در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی، نقش مدرسه از یک نهاد سنتی انتقال دانش به یک محیط یادگیری پویا، منعطف و شخصیسازیشده تغییر مییابد. براساس پژوهشهای انجام شده، مدارس دیجیتال به جای تمرکز بر روشهای یکسان و معلممحور، بر ایجاد تجربه یادگیری فردی برای هر دانشآموز تأکید میکنند که مبتنی بر دادهها و تواناییهای خاص آنهاست. هوش مصنوعی با ارائه ابزارهای تحلیلی پیشرفته، امکان شناسایی سبکهای یادگیری، نقاط قوت و ضعف دانشآموزان را فراهم میکند و از این طریق به طراحی برنامههای درسی سفارشی میپردازد. همچنین، با استفاده از فناوریهایی مانند سیستمهای مدیریت یادگیری و محیطهای مجازی، فرآیند آموزش از محدودیتهای زمانی و مکانی فراتر رفته و یادگیری همهجانبه را تسهیل میکند.
این تحول، نقش معلمان را از انتقالدهندگان دانش به تسهیلگران و راهنمایان فرآیند یادگیری تغییر داده است. در این الگو، معلمان با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، بازخورد فوری و دقیقتری ارائه میدهند و بیشتر بر پرورش مهارتهای تفکر انتقادی، خلاقیت و همکاری در دانشآموزان متمرکز میشوند. علاوه بر این، مدرسه به عنوان یک اکوسیستم آموزشی، به سمت دادهمحوری و تصمیمگیری مبتنی بر تحلیلهای پیشرفته حرکت میکند که مدیریت منابع و فرآیندها را بهینه میکند. اگرچه این تغییرات با چالشهایی مانند نیاز به آموزش معلمان و مسائل اخلاقی همراه است، ولی در نهایت منجر به ایجاد نظام آموزشی عادلانهتر، کارآمدتر و پاسخگو به نیازهای فردی و جامعه خواهد شد. با وجود همه این مزایا، مدارس کشورمان توفیق چندانی را در عرصه برگزاری کلاسهای مجازی نداشتهاند و امیدواریم که با شتاب پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی و فناوریهای دیجیتال بتوانیم تا حدی به این عرصه نزدیک شویم.
در همین راستا خبرگزاری ایکنا با احسان طوفانینژاد، استادیار و عضو هیئت علمی گروه یادگیری الکترونیکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی شهید بهشتی به گفتوگو پرداخته است. وی در بخش نخست این گفتوگو به موضوع «لزوم تغییر نقش معلم از انتقالدهنده دانش به تسهیلگر یادگیری» اشاره کرد. در ادامه مشروح بخش دوم را با هم میخوانیم.
ایکنا ـ چه خطراتی(مانند وابستگی بیش از حد به تکنولوژی یا مسائل اخلاقی) ممکن است در راستای تغییر نقش مدرسه در عصر فناوری ایجاد شود و چگونه باید مدیریت شود؟
یکی از مسائل مهم در این زمینه استفاده بیش از حد از فناوری است که علاوه بر تأثیر منفی بر فرایند یادگیری، ممکن است منجر به وابستگی شدید شود، تمرکز را کاهش دهد و مشکلات جسمی و روانی به دنبال داشته باشد. طبیعتاً این مسئله هم به «دیجیتالزدگی» مربوط میشود. لازم است به دانشآموزان، مهارت مدیریت زمان و خودکنترلی در استفاده از فناوری را آموزش دهیم و آنها را در این زمینه تقویت کنیم. همچنین باید برنامههای متنوع و الزاماً حضوری مانند ورزش، فعالیتهای اجتماعی و هنر را در برنامههایشان بگنجانیم.
یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه مسائل اخلاقی، جمعآوری و تحلیل دادههای دانشآموزان توسط هوش مصنوعی است که در بسیاری از موارد ممکن است به نقض حریم خصوصی یا تبعیضهای الگوریتمی بینجامد. برای جلوگیری از این مشکلات، باید قوانین شفافی برای حفاظت از دادههای دانشآموزان تدوین شود، از پلتفرمها و سکوهای قابل اعتماد استفاده شود و دادهها به صورت ناشناس و کدگذاری شده در اختیار سیستمها قرار گیرد.
همچنین باید روی آموزش تمرکز کنیم، یعنی دانشآموزان، والدین و مدارس باید درباره حقوق دیجیتال و مسئولیتهای خود در فضای مجازی آموزش ببینند. کتاب «آداب رفتاری در فضای مجازی» ترجمه و توسط انتشارات مدرسه چاپ شده است که به اصول اخلاقی در فضای مجازی، مشابه اصولی که در فضای حقیقی رعایت میکنیم، میپردازد که مطالعه آن در این زمینه میتواند مفید باشد.
موضوع مهم دیگر، تضعیف نقش انسانی معلم است؛ حس حضور و ارتباط عمیقی که بین معلم و دانشآموز شکل میگیرد، اگر به سمتی سوق پیدا کند که هوش مصنوعی به تنها منبع آموزشی تبدیل شود، نقش حیاتی معلم در پرورش ارزشها، همدلی، انگیزهبخشی و انتقال اخلاقیات به حاشیه رانده میشود
خطر تقلب موضوع دیگری است که دانشآموزان ممکن است با استفاده از هوش مصنوعی متنی تولید کنند و معلم به کمک ابزارهای تشخیص محتوای هوش مصنوعی (AI Detector) سعی کند، تشخیص دهد که آیا متن تولید شده واقعی است یا خیر؟! اما این ابزارها هم کاملاً قابل اعتماد نیستند و ممکن است خطا داشته باشند. حتی اخیراً روشهایی با عنوان «انسانی کننده» به وجود آمده که دانشآموزان میتوانند متن تولید شده توسط هوش مصنوعی را به ابزارهایی مانند Humanizer بدهند و متنی دریافت کنند که تشخیص آن به عنوان متن مصنوعی تقریباً غیرممکن است و این مسئله یکی از چالشهای بسیار جدی در حوزه آموزشی است.
موضوع مهم دیگر، تضعیف نقش انسانی معلم است؛ حس حضور و ارتباط عمیقی که بین معلم و دانشآموز شکل میگیرد، اگر به سمتی سوق پیدا کند که هوش مصنوعی به تنها منبع آموزشی تبدیل شود، نقش حیاتی معلم در پرورش ارزشها، همدلی، انگیزهبخشی و انتقال اخلاقیات به حاشیه رانده میشود. حس آرامش و تأثیری که در کنار یک استاد بودن دارد و مسائل عمیقتری، ورای محتوای درسی به ما منتقل میکند، باید حفظ شود. درواقع باید به سمتی حرکت کنیم که هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار کمکی در کنار معلم باشد و بر مهارتهایی مانند تربیت اخلاقی، تفکر انتقادی و ... تمرکز کنیم که هوش مصنوعی قادر به جایگزینی آنها نیست.
مسئله اختلال نیز در مهارتهای پایهای دانشآموزان به ویژه در مقطع دبستان وجود دارد. وقتی از فناوری به صورت انفرادی و بیرویه استفاده میشود، ممکن است مهارتهای سنتی و پایهای مانند نوشتن، هماهنگی دست و چشم، خواندن عمیق و حل مسئله بدون ابزارهای دیجیتال تضعیف شود. این مسئله بسیار خطرناک است و باید با طراحی پروژههایی که بدون استفاده از فناوری انجام میشوند، مقابل این مسئله بایستیم و اجازه ندهیم که چنین اختلالی در یادگیری مهارتهای اساسی دانشآموزان به وجود آید.
ایکنا ـ نقش مدرسه در پرورش خلاقیت و تفکر انتقادی در عصر دیجیتال چیست و چگونه باید تقویت شود؟
پرورش تفکر خلاق به عنوان یکی از موضوعات جدی در دنیا مطرح است و باید به سمتی حرکت کنیم که افراد بتوانند فعالیتهای جدید و مفیدی برای جامعه خود انجام دهند. یکی از این فعالیتها، اجرای پروژههای میانرشتهای است که از روشی به نام «تفکر طراحی» یا Design Thinking استفاده میکنیم. اما چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ در این زمینه، فضای آموزشی بسیار مهم است؛ فضای یادگیری باز و انعطافپذیر به پرورش خلاقیت کمک میکند، در حالی که فضاهای یکنواخت و یکسان برای همه، خلاقیت را سرکوب میکنند. باید در نظر داشته باشیم که فناوری هدف نیست، بلکه ابزار است و ابزارهای هوش مصنوعی و فناوری باید به عنوان بستری برای کشف، آزمایش و تولید ایده مورد استفاده قرار گیرند، نه صرفاً برای مصرف محتوا، که متأسفانه امروزه اغلب شاهد آن هستیم.
باید دانشآموزان را تشویق کنیم تا پرسشگری کنند و از طریق پرسشگری به راهحلهای منطقی برای مسائل پیچیده دست پیدا کنند
علاوه بر دروس رسمی، باید آزادی عمل در یادگیری را برای دانشآموزان فراهم کنیم. یعنی محیطی ایجاد کنیم که دانشآموزان بتوانند هم ایدههای خود را بیان و هم راهحلهای متنوعی برای مسائل پیدا کنند. در کنار این، باید مهارتهای خلاقیت را پرورش دهیم. پروژههای میانرشتهای بسیار کمککننده هستند؛ یعنی ترکیب علوم، هنر و فناوری برای حل یک مسئله واقعی، به دانشآموزان کمک میکند تا به دیدگاه نوآورانهای دست پیدا کنند. اگر از نرمافزارها هم استفاده میکنند، بهتر است، سراغ ابزارهای دیجیتال خلاقانه بروند؛ نرمافزارهایی که برای طراحی، شبیهسازی، طوفان فکری و همکاری گروهی طراحی شدهاند و میتوانند در این مسیر کمککننده باشند.
حوزه دیگر، گفتوگو و مناظره است. باید جلسات بحث و تضارب آرا درباره موضوعات گوناگون مرتبط با فناوری، مسائل اجتماعی و اخلاقی برگزار کنیم تا تفکر انتقادی دانشآموزان تقویت شود. باید دانشآموزان را تشویق کنیم تا پرسشگری کنند و از طریق پرسشگری به راهحلهای منطقی برای مسائل پیچیده دست پیدا کنند.
مدارس نیز باید در این زمینه فعالتر عمل کنند؛ مثلاً با برگزاری کارگاههای متنوع مانند کارگاه خلاقیت دیجیتال که ترکیبی از برنامهنویسی، هنر و طراحی بازی برای اجرای ایدهها باشد، یا پروژههای گروهی فناورانه ایجاد کنند. علاوه بر این، آموزش، شرط لازم برای تحقق این اهداف است. برای مثال، مدارس میتوانند براساس مسائل روز کشور مانند مشکلات آب، آلودگی هوا، ناترازی انرژی یا میراث فرهنگی، مسابقاتی را برای پرورش ایده با استفاده از هوش مصنوعی و دیگر ابزارها برگزار کنند که اینگونه فعالیتها به پرورش خلاقیت کمک شایانی میکنند.
ایکنا ـ دسترسی نابرابر به فناوری در بین دانشآموزان چه تأثیری بر نقش مدرسه و عدالت آموزشی خواهد داشت؟
در مورد موضوع دسترسی نابرابر به فناوری در بین دانشآموزان، سؤال بسیار مهمی وجود دارد. این مسئله فقط محدود به ایران نیست، بلکه در سطح بینالمللی نیز وجود دارد. برای مثال، گزارشهای سازمانهای بینالمللی نشان میدهد که بسیاری از دانشآموزان نمیتوانند به صورت آنلاین به آموزش دسترسی داشته باشند و این مسئله بسیار جدی است.
خوشبختانه در ایران، نفوذ اینترنت و دسترسی به فضای آنلاین از میانگین جهانی بالاتر است و حتی در مقایسه با کشورهای خاورمیانه، از نظر دسترسی به اینترنت در جایگاه خوبی قرار دارد. براساس آمارهایی که مشاهده کردهام، حدود ۸۰ درصد از جمعیت ایران به اینترنت دسترسی دارند. اما مسئله اصلی، دسترسی نابرابر است و در این راستا دو موضوع دیگر نیز حائز اهمیت است؛ اول پایداری اینترنت است که به دلیل سرعت پایین یا قطع و وصل شدنهای مکرر تحت تأثیر قرار میگیرد و دوم دسترسی به ابزارهای لازم برای استفاده از فناوری است.
تحریم ابزارهای هوش مصنوعی، نمادی از بیعدالتی و بیاخلاقی در استفاده از فناوری است و قطعاً استفاده از این ابزارها میتواند به کاهش نابرابری آموزشی کمک کند
دسترسی به ابزارها از دو جهت نابرابری ایجاد میکند؛ اول اینکه بسیاری از این ابزارها، چه ابزارهای داخلی و چه ابزارهای بینالمللی برای استفاده کامل نیاز به پرداخت هزینه دارند. ابزارهای بینالمللی معمولاً هزینههای بالایی دارند؛ به عنوان مثال، من برای استفاده از چت جیپیتی، ماهانه حدود دو میلیون تومان هزینه میکنم.
نکته بسیار مهم دیگر، تحریمهای ناعادلانهای است که در این زمینه اعمال شده است. ابزارهای هوش مصنوعی به خودی خود فیلتر نیستند، بلکه توسط شرکتهای خارجی، به ویژه شرکتهای آمریکایی که بیشترین سهم را در توسعه ابزارهای هوش مصنوعی دارند، ایران را تحریم کردهاند. این تحریمها نمادی از بیعدالتی و بیاخلاقی در استفاده از فناوری است و قطعاً استفاده از این ابزارها میتواند به کاهش نابرابری آموزشی کمک کند، اما متأسفانه این امکان به دلیل تحریمها محدود شده است.
تأثیر این نابرابریها بسیار گسترده است؛ اولاً شکاف آموزشی بیشتر میشود و فرصتهای یادگیری بین افراد مختلف نابرابر خواهد شد. این مسئله منجر به نابرابریهای اجتماعی بیشتر نیز میشود؛ به عنوان مثال، شکاف بین خانوادههای مرفه و کمبرخوردار در زمینه آموزشی عمیقتر میشود و چرخه نابرابری اجتماعی ادامه پیدا میکند.
یکی از راهحلهای ممکن این است که مدرسه به عنوان جبرانکننده این محرومیتها عمل کند. یعنی مدارس میتوانند با ایجاد امکانات مشترک مانند سایت کامپیوتر، کتابخانه دیجیتال، دسترسی رایگان به اینترنت و خرید ابزارهای لازم و قرار دادن آنها در اختیار دانشآموزان، این نابرابری را کاهش دهند. علاوه بر این، مدرسه میتواند به جای تمرکز بر فناوریهایی که نیازمند استفاده شخصی هستند، راهکارهای جمعی را در پیش بگیرد تا همه دانشآموزان بتوانند از امکانات استفاده کنند.
راهکار دیگر، استفاده از خدمات مبتنی بر cloud space(فضای ابری) است که زیرساختهای آموزشی مشترک را فراهم میکنند. همچنین، برنامههای حمایتی از سوی دولت، نهادهای غیردولتی، انجمنها و خیریهها میتواند بسیار مؤثر باشند. به عنوان مثال، انجمن خیرین مدرسهساز میتواند با ایجاد کارگروه ویژه برای دیجیتالی کردن مدارس، امکانات لازم را در اختیار دانشآموزان قرار دهد. یک نمونه موفق در این زمینه، سامانه شاد است. استفاده از این سامانه برای دانشآموزان رایگان است و اینترنت مصرفی آن نیز رایگان محسوب میشود. این ویژگی به دانشآموزان، به ویژه در مناطق محروم، کمک میکند، بدون نگرانی از هزینهها، از خدمات پایهای آموزشی استفاده کنند. همچنین، شاد، بسیاری از محتواهای آموزشی، رویدادها و امکانات را به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار داده است. این اقدامات نشان میدهد که ایران در زمینه کاهش نابرابری آموزشی گامهای مثبتی برداشته است.
من سال گذشته به عنوان نماینده ایران در اجلاس آیسسکو در عمان شرکت کردم، در این اجلاس، کشورهای مختلف تجربیات خود در زمینه هوش مصنوعی در حوزه آموزش و فرهنگ را به اشتراک گذاشتند. زمانی که من تجربه سامانه شاد را به عنوان یک بستر بومی برای ۱۲ میلیون دانشآموز و معلم معرفی کردم، مورد استقبال و علاقه بسیاری از کشورها قرار گرفت.
مثال دیگر، دوره آموزش هوش مصنوعی برای معلمان است که اخیراً به صورت آنلاین و در بستر شاد برگزار شده است. این دوره برای معلمان متوسطه اول و دوم طراحی شده و تاکنون بیش از ۱۰ هزار معلم در آن شرکت کردهاند. این دوره به صورت زنده پخش میشود و معلمان در سراسر ایران بدون هیچ هزینهای میتوانند از آن استفاده کنند.
ایکنا ـ نقش مدرسه در آموزش مهارتهای اخلاقی و مسئولیتپذیری در استفاده از هوش مصنوعی و فناوریهای دیجیتال چیست؟
مدرسه، نخستین نهاد اجتماعی رسمی است که کودک و نوجوان در آن آموزش میبیند. اولین و مهمترین نقش مدرسه، آموزش سواد دیجیتال و اخلاق فناوری است و باید به دانشآموزان بیاموزیم که چگونه از منابع دیجیتال استفاده کنند، چگونه محتواها را ارزیابی کنند، تفاوت بین اطلاعات معتبر و جعلی را بشناسند و حتی پاسخهای هوش مصنوعی را به درستی ارزیابی کنند؛ به ویژه با توجه به اینکه هوش مصنوعی موضوعاتی مانند سوگیری و توهم دارد.
در کنار این، نکته بسیار مهم دیگر پرورش مسئولیتپذیری اجتماعی است. یعنی مدرسه باید دانشآموزان را برای تبدیل به شهروندانی آگاه و مسئول در فضای دیجیتال آماده کند که مسئولیت رفتار خود را در این فضا بپذیرند. همچنین باید موضوعات مرتبط با استفاده نادرست از هوش مصنوعی، مانند کپیبرداری، فریب، تخریب دیگران و ... را در نظر داشته باشد.
اولین و مهمترین نقش مدرسه، آموزش سواد دیجیتال و اخلاق فناوری است و باید به دانشآموزان بیاموزیم که چگونه از منابع دیجیتال استفاده کنند، چگونه محتواها را ارزیابی کنند
ایجاد محیط امن برای تجربه نیز حائز اهمیت است. مدرسه میتواند پروژههایی طراحی کند که دانشآموزان با نظارت اولیای مدرسه، از هوش مصنوعی استفاده کنند، همزمان هم پروژه را انجام دهند و هم اصول اخلاقی و مسئولیتپذیری را تمرین کنند. حتی میتوان موقعیتهای چالشبرانگیزی برای آنها ایجاد کرد. اصطلاحی به نام «شکست مولد» وجود دارد که موقعیتی که دانشآموز با اخبار جعلی مواجه میشود یا Deep Fake ساخته شده توسط هوش مصنوعی را تجربه میکند و باید یاد بگیرد چگونه با آن برخورد کند.
در کنار همه اینها، تأکید میشود که نقش سهگانه خانواده، جامعه و مدرسه باید در کنار همدیگر باشد تا این اتفاق به درستی انجام شود.
ایکنا ـ نکته پایانی که در این زمینه لازم است تبیین شود، را بفرمایید.
مدرسه در عصر هوش مصنوعی، مدرسهای انسانمحور است، یعنی مدرسه جایی است که هوش مصنوعی و فناوری برای آزاد کردن وقت معلم، کیفیتبخشی به کار معلم، شخصیسازی یادگیری برای دانشآموز، بهروزرسانی توانمندیها و پرورش خلاقیت و نه برای جایگزینی رابطه انسانی به کار میرود. این مسئله نشان میدهد اگر تعادل و سیاستگذاری درستی وجود داشته باشد؛ یعنی اگر نهاد آموزش و پرورش سیاستهای اخلاقی و قوانین مناسبی برای استفاده از هوش مصنوعی تدوین کند و سرمایه حرفهای معلمان، در کنار مشارکت والدین وجود داشته باشد، آنگاه میتوانیم آموزشی درست، همراه با عدالت آموزشی ارائه دهیم و در کنار آن نسل آیندهای مؤثر برای جامعه خود پرورش دهیم.
طبیعتاً برای رسیدن به این هدف، به زیرساختهای کشورمان مانند سامانه شاد و نیز بومیسازی چارچوبهای بینالمللی نیاز داریم. باید بپذیریم که در زمینه هوش مصنوعی، کشورهای دیگر نیز کارهای زیادی انجام دادهاند و تجارب موفقی دارند. میتوانیم از چارچوبهای بینالمللی استفاده کنیم، اما قطعاً باید با توجه به شرایط بومی کشورمان، نه فقط از نظر فرهنگی، بلکه از نظر پهنای باند محدود، تحریمها، فیلترها و دیگر مسائل، آنها را بچینیم و بومیسازی کنیم.
در پایان تأکید میکنم که؛ هوش مصنوعی قرار نیست در ارتباط با مخاطب انسانی، جای انسانها را بگیرد. البته برخی از کارهای اپراتوری قطعاً جایگزین خواهند شد، تایپیست جایگزین میشود، رانندگی جایگزین میشود، اما در محیطهای انسانی، مانند محیطهای تعلیم و تربیت و آموزشی، هوش مصنوعی قرار نیست، جای انسان را بگیرد. اما یک «اما»ی بزرگ دارد: انسانهایی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، جایگزین کسانی خواهند شد که از هوش مصنوعی استفاده نمیکنند؛ پس، پیش به سوی استفاده هوشمندانه، آگاهانه و مسئولانه از هوش مصنوعی.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام