دوران سالمندی، فصل شکوه تجربه و خرداندوزی است، اما توجه به سلامت روان در این برهه از زندگی، نقشی تعیینکننده در کیفیت کلی آن دارد. برخلاف باور رایج، احساس افسردگی یا اضطراب بخش اجتنابناپذیر و طبیعی پیری نیست. با این حال، تغییرات بزرگی مانند بازنشستگی، کاهش تعاملات اجتماعی و از دست دادن عزیزان، میتوانند سالمندان را در معرض احساس تنهایی و انزوا قرار دهد که به نوبه خود تهدیدی جدی برای بهداشت روان آنها محسوب میشود.
تأمین سلامت روان در سالمندان، به معنای حفظ احساس مفید بودن، هدفمندی و رضایت از زندگی است. زمانی که به سلامت روان این قشر ارزشمند توجه شود، نه تنها از بروز اختلالاتی مانند افسردگی پیشگیری میشود، بلکه مشارکت اجتماعی و شادابی آنها نیز افزایش یافته و در نهایت، جامعهای سالمتر و پویاتر خواهیم داشت. این امر با حمایت عاطفی خانواده و ایجاد فرصتهای مشارکت برای سالمندان میسر خواهد شد.
ریحانه فیاض، دکترای روانشناسی سلامت، درمانگر و مدرس دانشگاه به مناسبت روز جهانی سلامت در گفتوگو با ایکنا، به تشریح مهمترین مسائلی که در سلامت روان سالمندان تأثیرگذار و مهم است پرداخت و گفت: فرد در دوره سالمندی با چالشها و اتفاقات متفاوتی نسبت به دوره جوانی و نوجوانی مواجه میشود. جنس این اتفاقات متفاوت است و عمده چالشها به مسائلی مانند کاهش تواناییهای جسمی و مشکلات فیزیکی مربوط میشود که به تدریج برای بسیاری از سالمندان به وجود میآید.
وی با اشاره به اینکه میانسالی و سالمندی دورانی است که شمار افرادی که به فرد نیازمند و وابسته میشوند، افزایش مییابد، گفت: دوره میانسالی و اوایل سالمندی، دورانی است که به اصطلاح «دوره فشارهای ساندویچی» نامیده میشود؛ بدین معنا که فرد از یک سو زیر فشار فرزندان و نوههاست و از سوی دیگر تحت فشار والدین خود قرار دارد. در این دوره، فرد هم باید از والدین خود مراقبت و آنان را مدیریت کند و هم معمولاً فرزندانی دارد که نیاز به رسیدگی، حلوفصل مسائل مالی و مراقبت از نوهها دارند؛ بنابراین، این دوره، چالشهای ویژهای به همراه دارد.
این درمانگر سلامت روان در ادامه با بیان ویژگیهای خاص دوران سالمندی، افزود: در این دوره با پدیده بازنشستگی روبهرو میشویم. بیشتر افراد در این سنین دیگر شغل پیشین خود را دنبال نمیکنند و تا حدی خانهنشین میشوند. همچنین، به دلیل ضعف جسمانی، ممکن است از رفتوآمدها و تعاملهای پیشین نیز کاسته شود. در نتیجه، با چالشهای تازهای مواجه میشویم.
وی توضیح داد: یکی از اصلیترین رفتارها و مراقبتهایی که به حفظ سلامت روان کمک کرده و از اختلالاتی مانند افسردگی و احساس پوچی که گاهی در این دوره سنی پدید میآید، پیشگیری میکند، این است که افراد در دوره میانسالی و سالمندی حمایتها و شبکههای اجتماعی خود را حفظ کنند. حتی اگر این شبکهها را از دست دادهاند، شبکههای اجتماعی تازهای برای خود بیابند.
فیاض به سالمندان تأکید کرد که بکوشند متناسب با شرایط تازهای که پس از بازنشستگی برایشان پدید آمده است، دوستان و روابط اجتماعی جدیدی ایجاد کنند و گفت: اگر فردی دیگر سر کار نمیرود، یعنی با دوستان و همکارانی که در محیط کار داشت، دیگر تعامل روزمره ندارد، باید جایگزینی برای آن فضا بیابد. از این رو، به یک شبکه اجتماعی جدید نیاز دارد. برای نمونه، میتواند به مسجد محل بیشتر رفتوآمد کند، در باشگاهی نامنویسی کند، یا در شبکههای اجتماعی محله یا نهادهای خیریه فعالیت کند و روابط اجتماعی تازهای برای خود بسازد.
افزایش روابط اجتماعی مساوی با افزایش سلامت روان
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه ایجاد یک شبکه اجتماعی جدید از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا ارتباط با شبکههای اجتماعی و گسترش روابط اجتماعی با ارتقای سلامت روان در این دوره رابطه مستقیمی دارد، گفت: از دست دادن این شبکهها میتواند به افسردگی، افت خلق و حتی اثرگذاری منفی بر سلامت جسمانی بینجامد و شاخصهای سلامت جسمانی سالمند نیز بهشدت کاهش یابد.
وی در ادامه بیان کرد: یکی از نیازهای اساسی در اواخر میانسالی و اوایل سالمندی برای حفظ سلامت روان، احساس مفید بودن و احساس کارآمدی است. بسیاری از سالمندان بهویژه افرادی که آسیبپذیر هستند، با کنار گذاشته شدن از کار و بازنشسته شدن و نداشتن فرزندانی که در خانه از آنان مراقبت کنند و... احساس بیارزشی میکنند. برای حفظ این احساس مفید بودن، اطرافیان میتوانند آگاهی لازم را به سالمند انتقال دهند یا بستری فراهم کنند که سالمند احساس مفید بودن دوبارهای را تجربه کند. همچنین میتوانیم از خود سالمند بخواهیم که اکنون که بازنشسته شده و دیگر در محیط کار حضور ندارد تا احساس مفید بودن کند، راهحل جایگزینی برای این موضوع بیابد.
انتقال تجربه؛ راهی برای حفظ احساس مفید بودن
این روانشناس سلامت به تجربه برخی از کشورها در این زمینه اشاره کرد و گفت: در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، برای این موضوع راهحلهای خلاقانهای وجود دارد. برای مثال، در مدارس ابتدایی از مادربزرگها و پدربزرگها دعوت میشود تا تجربیات خود را منتقل کنند، داستان بگویند، یا حتی مهارتهایی مانند آشپزی یا مهارتهای فنی را آموزش دهند. این کار علاوه بر تقویت بنیان خانواده و آموزش احترام به سالمندان به کودکان و نوجوانان، به سالمند نیز احساس مفید بودن دوباره میبخشد.
کارآمدی، نیاز شدید دوران سالمندی
وی تأکید کرد: این احساس که دیگران به سالمند نیاز دارند و از تجربیاتش بهره میبرند، احساس کارآمدی را که یکی از نیازهای اساسی این دوره بر پایه نظریههایی مانند هرم مازلو یا نظریه اریکسون است، تقویت میکند. این احساس مفید بودن تأثیر چشمگیری در حفظ سلامت روان سالمند دارد و از احساس پوچی، پشیمانی و ناامیدی که در این سن شایع است، پیشگیری میکند.
این مشاور خانواده به این موضوع نیز اشاره کرد که در سنین سالمندی، فرد نگاهی کلی به زندگی خود دارد و گفت: اگر سالمند احساس کند زندگیاش برکات و ارزشهایی داشته، احساس ارزشمندی میکند و سلامت روان بالاتری خواهد داشت؛ در مقابل، اگر احساس کند زندگیاش بیحاصل بوده، دچار احساس پوچی میشود که میتواند به ناامیدی و بیانگیزگی بینجامد و بر سلامت جسمانی او نیز اثر نامطلوب بگذارد.
بهبود سلامت روان سالمندان با قدردانی
وی یکی دیگر از اقداماتی که اطرافیان میتوانند برای پیشگیری از این احساس انجام دهند را برجستهسازی و بازخورد مستمر درباره ارزشهای زندگی سالمند دانست و گفت: قدردانی از سالمند و یادآوری و بازخورد دادن دستاوردهای مثبت زندگیاش که برآمده از تلاشهای او بوده، مانند فرزندان و نوههای موفق، میتواند از افسردگی شایع در این دوره جلوگیری کند.
فیاض این موضوع را نیز خاطرنشان کرد که در دوره سالمندی، خانوادهها نباید تمام تمرکز خود را بر مراقبت از سلامت جسمانی سالمندان معطوف کنند و افزود: توجه به سلامت روانی سالمندان میتواند تحمل دشواریهای جسمی را نیز برای آنان آسانتر کند. از این رو، آگاهی نسل جوان درباره این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است.
مدیریت زندگی را از سالمندان نگیرید
وی یادآور شد: رویارویی با سالمندی در شرق و بهویژه در فرهنگ ایرانی، مزایای بسیاری نسبت به فرهنگ غربی دارد، اما یک اشتباه رایج این است که به غلط تصور میشود اگر سالمند را از خانه و زندگی خود جدا کرده و نزد خود نگه داریم و مدیریت زندگی را از او بگیریم، این کار به سود اوست. اگرچه این کار با دشواریهایی همراه است، اما نکته مهم این است که با گرفتن احساس توانمندی از سالمند، برای نمونه با گفتن اینکه تو دیگر نمیتوانی امور خود را مدیریت کنی، احساس کارآمدی و مفید بودن از او ستانده میشود.
فیاض تصریح کرد: پس از این رویداد و زمانی که سالمند از خانه و زندگی خود جدا شده و مدیریت زندگی خویش را از دست میدهد، شاهد افول شدید سالمندان پس از چنین اتفاقی هستیم. به محض اینکه سالمند احساس کند دیگر نمیتواند حتی اموری مانند آشپزی یا مدیریت خانه را انجام دهد، سلامت روان و جسم او به سرعت رو به افول میرود.
گفتوگو از زهرا ایرجی
انتهای پیام