و همایش‌های علمی نیز به‌عنوان نوعی رسانه در این زمینه نقش داشته و دارند. یکی از نکاتی که وجود دارد، این است که مقوله آموزش از سطح رسمی و انقیاد نظام‌های رسمی خارج شده و به مدد فناوری‌های نوین، که فشرده آن‌ها همین موبایل به‌عنوان آیکونی برای تمامی تحولات ارتباطی است، این امکان وجود دارد که افراد خارج از فضاهای رسمی آموزشی، که متعلق به آموزش‌ و پرورش یا نظام دانشگاهی بود، بتوانند کار آموزشی خود را با جذابیت، قدرت و آزادی بیشتر انجام دهند. یکی از اتفاقات فوق‌العاده خوبی که رخ داده، این است که شخصیت‌های بسیار برجسته ایرانی در حوزه‌های مختلف، که متأسفانه به دلیل نگاه کوته‌بینانه و محدودنگر از آموزش رسمی محروم شده‌اند، می‌توانند از این فضا برای آموزش استفاده کنند. بسیاری از این افراد برجسته، که انصافاً توانایی استادی تمام‌ و کمال را دارند اما متأسفانه نظام آموزشی مملکت خود را از وجود آن‌ها محروم کرده، در شبکه‌های اجتماعی کلاس درس دارند و بنده پای درس بسیاری از اساتید فرهنگی، جامعه‌شناسی، سینما و ... می‌نشینم. برخی از این اساتید به‌صورت بسیار رسمی و جدی در این فضا برای خود شهریه تعیین می‌کنند که حق طبیعی آن‌ها بوده و حتی گاهی این شهریه ناچیز است. برخی اساتید حتی محتوا و آموزش مورد نظر را در اختیار افراد قرار می‌دهند و سپس از ایشان درخواست می‌کنند که اگر مایل بودند، مبلغی را به حساب آن‌ها واریز کنند.

اتفاق دیگری که در این زمینه رخ داده، مربوط به مقوله تغییر نسل است. طبق مطالعات جدی که صورت گرفته، نسل Z امروز در ایران به دو رسانه اینستاگرام و یوتیوب مراجعه می‌کند. البته، نسل Z و کسانی که سن ایشان حتی از این نسل بالاتر است، از اینستاگرام به‌عنوان رسانه اصلی استفاده می‌کنند و جوان‌ترها و نسل Z که سن پایین‌تری دارند، از یوتیوب بهره‌گیری بیشتری دارند. به نظر می‌رسد که تعداد مصرف‌کنندگان یوتیوب در ایران روز به روز بیشتر می‌شود.

غفلت از واقعیتِ فضای مجازی محرومیت از فرصت یادگیری بیشتر را در پی دارد + فیلم

امروز یک دنیا آموزش در یوتیوب وجود دارد که فوق‌العاده است. بنده سال ۵۵ در دوران دانشجویی، در کلاس استاد فرج‌الله صبا که نسل ما در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی به نوعی مدیون ایشان است، حضور داشتم. ایشان در کلاس خود کتاب «بیگانه» اثر آلبر کامو را برای مطالعه به دانشجویان معرفی کرد. به‌عنوان یک نوجوان این کتاب را مطالعه کرده و بعدها نیز تقریباً آن را فراموش کرده بودم. فقط می‌دانستم که این کتاب یک داستان کلی دارد و یک نفر در یک لحظه بدون هیچ دلیل منطقی دست به قتل می‌زند. بعدها که اپلیکیشن‌های کتاب‌های دیجیتال را در گوشی همراه خود داشتم، مشاهده کردم که این کتاب با خوانش افراد خوش‌صدا در تمامی این اپلیکیشن‌ها وجود دارد. اینجا بود که مشتاق شدم تا دوباره این کتاب را مطالعه کنم و به سراغ یکی از این اپلیکیشن‌ها رفتم. وقتی کتاب را گوش کردم، نام آن را در یوتیوب بررسی و چک کردم و مشاهده کردم که حداقل ۲۰ تا ۲۵ نفر به زبان فارسی در یوتیوب ویدئو گذاشته و به تحلیل کتاب «بیگانه» کامو پرداخته‌اند. بنده به دو تحلیل از این کتاب در یوتیوب دقت کردم که چگونه فلسفه در قفای کتاب کامو وجود داشته و آلبر کامو در کتاب خود چگونه به پاسکاری ادبی پرداخته و باعث ایجاد تعامل بین ادبیات و فلسفه می‌شود. بسیاری از موضوعات را درباره کتاب «بیگانه» کامو نمی‌دانستم، اما این اطلاعات را از فضای یوتیوب، که رایگان نیز هست، به دست آوردم.

این محتوای فراوان در فضایی مانند یوتیوب و دیگر فضاهای اجتماعی وجود دارد. برای مثال، چندین نفر در این فضاها راجع به «برادران کارامازوف» صحبت و تولید محتوا کرده‌اند. بنابراین، آموزش آلترناتیو در مقابل آموزش جریان اصلی نیز روندی رو به جلو و توسعه‌یابنده داشته است. این فضا دارای روندی آزادی‌گرایانه است؛ یعنی اینکه اگر فضای آموزشی و دانشگاهی جامعه متسلب شده و قصد دارد تا افراد را ریز و درشت کرده و آن‌ها را به کسانی تبدیل کند که با او یا بر او باشند و جامعه را از دانش انتقادی کسانی که صاحب‌نظر هستند، محروم کند، امروز فضایی ایجاد شده که می‌توان در آن از وجود تمامی صاحب‌نظران، چه در قالب کلاس‌های رسمی و چه در قالب‌های آزادتر مانند یوتیوب و ... استفاده و آموزش‌های لازم را دریافت کرد.

در این کلاس‌ها بحث‌های کسالت‌بار وجود ندارد و در میان برنامه‌ها از کپسول‌های بامزه استفاده می‌شود و برای اینکه عنوان کم‌عمقی نیز به آن‌ها نخورد، برای مثال ۲۰ برنامه پنج‌دقیقه‌ای ارائه شده است تا افراد بتوانند در زمانی کوتاه از نکته‌های آموزشی همراه با پیوندهای قبلی و بعدی بهره‌مند شوند. در این فضاها سعی می‌شود تا ضمن اجرای خوب، از همه عناصر جذاب استفاده شود تا مخاطبان بیشتری پیدا کنند. امروز جهان به این شکل تغییر پیدا کرده و به دنبال رهایی از شرّ تَسَلُّب انسان‌هایی است که فکری متسلب دارند.

ایکنا ـ فضای تعاملی ایجاد شده در فضای مجازی چگونه ذائقه مخاطبان خود را تشخیص می‌دهد؟

بازخوردگیری در این فضاها بسیار جدی است و به دقت ثبت و ضبط می‌شود. از این مهم‌تر اینکه در این فضا جای افراد و محتواها تغییر می‌کند. برای مثال، من فقط به عنوان یک خواننده کتاب «بیگانه» یا «برادران کارامازوف» این آثار را در این فضا خوانده‌ام، اما اگر از این کتاب‌ها فاصله زیادی داشته باشم، نمی‌توانم احساس و برداشت خود از آن‌ها را در این فضا ارائه دهم. لذا به جای گذاشتن کامنت در یوتیوب، می‌توانم صفحه‌ای باز کرده و حس خود از خواندن این کتاب‌ها را بیان کنم. این بدان معناست که مقصود، بیان دیدگاه‌های یک متخصص نیست، بلکه منظور فقط ارائه بیانات یک خواننده عادی و غیرمتخصص است. بنابراین، این موضوع در فضای مجازی کاملاً امکان‌پذیر است و چه بسا عده‌ای نیز نظرات خود را در این زمینه در صفحه ایجاد شده به اشتراک گذاشته و بیان کنند. البته در همین وضعیت غیرتخصصی نیز ممکن است برداشت‌ها و احساسات بیان شده از سوی افراد غیرمتخصص برای متخصصان این حوزه نیز جذاب باشد.

لذا این فضا فقط تعامل به معنای ارائه واکنش‌هایی مانند کامنت نیست، بلکه می‌تواند این شوق را در افراد ایجاد کند که خود تولیدکننده محتوا شوند. در این فضا اصلاً الزامات، قیود و سلب‌های فضای رسمی وجود ندارد و افراد می‌توانند در کلاس درس اساتیدی بنشینند که حتی نمی‌توانند در کلاس‌های درسی دانشگاهی ایشان حضور داشته باشند؛ زیرا حضور در این کلاس‌ها موانعی برای خود دانشجویان نیز دارد. لذا این فضا چنین رهایی و امکانات عجیب و شگفت‌انگیزی به مخاطبان می‌دهد تا بتوانند خود را احراز کرده، بیان کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند، بدون اینکه از این فرایند خجالت بکشند یا دچار رودربایستی شوند. این فضا نوعی فضای رهایی خارق‌العاده است که پیش از این وجود نداشت.

به خاطر دارم زمانی با محمد قائد، روزنامه‌نگار و مترجم برجسته کشور صحبت می‌کردم و ایشان گفتند که یکی از معروف‌ترین مجله‌هایی که قبل از انقلاب چاپ می‌شد، مجله «نگین» نام داشت و سردبیری آن را محمود عنایت به عهده‌ داشت، این مجله مجموعه‌ای مقالات نوشته شده به قلم شاخص‌ترین مقاله‌نویس‌های ایران بود. استاد قائدی در نوجوانی نویسنده مجله نگین بودند و به من گفتند که وقتی از شیراز آمده و به مجله نگین رفتم، چون مقالات خود را با امضای «میم ـ قائد» می‌نوشتم، باور نمی‌کردند که من همان «میم قائد» هستم؛ چراکه سن من بسیار کم بود و زمانی باور کردند که شناسنامه مرا دیدند. لذا در آن زمان نیز می‌شد مخاطبان در محتوا مشارکت کنند اما نه به این راحتی، سادگی، آزادی، فراغ بال و جذابیت امروز که بتوان به راحتی از فناوری استفاده کرد.

امروز جوانان و نوجوانان فراوانی در یوتیوب حضور دارند که خود دوربین در اختیار داشته و بحث‌های جذابی را در این فضا مطرح می‌کنند که این نشان‌دهنده امکانات خارق‌العاده این فضاست. متأسفانه نکته بسیار منفی که در این زمینه وجود دارد، فیلترینگ مبتذل است که افراد را از این همه جذابیت و خوبی محروم کرده است. البته قصد ندارم بگویم که در این فضا چالش نداریم، اما واقعاً فیلترینگ اتفاق خوبی نیست.

ادامه دارد...

گفت‌وگو از معصومه صبور

انتهای پیام
captcha