کد خبر: 4309950
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کارشناسان در نشست ایکنا بررسی کردند

فرصت‌ها و تهدیدهای دنیای انیمیشن برای تربیت اخلاقی و فرهنگی کودکان + فیلم

فعالان انیمیشن در گفت‌وگو با ایکنا بر این باور بودند که آثار انیمیشن ایرانی باید فراتر از سرگرمی صرف عمل کنند تا بتوانند به‌عنوان یک ابزار فرهنگی و تربیتی؛ ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و دینی را به کودکان منتقل کنند. آنها تأکید کردند که رعایت اصول تربیتی، بهره‌گیری از مشاوران متخصص و توجه به ذائقه مخاطب در خلق شخصیت‌ها و داستان‌ها، نقش بسزایی در اثرگذاری این آثار دارد. 

در دنیای امروز، کودکان و نوجوانان ایرانی با حجم گسترده‌ای از انیمیشن‌ها و محصولات فرهنگی خارجی مواجه هستند؛ آثاری که با جذابیت‌های بصری و داستان‌سرایی قدرتمند، ذهن و تخیل کودکان را به خود معطوف می‌کنند. در چنین شرایطی، پرسش اصلی این است که آیا سینمای انیمیشن ایران می‌تواند با تکیه بر روایت‌های بومی، ارزش‌های دینی و محتوای متناسب با فرهنگ ایرانی، نه تنها در رقابت با این موج عظیم آثار خارجی موفق باشد، بلکه زمینه‌ساز پرورش نسلی با هویت ملی و دینی شود و در شکل‌دهی شخصیت، باورها و سبک زندگی کودکان نقشی مؤثر ایفا کند.

کارشناسان و فعالان حوزه انیمیشن بر این باورند که این مدیوم، به دلیل ترکیب تصویر، حرکت، موسیقی، رنگ و کلام، قدرتی بی‌نظیر در ارتباط با ذهن و روح کودک دارد. هر داستان و هر قهرمانی که در قالب انیمیشن ارائه می‌شود، می‌تواند الگویی ماندگار برای کودک ایجاد کند و مفاهیم پیچیده‌ای مانند دوستی، صداقت، امید و حتی مواجهه با مرگ را در قالبی لطیف و قابل درک منتقل نماید. در واقع، تأثیر انیمیشن بر ذهن کودک، درونی و عمیق است؛ اثرگذاری که هیچ ابزار تربیتی دیگری نمی‌تواند جایگزین آن شود.

با این حال، کارشناسان تأکید می‌کنند که استفاده از ظرفیت تربیتی انیمیشن نیازمند شناخت دقیق روان‌شناسی رشد کودک است. پیام‌های اخلاقی و فرهنگی نباید صرفاً به صورت مستقیم و شعارگونه ارائه شوند، بلکه باید در قالب تجربه، بازی و داستان برای کودک ملموس شوند. هرچه جهان‌سازی اثر دقیق‌تر و تخیل غنی‌تر باشد، اثرگذاری تربیتی آن نیز عمیق‌تر خواهد بود؛ زیرا کودک با همان زبانی که جهان خود را می‌فهمد، پیام‌ها را دریافت می‌کند و در ناخودآگاه خود تثبیت می‌کند.

خبرگزاری ایکنا همزمان با هفته کودک پیرامون بررسی ظرفیت‌ها، فرصت‌ها و چالش‌های تولید آثار انیمیشن در ایران، نشستی تخصصی با حضور فعالان این حوزه برگزار کرده است. در این نشست؛ داریوش دالوند، تهیه‌کننده انیمیشن، حسین صفارزادگان، کارگردان انیمیشن «ببعی قهرمان» و محسن عنایتی، کارگردان انیمیشن «رویا شهر»، تجربیات، دغدغه‌ها و دیدگاه‌های خود را درباره روند تولید، اهمیت محتوای اخلاقی و تربیتی و نقش انیمیشن در فرهنگ‌سازی و سرگرمی مخاطبان کودک و نوجوان با مخاطبان ایکنا در میان گذاشته‌اند. در ادامه، مشروح این گفت‌وگوها را می‌خوانیم و می‌بینیم.

ایکنا - با توجه به شرایط امروز که کودکان و نوجوانان ایرانی در معرض حجم گسترده‌ای از انیمیشن‌ها و محصولات فرهنگی خارجی قرار دارند، تا چه حد می‌توان امیدوار بود که سینمای انیمیشن ایران بتواند نقش تربیتی، فرهنگی و اخلاقی مؤثری ایفا کند و با تکیه بر جذابیت‌های بصری، روایت‌های بومی، ارزش‌های دینی و محتوای متناسب با فرهنگ ایرانی، در برابر این موج پرقدرت آثار بیگانه بایستد و در عین رقابت، زمینه پرورش نسل آینده را بر پایه هویت ملی و دینی فراهم آورد؟ 

داریوش دالوند: اگر قرار باشد درباره تربیت کودک سخن گفته شود، باید پذیرفت که انیمیشن کامل‌ترین، کارآمدترین و تأثیرگذارترین مدیومی است که بشر تا امروز برای ارتباط با ذهن و روح کودک در اختیار دارد. هیچ قالبی همچون انیمیشن نمی‌تواند با لایه‌های مختلف ذهن کودک ارتباط برقرار کند و او را درگیر معنا، احساس و تجربه کند. می‌توانیم از راه‌های گوناگون با کودک حرف بزنیم. از طریق کتاب، قصه، شعر، موسیقی، بازی یا حتی نمایش؛ اما انیمیشن در میان همه این‌ها، ترکیبی از همه ابزارها را به شکلی منسجم و هماهنگ در خود دارد. در انیمیشن، تصویر، حرکت، رنگ، موسیقی، کلام و تخیل، همگی در یک مسیر مشترک قرار می‌گیرند و به همین دلیل، بیشترین اثر را بر ناخودآگاه و ذهن در حال شکل‌گیری کودک می‌گذارند.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

کارکرد تربیتی انیمیشن دقیقاً در همین جامعیت و چندلایگی آن نهفته است. انیمیشن قادر است مفاهیمی را که گفتن مستقیم‌ آن دشوار است، در قالبی لطیف، شاعرانه و قابل لمس برای کودک بیان کند. اگر به آثار موفق جهانی نگاه کنیم، می‌بینیم که انیمیشن در بالاترین سطح خود نه صرفاً برای سرگرمی بلکه برای پرورش انسان ساخته می‌شود. در این آثار، مفاهیمی چون؛ دوستی، صداقت، ایثار، وفاداری، عدالت، ترس از تنهایی، امید به زندگی و حتی مفاهیمی مانند مرگ، با دقت و حساسیتی ویژه به تصویر کشیده می‌شوند. برای مثال، موضوع مرگ که تلخ‌ترین واقعیت زندگی است و بیان آن برای کودک بسیار دشوار است در فیلمی مانند «بالا» با چنان لطافت و عمقی روایت می‌شود که کودک ضمن درک فقدان، با مفهوم تداوم عشق و معنا در زندگی آشنا می‌شود. این همان جنبه تربیتی انیمیشن است که هیچ رسانه دیگری چنین قدرتی در انتقال آن ندارد.

ذهن کودک، دنیایی سرشار از خیال است. کودک جهان را نه با منطق خشک، بلکه با تصویر، رنگ و احساس می‌فهمد. در ذهن کودک، هر چیز زنده است، هر شیء می‌تواند حرف بزند و هر داستان می‌تواند واقعی باشد. انیمیشن دقیقاً بر پایه همین ویژگی ذهنی ساخته شده است. در حقیقت، انیمیشن با تخیل کودک یکی می‌شود و از همان زبانی استفاده می‌کند که او می‌فهمد. کودک در دنیای خیالی خود مدام در حال بازی و نمایش است، نقش می‌گیرد، قهرمان می‌سازد و دشمن می‌آفریند. انیمیشن وارد همین دنیای ذهنی می‌شود و از درون تخیل کودک، مفاهیم تربیتی را بیرون می‌کشد و دوباره به او بازمی‌گرداند. به همین دلیل است که تأثیر آن نه بیرونی و دستوری، بلکه درونی و عمیق است.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

این ویژگی، انیمیشن را به ابزاری ممتاز در تربیت نسلی خلاق، اندیشمند و اخلاق‌مدار تبدیل کرده است. در این قالب می‌توان به زیباترین شکل ممکن، مفاهیم ارزشی و دینی را نیز مطرح کرد. وقتی کودکی با شخصیتی از یک انیمیشن هم‌ذات‌پنداری می‌کند، آن شخصیت به الگویی ماندگار در ذهن او تبدیل می‌شود؛ الگویی که رفتار، احساس و تصمیم‌های او را در زندگی واقعی تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر این قهرمانان بر پایه ارزش‌های صحیح ساخته شوند، انیمیشن می‌تواند همان کاری را بکند که سال‌ها آموزش رسمی از انجامش بازمانده است. البته استفاده درست از این ظرفیت نیازمند شناخت عمیق از کودک و روان‌شناسی رشد است. تولید انیمیشن تربیتی تنها به معنای افزودن چند پیام اخلاقی در پایان داستان نیست. کودک را نمی‌توان با نصیحت و شعار تربیت کرد، بلکه باید او را درگیر تجربه کرد. انیمیشن موفق، مفاهیم را نه به شکل مستقیم، بلکه از طریق موقعیت، داستان و احساس منتقل می‌کند. در این مسیر، فانتزی و تخیل، نقش اساسی دارند. هرچه تخیل قوی‌تر و جهان‌سازی اثر دقیق‌تر باشد، اثرگذاری تربیتی نیز عمیق‌تر می‌شود.

در میان مدیوم‌های مشابه، شاید تنها نمایش عروسکی تا حدی بتواند چنین نقشی را ایفا کند، زیرا آن نیز از عنصر فانتزی بهره می‌برد، اما انیمیشن در این زمینه بی‌رقیب است. در انیمیشن می‌توان به معنای واقعی کلمه هر ناممکنی را ممکن کرد؛ می‌توان شخصیت‌های خیالی را جان بخشید، فضاهای ناشناخته را خلق کرد و با ترکیب رنگ و صدا، جهانی ساخت که هم کودک و هم بزرگسال را به خود جذب کند. این قدرت تخیل است که انیمیشن را به اثری چندسطحی تبدیل می‌کند؛ اثری که حتی بزرگسالان را نیز درگیر می‌سازد، چون ذهن آنان نیز به‌واسطه تخیل تحریک می‌شود. بنابراین، انیمیشن نه تنها رسانه‌ای برای سرگرمی کودکان، بلکه ابزاری برای تربیت نسلی متعهد، آگاه و امیدوار است. درخشش انیمیشن در حوزه تربیت، به‌سبب همین توانایی در ترکیب هنر، تخیل و معناست. هر انیمیشنی که ساخته می‌شود، اگر درست و هوشمندانه طراحی شود، می‌تواند جهانی تازه را در ذهن کودک بیافریند و بذر ارزش‌هایی را بکارد که در آینده، به رفتار و نگرش او تبدیل خواهند شد. انیمیشن در ذات خود، آموزشی‌ترین و در عین حال لطیف‌ترین زبان تربیت است؛ زبانی که نه از طریق گفتن، بلکه از طریق نشان دادن و تجربه کردن، کودک را می‌سازد.

ایکنا - با توجه به مباحث مطرح‌شده درباره کارکرد تربیتی انیمیشن برای کودکان، شما این هنر را تا چه اندازه در انتقال مفاهیم اخلاقی، انسانی و فرهنگی مؤثر می‌دانید و به نظر شما چه عواملی سبب می‌شود یک انیمیشن بتواند در کنار جذابیت بصری، نقش تربیتی عمیق و ماندگاری در ذهن کودک ایفا کند؟

حسین صفارزادگان: انیمیشن از آن دسته ابزارهایی است که ظرفیت‌های بسیار گسترده و متنوعی دارد و هرچقدر بخواهیم قابلیت‌های آن را تشریح کنیم، باز هم جا برای توضیح بیشتر وجود دارد، زیرا قدرت خلق و ایجاد در این مدیوم بی‌نهایت است. انیمیشن در تمامی حوزه‌های سینما، تلویزیون، سریال‌ها، پلتفرم‌های دیجیتال و حتی پرده سینما قابلیت استفاده دارد و در هر یک از این حوزه‌ها می‌تواند کاربردی نوآورانه و اثرگذار خلق کند. این ابزار نه تنها توانایی انتقال مفاهیم و پیام‌های تربیتی دارد، بلکه می‌تواند به‌عنوان جلوه‌ای ویژه در داستان‌سرایی و ایجاد جهان‌های خیالی، مخاطب کودک را به شکل عمیق و ماندگار با مفاهیم مختلف درگیر سازد. در عین حال باید توجه داشت که همان‌طور که این مدیوم می‌تواند ابزار قدرتمندی برای آموزش و پرورش نسلی خلاق و اخلاق‌مدار باشد، در صورت استفاده نادرست یا بی‌توجهی به محتوای آن، امکان دارد تأثیرات معکوس و ضدفرهنگی نیز ایجاد شود. در این راستا بررسی قابلیت تربیتی انیمیشن بدون در نظر گرفتن این دو جنبه ناقص خواهد بود و صرفاً به بیان ظاهر امکانات محدود می‌شود. داشتن قابلیت صرفاً به معنی تحقق اثر تربیتی نیست؛ اگر این توانایی به کار گرفته نشود، همانند ماشینی است که امکانات فراوان دارد اما استفاده از آن به‌درستی انجام نمی‌شود.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

در کشور ما بهره‌گیری از انیمیشن به‌عنوان ابزار تربیتی و آموزشی همواره در اولویت‌های اصلی قرار نگرفته و اغلب این ظرفیت‌ها صرفاً برای پر کردن بیلان کاری یا نشان دادن اقدام انجام شده به کار گرفته می‌شوند، بدون اینکه تأثیر واقعی و عملی بر نسل کودک داشته باشند. در کشورهای پیشرفته، انیمیشن به شکل جدی و هدفمند در آموزش کودکان به کار گرفته می‌شود و به آن جایگاهی برابر با کتاب و سایر ابزارهای تربیتی داده می‌شود. حتی بودجه‌های کلان برای تولید انیمیشن‌های آموزشی کودک اختصاص داده می‌شود، بدون اینکه انتظار بازگشت مالی وجود داشته باشد، زیرا هدف اصلی، پرورش نسل آینده است. اهمیت پرورش نسلی با فرهنگ و آگاهی چنان جدی گرفته می‌شود که حتی اگر بخشی از بودجه تولید آثار هرگز به چرخه بازار باز نگردد، بی‌توجهی نمی‌شود و تأثیر نهایی بر آموزش نسل آینده محور اصلی تصمیم‌گیری‌هاست. اما غفلت از این موضوع سبب می‌شود که محصولات فرهنگی و انیمیشن‌ها گاه در جهت ضد آموزش و ضدفرهنگ حرکت کنند و کودک به‌جای بهره‌گیری از آثار تربیتی، تحت تأثیر محتوای ناهمسو با ارزش‌ها و هویت فرهنگی خود قرار گیرد.

تجربه بازارهای داخلی نشان می‌دهد که از اسباب‌بازی‌ها و محصولاتی که کودک با آن‌ها تعامل دارد، می‌توانند در شکل‌گیری پایه‌های عاطفی، شناختی و اخلاقی کودک نقش داشته باشند و غفلت از این ظرفیت، آسیب‌های جدی به نسل آینده وارد می‌کند. حتی با وجود شعارها و برنامه‌های فرهنگی، عدم اجرای جدی و هدفمند این سیاست‌ها موجب می‌شود فرصت تربیتی انیمیشن از دست برود و صرفاً جنبه نمایشی یا تزیینی پیدا کند، بدون اینکه تأثیر عمیق و ماندگاری بر ذهن و شخصیت کودک داشته باشد.

ایکنا - با توجه به مباحث مطرح‌شده درباره قابلیت‌های انیمیشن در تربیت و شکل‌دهی شخصیت کودکان، شما این مدیوم را تا چه اندازه مؤثر می‌دانید و چه عواملی را در موفقیت آن برای انتقال مفاهیم اخلاقی، فرهنگی و آموزشی حیاتی می‌دانید؟ به نظر شما چگونه می‌توان از ظرفیت‌های خلاقانه و تخیلی انیمیشن برای تقویت پیام‌های تربیتی استفاده کرد و چه موانعی بر سر راه بهره‌گیری کامل از این ابزار وجود دارد؟

محسن عنایتی: نظراتم راجع به نقش انیمیشن در تربیت کودک را می‌توانم با تجربه شخصی و مشاهده‌ای که از فرزندانم دارم توضیح دهم. وقتی فرزندانم در زمان فراغت تلویزیون را روشن می‌کنند و انیمیشن می‌بینند، مشاهده می‌کنم که با اشتیاق و تمرکز تمام به تماشای آن مشغول می‌شوند و در عین حال مفاهیم و پیام‌هایی را دریافت می‌کنند که من به‌عنوان پدر شاید به شکل مستقیم قادر به انتقالشان نیستم. این موضوع نشان می‌دهد که انیمیشن توانسته جایگاهی فراتر از نقش والدین در انتقال برخی آموزه‌ها پیدا کند و اهمیت آن در تربیت کودکان بسیار زیاد است. با این حال، در ایران به این ظرفیت به شکل جدی و هدفمند نگاه نمی‌شود و غالباً مدیران و متولیان فرهنگی توجه لازم را به دغدغه‌ها و اهداف فیلمسازانی که در این حوزه فعال هستند، ندارند. بسیاری از مدیران نگاهی رویایی یا نظری به این مسئله دارند و نمی‌دانند که فیلمسازان با چه هدفی وارد این عرصه شده‌اند و چه پیامی را قصد دارند منتقل کنند.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

تجربه جهانی، به ویژه در آثار هالیوود و استودیوهایی مانند دیزنی، نشان می‌دهد که انیمیشن می‌تواند به‌طور سفارشی و هدفمند برای سنین مختلف طراحی شود. برای مثال، فیلمسازانی که خود پدر یا مادر هستند، هنگام ساخت یک اثر به این فکر می‌کنند که کودکشان در سنین مختلف چه نیازها، پرسش‌ها و دغدغه‌هایی دارد و سعی می‌کنند فیلم را طوری بسازند که هم کودک و هم والدین بتوانند از آن بهره‌مند شوند. این نگاه عمیق و دغدغه‌مند سبب می‌شود انیمیشن نه تنها سرگرم‌کننده باشد، بلکه تجربه‌ای تربیتی فراهم آورد که والدین را برای ارتباط با فرزندان در دوره‌های مختلف رشد آماده کند. نمونه‌ای از این نگاه، آثار موفقی است که روند کودکی تا نوجوانی شخصیت‌ها را دنبال می‌کنند و به مسائل بلوغ و بحران‌های رشد می‌پردازند. چنین انیمیشن‌هایی به والدین نشان می‌دهند که در هر مرحله از زندگی کودک چگونه باید با او ارتباط برقرار کنند و چه رویکردهایی در تربیت و همراهی او مؤثر خواهد بود. در واقع، یک انیمیشن خوب می‌تواند در عرض یک ساعت و نیم تجربه‌ای تربیتی و آموزشی ارائه دهد که شاید هزاران ساعت تعامل مستقیم یا مطالعه کتاب‌های آموزشی نتواند همان تأثیر را داشته باشد.

پس می‌توان گفت کارکرد تربیتی انیمیشن بسیار بالاست و فراتر از سرگرمی صرف عمل می‌کند. این مدیوم قادر است مفاهیم اخلاقی، انسانی و فرهنگی را به شیوه‌ای مؤثر و عمیق منتقل کند و والدین را در درک نیازها و دغدغه‌های فرزندانشان یاری دهد. اهمیت این ظرفیت زمانی آشکار می‌شود که مشاهده می‌کنیم چگونه یک فیلم کوتاه یا بلند می‌تواند ذهن کودک را درگیر کند، احساسات او را شکل دهد و مهارت‌های اجتماعی، شناختی و عاطفی او را تقویت کند. این همان نکته‌ای است که نشان می‌دهد انیمیشن در تربیت نسل آینده نقشی بی‌بدیل دارد و بهره‌گیری هدفمند از آن می‌تواند به شکل جدی خلاهای آموزشی و تربیتی را پر کند.

ایکنا - با توجه به تجربه شما در تولید آثار متعدد انیمیشن از جمله «ناسور» و «رستم و سهراب» به نظر شما در یک اثر انیمیشنی تا چه حد باید به جنبه سرگرمی توجه کرد و تا چه حد به مسائل تربیتی اهمیت داد و آیا اساساً امکان دارد این دو ویژگی همزمان و به شکل متوازن در یک اثر حضور داشته باشند؟ 

داریوش دالوند: در مسیر تولید یک انیمیشن، ابتدا ایده‌ای که به آن علاقه‌مند می‌شویم به هسته اصلی اثر تبدیل می‌شود و از همان ابتدا ماهیت تربیتی در آن شکل می‌گیرد. حتی در فرآیند بازاریابی بین‌الملل نیز با چالش‌هایی مواجه می‌شویم؛ برای مثال در پروژه «رستم و سهراب»، برخی منتقدان می‌گفتند قهرمان قصه پسر خود را می‌کشد و این نمی‌تواند موضوع یک انیمیشن باشد. این مسئله باعث شد پایان قصه را نسبت به متن شاهنامه فردوسی تغییر دهیم، هرچند مورد انتقاد هم قرار گرفتیم. تجربه نشان می‌دهد که پیش از شروع تولید هر اثر، لازم است هسته‌ای مشخص و حرفی حسابی وجود داشته باشد و فیلمساز بداند چه پیامی را برای کودک، بزرگسال و خانواده می‌خواهد منتقل کند، زیرا بیشتر انیمیشن‌های سینمایی خانوادگی سن مشخصی برای مخاطب ندارند و باید برای میانگین مخاطب جهانی جذاب باشند.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

داشتن یک لاگ‌لاین قوی و حرفی تربیتی، حتی اگر با شیوه‌ای مدرن و مبتنی بر اصول روانشناسی روز ارائه شود، شانس اثرگذاری را به شدت افزایش می‌دهد. اگر نتوانیم از زبان سرگرمی و فانتزی به درستی استفاده کنیم، پیام تربیتی منتقل نمی‌شود؛ کودکان مستقیماً به نصیحت گوش نمی‌دهند، حتی در سنین بسیار پایین، بلکه باید این پیام‌ها در قالب؛ سرگرمی، زیبایی، طنز و فانتزی ارائه شود تا در ضمیر ناخودآگاه آن‌ها اثرگذار باشد. این ظرافت در بیان پیام است که سبب می‌شود کودک بدون اینکه متوجه شود، مفاهیم مهم اخلاقی و تربیتی را دریافت کند و تأثیر آن برای مدت طولانی باقی بماند. به این ترتیب، انیمیشن با ترکیب سرگرمی و محتوای تربیتی می‌تواند مخاطب را درگیر کند و به شکل مؤثری ارزش‌های اخلاقی، روانشناختی و اجتماعی را منتقل نماید. حتی موضوعات پیچیده یا بحث‌برانگیز نیز با رعایت این ظرافت و ارائه در قالبی جذاب و فانتزی، قابلیت آموزش و اثرگذاری دارند. این همان نکته‌ای است که نشان می‌دهد انیمیشن نه تنها سرگرمی است، بلکه ابزاری قدرتمند برای تربیت و شکل‌دهی شخصیت کودکان و نوجوانان است و می‌تواند پایه‌های روانی و اخلاقی آن‌ها را برای آینده مستحکم کند.

ایکنا - در انیمیشن «ببعی قهرمان» که شما آن را کارگردانی کردید، استفاده موفقیت‌آمیز از فاکتورهایی مانند؛ رنگ، شادی و فانتزی به وضوح دیده می‌شود و احتمالاً همین نکات از عوامل موفقیت اثر بوده است. به نظر شما هنگام ساخت یک انیمیشن تا چه حد روی جنبه فانتزی تمرکز می‌کنید و تا چه اندازه مسائل تربیتی برایتان اهمیت دارد و آیا این دو فاکتور همزمان و در کنار یکدیگر در اثر حضور داشته باشند؟

حسین صفارزادگان: در انیمیشن «ببعی قهرمان»، استفاده از المان‌هایی همچون؛ رنگ، شادی و فانتزی به‌طرزی کاملاً هوشمندانه و هدفمند انجام شده است و این ویژگی‌ها در موفقیت اثر نقش بسزایی داشته‌اند. هنگام کارگردانی یک اثر، مسئله تربیتی و اخلاقی به همان اندازه اهمیت دارد که جنبه فانتزی و سرگرمی برای کودک مورد توجه قرار می‌گیرد. موضوعات اخلاقی و تربیتی، هرچند به ظاهر ساده به نظر می‌رسند، باید در بسته‌بندی انیمیشن به گونه‌ای ارائه شوند که کودک آن‌ها را درک کند و بپذیرد؛ زبان کودک متفاوت از بزرگسال است و حساسیت و انصاف خاص خود را دارد. اگر پیام‌ها به شکل مستقیم و شعارگونه ارائه شوند، تأثیر آن‌ها کوتاه‌مدت و گذراست، اما وقتی پیام در لایه‌های زیرین و ناخودآگاه کودک قرار گیرد، اثر آن پایدار خواهد بود و رشد می‌کند، شاید حتی نیاز به 10 سال یا بیشتر داشته باشد تا کاملاً نمایان شود.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

تجارب جهانی نیز نشان می‌دهد که انیمیشن قادر است نسل‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، انیمیشن‌هایی مانند «سوباسا» در ژاپن علاقه و مهارت در فوتبال را در کودکان ایجاد کرده و این تأثیر در سطح ملی و جهانی ادامه یافته است. همچنین، تولید گسترده انیمیشن‌های فضایی و رباتیک در ژاپن از دهه ۹۰ باعث شد جامعه‌ای شکل گیرد که به فناوری و صنعت رباتیک گرایش پیدا کند و این اثرات ده سال بعد به شکل ملموس در توسعه صنعتی و فرهنگی کشور نمایان شد. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که انیمیشن ابزار بسیار قدرتمندی برای شکل‌دهی به تفکر و رفتار نسل‌هاست و می‌تواند تأثیرات بلندمدت و گسترده‌ای داشته باشد.

در ایران، هنوز درک و بهره‌گیری جدی از ظرفیت تربیتی و فرهنگی انیمیشن کافی نیست. جامعه مسئول و تولیدکنندگان فرهنگی توجه کافی به این موضوع ندارند و بسیاری از محصولات خارجی بدون بررسی و برنامه‌ریزی وارد بازار می‌شوند، بدون اینکه پیام تربیتی و اخلاقی مؤثر و هدفمند در آن‌ها وجود داشته باشد. این وضعیت باعث ایجاد ناهماهنگی در ذهن و فرهنگ نسل‌های آینده می‌شود. در چنین شرایطی ضروری است که با تحقیقات جدی و برنامه‌ریزی دقیق، انیمیشن‌هایی تولید شوند که به‌طور هدفمند و علمی پیام‌های تربیتی، اخلاقی و فرهنگی را منتقل کنند و زمینه‌ساز شکل‌گیری تفکر و رفتار نسل آینده باشند. انیمیشن به دلیل قدرت فانتزی و جذابیت بالای خود، ابزار منحصر به فردی است که می‌تواند در کنار سرگرمی، تأثیری پایدار و عمیق بر کودکان و نوجوانان داشته باشد و نباید این ظرفیت حیاتی نادیده گرفته شود.

ایکنا - در انیمیشن «رویا شهر» مفهومی مانند آرمان‌شهر مطرح می‌شود، اما پیام اثر به‌گونه‌ای است که برای کودک نیز قابل درک است. به نظر شما هنگام کارگردانی این اثر، تا چه اندازه بر جنبه تربیتی آن تمرکز داشتید و چه رویکردهایی برای حفظ ویژگی‌های سرگرمی و جذابیت فیلم برای کودکان در نظر گرفتید و چگونه تلاش کردید این دو عنصر تربیت و سرگرمی همزمان و متوازن در اثر حضور داشته باشند؟

محسن عنایتی: در 10 سال گذشته احساس کردم بخشی از عملکرد ما در حوزه انیمیشن بیشتر شبیه رزومه مدیران بوده تا خواست و دغدغه واقعی ما؛ بنابراین تصمیم گرفتم از آن مسیر بیرون بیایم و دیگر به صورت صرف پروژه‌های سفارشیِ خنثی کار نکنم. بسیاری از تولیداتی که به سفارش مدیران ساخته شده است خروجی‌ای فراتر از سطح معمول نداشته؛ هرچند ممکن است برخی مخاطبان را جذب کند یا پیام‌هایی ردوبدل شود، اما جریان‌ساز نبوده است. سؤال اصلی این است که چگونه می‌توان جریان کیفی و پایدار ساخت و چگونه باید طرفدار ایجاد کرد؛ چراکه خلأ جدی در حوزه انیمیشن نوجوانان وجود دارد. بیشتر آثاری که امروز تولید می‌شوند برای کودکان ساخته شده‌اند و نیازی به هزینه‌های هنگفت ندارند؛ ساخت آثار کم‌هزینه و مناسب کودکان قابل دفاع است؛ اما اگر هدف جریان‌سازی و تأثیرگذاری بلندمدت باشد، باید سرمایه‌گذاری هدفمند و سنگین‌تری انجام شود.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

در جوامع پیشرو، دیزنی و دیگر استودیوها برای تولیدات کودکان و برای آثار جریان‌ساز دو مسیر متفاوت تعریف کرده‌اند: برای کودکان کارهای ساده، ارزان و قابل دسترس تولید می‌شود و برای ایجاد تغییر فرهنگی و جریان‌سازی، آثار بزرگ و پرهزینه‌ای ساخته می‌شود که عمداً مخاطب گسترده و تأثیر بلندمدت را هدف می‌گیرند. اگر ما خواهان آن هستیم که ده سال بعد خروجی قابل اعتنایی از جوانان داشته باشیم، امروز باید کلنگ پروژه‌های بزرگ را بزنیم؛ باید مشخص کنیم چه آثاری باید تولید شود و چه آثاری نه، به جای اینکه هر مدیری سلیقه‌ای سفارش دهد و نتیجه‌گیری شخصی خود را تحمیل کند. وقتی مدیران صرفاً با ذوق شخصی یا شعارهای کلی تصمیم می‌گیرند، اثر تولیدشده غالباً خنثی و بی‌اثر باقی می‌ماند.

ساخت آثار واقعی و جریان‌ساز مستلزم این است که فیلم‌سازان با گوشت و پوست و باور خود با موضوع درگیر شوند؛ نه اینکه صرفاً سفارشی کاری انجام دهند. تجربه‌های موفق جهانی معمولاً از دل دغدغه‌های شخصی فیلم‌سازان و از آگاهی آنان نسبت به مخاطب برآمده است؛ هنگامی که سازنده با شناخت دقیق از دوره‌های رشد و نیازهای نسل هدف اثر می‌سازد، آن اثر قابلیت تبدیل شدن به یک موج فرهنگی را پیدا می‌کند. بنابراین باید فضایی فراهم شود که فیلم‌سازان امکان بیان عمیق و مستقل داشته باشند و در عین حال نهادهای فرهنگی نیز با جدیت بودجه و سیاست‌گذاری بلندمدت را دنبال کنند. در نهایت، اگر امروز جدیت نشان ندهیم و تولید انیمیشن را به حال خودش رها کنیم، نتیجه‌اش جریانی بی‌اثر و متشتت خواهد بود که 10 یا 20 سال بعد نیز هیچ کارایی نخواهد داشت. اما اگر تصمیم جدی گرفته شود، با سرمایه‌گذاری، پژوهش و حمایت از آثار جریان‌ساز، می‌توان نسل‌هایی تربیت کرد که با هویت قوی‌تر و دلبستگی به فرهنگ بومی رشد کنند؛ نسلی که می‌تواند تضمین‌کننده آینده کشور باشد.

ایکنا - با توجه به این‌که انیمیشن‌های ایرانی در الگوسازی و تأثیرگذاری گسترده روی کودکان موفق نبوده‌اند اما انیمیشن‌های خارجی کاملاً تاثیرگذار عمل کرده‌اند، لطفاً پیرامون دلایل این مسئله و عدم موفقیت آثار ایرانی در ایجاد چنین تأثیر گسترده توضیح دهید. برای مثال چرا امسال بیش از 90 درصد عکس‌های لوازم تحریر کودکان، شخصیت «لبوبو» یا «استیج» بود. چه موانعی باعث می‌شود که تولیدات داخلی نتوانند جایگاه خود را در ذهن و علاقه کودکان تثبیت کنند و چه راهکارهایی می‌تواند این وضعیت را تغییر دهد؟

داریوش دالوند: الگوسازی یکی از مهم‌ترین خصیصه‌های سینمای کودکانه است، چه در حوزه انیمیشن و چه در سینمای رئال. اگرچه انیمیشن‌های متعددی در ایران تولید شده‌اند و برخی از آثار موفقیت‌هایی نیز داشته‌اند، اما مشاهده می‌کنیم که نمود عینی این موفقیت‌ها در جامعه و در قالب ابزارهای مرتبط با کودکان، مانند عروسک‌ها و لوازم‌التحریر، چندان مشهود نیست. برای مثال همانگونه که شما گفتید امسال در بازار لوازم‌التحریر مدارس، بیشترین فراوانی به شخصیت‌هایی مانند «لبوبو» یا «استیچ» تعلق داشت؛ در حالی‌که آثار داخلی جایگاهی مشابه نداشتند، حتی اگر کیفیت و محتوای آن‌ها قابل توجه بوده باشد. این موضوع نشان می‌دهد که الگوسازی مؤثر نیازمند یک جریان کامل، از صفر تا صد، با جزئیات دقیق و برنامه‌ریزی شده است تا کودک بتواند با قهرمان و پیام‌های آن ارتباط برقرار کند.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم

مشکل دیگر این است که الگوسازی در ایران اغلب به قهرمان‌سازی محدود نمی‌شود و حتی در مواردی از گرته‌برداری بهره می‌برد. برای این‌که یک الگو به شکل مؤثر در ذهن کودک تثبیت شود، باید پیش‌زمینه‌ای در ذهن او وجود داشته باشد تا بتواند ارتباط برقرار کند. مثلاً قهرمانان تاریخی ایرانی مانند «سورنا» یا «رستم و سهراب» زمانی می‌توانند به عنوان الگو در ذهن کودک جای بگیرند که کودک با داستان، تاریخ و زمینه آن‌ها آشنا باشد و ذهنش ظرفیت درک و تصویرسازی آن را داشته باشد. اما متأسفانه بسیاری از این اطلاعات تاریخی در آموزش رسمی به کودکان حذف شده یا کم‌رنگ شده است. کودکان بسیاری، امروز حتی با شخصیت‌هایی چون «سورنا» آشنا نیستند و در نتیجه نمی‌توانند با آن ارتباط ذهنی و احساسی برقرار کنند. علاوه بر این، مشکلات دیگری مانند نگاه محدود و سلیقه‌ای برخی مدیران نیز تأثیرگذار بوده است. گاهی مدیران، معیارهای شخصی یا ظاهری را بر محتوای تاریخی و فرهنگی ترجیح می‌دهند و به جای حمایت از تولیدات جریان‌ساز، به تصمیمات سلیقه‌ای می‌پردازند. نمونه‌های بسیاری وجود دارد که انیمیشن‌های ایرانی با کیفیت بالا و پیام‌های تربیتی و تاریخی غنی، با اعتراض یا تغییرات مواجه شده‌اند تا با معیارهای ظاهری یا سلیقه‌ای مطابقت پیدا کنند. این نگاه موجب شده است که حتی آثار موفق و ارزشمند در قالب محصولات جانبی مانند لوازم‌التحریر نیز نتوانند جایگاه خود را پیدا کنند و در ذهن کودکان تثبیت شوند.

یکی دیگر از دلایل ناکامی در الگوسازی، فقدان پایه‌های تاریخی و فرهنگی در آموزش رسمی است. کودکان امروز بسیاری از شخصیت‌های تاریخی و قهرمانان ملی را نمی‌شناسند، در حالی‌که در گذشته، دانش تاریخی پایه و اساسی داشتند و حتی اطلاعاتی درباره قهرمانان ملی به حافظه کودکان سپرده می‌شد. حذف این بخش‌ها از آموزش رسمی و ناآگاهی مدیران و تصمیم‌گیرندگان، باعث شده که کودکان نتوانند با آثار انیمیشن داخلی ارتباط برقرار کنند و شخصیت‌های خارجی جای آن‌ها را بگیرند. این مسئله تنها محدود به آموزش یا محتوا نیست، بلکه فرهنگ‌سازی و جریان‌سازی در رسانه‌ها و تولیدات کودکانه نیز تأثیر مستقیم دارد. برای ایجاد الگوسازی مؤثر در بین کودکان، لازم است که تولیدات فرهنگی و هنری، به ویژه انیمیشن‌ها، با دقت و آگاهی کامل ساخته شوند، زمینه‌های تاریخی و فرهنگی برای کودکان قابل فهم باشد و جریان‌سازی و برنامه‌ریزی بلندمدت صورت گیرد. بدون این اقدامات، حتی بهترین آثار هم نمی‌توانند جایگاه واقعی خود را در ذهن کودکان پیدا کنند و در نتیجه، الگوسازی مؤثر اتفاق نمی‌افتد. این مسئله نشان می‌دهد که برای موفقیت آثار ایرانی در الگوسازی، نیازمند تغییر نگاه، تقویت آموزش تاریخی و فرهنگی و حمایت از تولیدات جریان‌ساز هستیم تا کودکان بتوانند با قهرمانان و پیام‌های داخلی ارتباط واقعی و پایدار برقرار کنند.

ایکنا - پیرامون کارکرد الگوسازی در انیمیشن توضیح دهید و بیان کنید این ویژگی تا چه حد می‌تواند در شکل‌گیری شخصیت و رفتار کودکان تأثیرگذار باشد. در خلق شخصیت‌ها و قهرمانان انیمیشن، چه نکاتی را مدنظر قرار می‌دهید تا این الگوها برای کودکان قابل پذیرش و الهام‌بخش باشند و چگونه می‌توان تعادل میان جذابیت فانتزی و ارزش‌های تربیتی را حفظ کرد؟

حسین صفارزادگان: الگوسازی صرفاً یک ویژگی نمایشی یا سرگرمی نیست، بلکه ریشه‌ای عمیق در تاریخ و فرهنگ هر جامعه دارد. با اشاره به آثار باستانی و معماری شهرهایی مانند؛ شهرری، اصفهان، یزد و... بیان شد که مردم ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش، از هر قشر و جایگاه اجتماعی، در ساخت خانه‌ها و محیط زندگی خود نقش داشته‌اند و این معماری‌ها نشان‌دهنده تفکری پشت سر همه فعالیت‌ها بوده است. حتی شب‌نشینی‌های زمستانی و گذراندن وقت با کتاب و شعر نیز گواه اهمیت تفکر و فرهنگ در زندگی روزمره مردم گذشته است.

در حال تکمیل / انیمیشن ایرانی، پلی میان سرگرمی و آموزش ارزش‌ها است + فیلم
امروز در دنیای اطلاعات، حجم انبوه و متناقضی از تاریخ و داده‌ها بر جامعه هجوم آورده است و جز این راهی وجود ندارد که برای شناخت هویت فرهنگی خود، این اطلاعات تحلیل و بررسی شوند و با نگاهی علمی و مستند، گذشته شناخته شود و از توهمات تاریخی فاصله گرفته شود. این آگاهی تاریخی، زیربنای اصلی الگوسازی فرهنگی و انیمیشنی است، زیرا تنها زمانی می‌توان الگویی واقعی و مؤثر برای نسل بعدی خلق کرد که ریشه در واقعیت‌ها و تاریخ ملموس داشته باشد. اهمیت حفظ و انتقال فرهنگ، مانند کاری است که فردوسی در شاهنامه انجام داد؛ یعنی بنیان‌گذاری چیزی که دوام بیاورد و تخریب نشود. آثار هنری و انیمیشن می‌توانند تفکری پایدار ایجاد کنند که حتی پس از مرگ هنرمند، جریان‌ساز باشد و نسل‌ها از آن بهره‌مند شوند. انیمیشن باید بتواند همان تأثیر را ایجاد کند و سبک زندگی، ارزش‌ها و تاریخ فرهنگی را به نسل‌های آینده منتقل کند.

تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد تأثیر رسانه و مدیا بر مخاطب چقدر گسترده است و ترس اصلی از نسل بعدی این است که اگر محتوا و الگوسازی درست انجام نشود، کودکان با محتوای بیگانه و فرهنگ‌های دیگر تغذیه خواهند شد و هویت فرهنگی آن‌ها دچار آسیب می‌شود. محدودیت‌های گذشته باعث شده بود بسیاری از تولیدات انیمیشن خارجی به راحتی وارد بازار ایران شوند و کودکان با آنها ارتباط برقرار کنند، در حالی‌که سهم تولیدکنندگان ایرانی در این حوزه بسیار ناچیز است. اگر اکنون به تولید محتوای فرهنگی و انیمیشن با هدف الگوسازی توجه نشود، در 10 سال آینده هیچ پایه فرهنگی برای نسل بعدی باقی نخواهد ماند. هم‌اکنون سهم آثار ایرانی در میان کودکان ۱۲ تا ۱۴ ساله بسیار کم است و این روند می‌تواند آینده کشور را تحت تأثیر قرار دهد، زیرا آن نوجوانان، فردای کشور را خواهند ساخت. پایه‌های فرهنگی فعلی جدی نیستند و در حد شوخی عمل می‌شود. بسیاری از آثار و محتواهای موسیقی روز کودکان، فاقد هویت و ارزش ایرانی هستند و بنابراین نسل جدید، علیرغم شناسنامه ایرانی، نمی‌تواند حامل واقعی فرهنگ و تاریخ کشور باشد و ممکن است الگویی برای هر کشور دیگری شود، نه ایران. الگوسازی در انیمیشن نه تنها ابزار سرگرمی است، بلکه وسیله‌ای برای انتقال هویت، فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های یک ملت به نسل بعدی است و بدون برنامه‌ریزی دقیق و تأمین محتوای ایرانی و فرهنگی، این هدف امکان‌پذیر نخواهد بود.

ایکنا – به عنوان سوال پایانی، می‌توانید توضیح دهید که در زمینه الگوسازی در انیمیشن، نظر و جمع‌بندی نهایی شما چیست و چه راهکارهایی برای تأثیرگذاری واقعی بر کودکان و نوجوانان پیشنهاد می‌دهید؟

محسن عنایتی: هر شب برای فرزند هفت ساله‌ام شاهنامه می‌خوانم و اگر یک شب یادم برود، خودش کتاب را جلو می‌آورد و می‌خواهد بخوانم. فرزندم شخصیت‌ها را درک می‌کند، با داستان‌ها همراه می‌شود، شمشیر در دست می‌گیرد و با تخیل خود رفتار شخصیت‌ها را بازسازی می‌کند. این تجربه به وضوح بر او تأثیر می‌گذارد و واقعاً احساس می‌کنم که این نوع ارتباط عاطفی و فرهنگی تأثیر بسیار عمیقی دارد. در عین حال، احساس شرمندگی می‌کنم که به عنوان یک سازنده انیمیشن، هنوز موفق نشده‌ام این خوراک فرهنگی را به شکل اثر انیمیشنی برای کودکان فراهم کنم، تا خودشان بتوانند لذت ببرند و با داستان‌ها ارتباط مستقیم برقرار کنند. به همین دلیل، مجبورم شب‌ها این نقش را خودم ایفا کنم تا کودک بتواند این داستان‌ها را در ذهنش تداعی کند و از آن بهره ببرد. در چنین شرایطی یک پوست‌اندازی ضروری است. مسئولان و مدیران فرهنگی و هنری باید اراده‌ای جدی داشته باشند تا بتوانیم نسل آینده را در مسیر درست هدایت کنیم و نگذاریم راهی بروند که نمی‌خواهیم. ما به همت و تلاش نیاز داریم تا بتوانیم فرهنگ غنی خود را به کودکان منتقل کنیم و آن‌ها را با مفاخر ملی، مانند شاهنامه، آشنا کنیم. امیدوارم با همکاری و مشارکت جدی، هم مسئولان و هم فعالان فرهنگی، بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم و نسلی تربیت کنیم که با تاریخ و فرهنگ خود ارتباط واقعی برقرار کند. 

داریوش دالوند: در انتهای این جلسه می‌خواهم مطلبی را بیان کنم. نوجوان امروز ما نمی‌تواند شاهنامه بخواند؛ فاجعه از آن بدتر وقتی است که حتی نسخه‌های نثر ساده‌ای که پروفسورها و ادیبان برای فهم راحت‌تر نوجوانان آماده کرده‌اند را هم نمی‌فهمند. حال اگر شما به دنبال الگوسازی بصری هستید و شاهنامه را از آن‌ها بگیرید، هویت این کشور در خطر است. نسل جدید حتی در زبان فارسی هم دچار مشکل شده است؛ اگر به شیوه حرف زدنشان دقت کنید ۹۰ درصد زبانشان با واژه‌های عربی، کره‌ای، ژاپنی، اسپانیایی، انگلیسی و روسی آمیخته شده است. این پدیده در بسیاری از کشورهای دیگر هم مشاهده می‌شود، برای مثال پاکستان که به دلیل تغییر زبان و جایگزینی فارسی با اردو، هویت فرهنگی‌اش تا حد زیادی تضعیف شده است. با این حال، توانستیم زبان فارسی و فرهنگمان را با قدرت حفظ کنیم و این ظرفیت عظیم باید به نسل بعد منتقل شود. بچه‌های ما باید با فرهنگ، تاریخ و ادبیات اصیل کشورشان آشنا شوند و این آشنایی از مدرسه شروع می‌شود. البته والدینی که شب‌ها برای فرزندانشان شاهنامه می‌خوانند، نقش بسیار مهمی در ایجاد این ارتباط و تثبیت هویت فرهنگی دارند. بدون تردید، الگوسازی درست و انتقال این میراث عظیم فرهنگی به کودکان، تضمین‌کننده بقای هویت و فرهنگ ما در آینده خواهد بود.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha